دانلود و خرید کتاب گل پنهان پرل اس. باک ترجمه عبدالله مولیانی
تصویر جلد کتاب گل پنهان

کتاب گل پنهان

نویسنده:پرل اس. باک
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گل پنهان

کتاب گل پنهان داستانی از پرل. اس. باک است که با ترجمه عبدالله مولیانی می‌خوانید. این کتاب روایتگر داستان عشقی ممنوع است که میان دختری ژاپنی و سربازی آمریکایی در دوران صلح ژاپن شکل می‌گیرد. 

داستان زیبای کتاب گل پنهان که به خوبی می‌تواند بخشی از تاریخ معاصر و دنیای ما را نشان دهد، جوایز بسیاری، از جمله جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرده است.

درباره کتاب گل پنهان

گل پنهان، داستان جذابی است که از ژاپن بعد از صلح حکایت می‌کند و عشقی ممنوع را رقم می‌زند. 

صلحی که در نتیجه فعالیت‌های سپاه صلح شکل گرفته است؛ با بمب‌های اتمی، هیروشیما و ناکازاکی را ساکت کرده است و حالا سربازان در شهرهای مختلف قدم می‌زنند و از اینکه ژاپن خود را تسلیم کرده است، لذت می‌برند. آن‌ها به همه جا سرک می‌کشند و در تلاشند تا بنیان‌های فرهنگی، اقتصادی و سنتی ژاپن را در هم بشکنند و اصول آمریکایی را در آنجا برقرار کنند.

در همین ایام است که دختری، ژاپنی و افسری آمریکایی باهم آشنا می‌شوند و به هم دل می‌بازند. دختری که پازنده سالی از عمرش را در آمریکا گذرانده و چنان عشق عمیقی به افسر آمریکایی و آمریکا دارد که حاضر است روی غرور ملی‌اش پا بگذارد و حتی در برابر خانواده‌اش هم بایستد. اما عشق پرشور آن‌ها، می‌تواند تا ابد دوام بیاورد؟

کتاب گل پنهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

گل پنهان را به تمام دوست‌داران ادبیات داستانی و علاقه‌مندان به فرهنگ ژاپن پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره پرل. اس. باک

پرل. اس. باک با نام کامل پرل کامفورت سایدن استرایکر باک ۲۶ ژوئن ۱۸۹۲ در ويرجينيا متولد شد. والدینش مبلغان دیانت مسیحی بودند و به همین دلیل و برای تبلیغ  دائم به کشورهای مختلف سفر می‌کردند. زمانی که پرل یک ساله بود همره خانواده‌اش به چین مهاجرت کرد و زبان و ادبیات چینی آشنا شد. مادرش که زنی هنرمند و آگاه بود، در پرورش سلیقه‌ زیبایی‌شناسانه‌ فرزندش سنگ تمام گذاشت. پرل. اس. باک در هفده سالگی به آمریکا برگشت. اما دوباره در سال۱۹۱۲ به چین سفر کرد و آنجا با یکی از همکارانش ازدواج کرد. 

از میان کتاب‌های منتشر شده از پرل. اس باک می‌توان به مادر، همه‌ مردان برادرند، میهن پرست، نسل اژدها، پرسش‌های بی‌پایان، تصویر یک ازدواج و خدایان دیگر اشاره کرد.

پرل. اس. باک برای نوشتن رمان مادر درجه افتخاری M.A. از دانشگاه را گرفت و در سال ۱۹۳۵ آکادمی هنر و ادب آمريکا، مدال هاولز را به او داد. او همچنین عضو افتخاری انجمن ملی ادبی و هنری بود. او ۶ مارچ ۱۹۷۳ در سن ۸۰ سالگی چشم از دنیا فروبست. 

بخشی از کتاب گل پنهان

جوان با صدای بلندی پرسیده بود: «شما می‌توانید انگلیسی صحبت کنید؟»

خانم ساکایی جواب داده بود که کمی انگلیسی می‌داند. او به خاطر زشتی دندان‌هایش نخندیده بود. اصولاً آمریکایی‌ها از دندان‌های جرم گرفته و سیاه خوششان نمی‌آید و خانم ساکایی به علت این‌که پاهایش خمیده و دندان‌هایش سیاه بود ناراحت شده بود. دختران در زمان طفولیت تا زمان ازدواج از دندان‌های خود مواظبت نمی‌کنند و این امر برای آن‌ها اهمیت ندارد. مادر او هم دندان‌هایش سیاه بودند. خانم از جوان پرسیده بود: «شما از کالیفرنیا می‌آیید؟»

جوان گفته بود: «شما کالیفرنیا بوده‌اید؟»

خانم گفته بود: «بله ما از آن‌جا آمده‌ایم.»

- «من ویرجینیایی هستم. آن‌جا محل زیبایی است.»

خانم جواب داده بود که او آن‌جا را ندیده است. او اکنون داشت مکالمات بین خود و جوان را مرور می‌کرد. او همیشه در آمریکا با آمریکایی‌ها دوستانه رفتار می‌کرد. حالا احساس می‌کرد جوان را دوست دارد. جوان فوق‌العاده شاداب و جذاب بود. اسم او روی کارتی که به او داد نوشته شده بود: آلن کندی. او هیچ‌وقت خواندن انگلیسی یاد نگرفته بود و جوان برایش نام خود را تلفظ کرده بود. حالا از راهروی باریکی که به اتاق خواب منتهی می‌شد عبور می‌کرد. همه دیوارهای بین اتاق‌ها کشویی و به راحتی قابل جمع شدن بودند، ولی او اغلب آن‌ها را بسته نگه می‌داشت تا فضای خلوتی داشته باشد. او در واقع کار خاصی نداشت که انجام دهد چون ساکایی غذایش را خورده بود و شام نمی‌خورد. شوهرش هم مقدار نان و پنیر و شیر می‌خورد و خودش هم قبل از خواب کمی برنج می‌خورد.

او مشغول جمع و جور کردن اتاق خود و مرتب کردن قفسه و کمد خود شد. در یکی از طبقات قفسه مقداری جواهر و روبان و چند عکس از پسرش کنزان و یک عکس از خانه‌شان در لوس آنجلس بود که آن‌ها مدت کمی در آن زندگی کرده بودند. در این خانه اکنون چند سیاه پوست زندگی می‌کردند.

در این موقع دیواره کنار رفت و جوسویی خنده‌کنان وارد شد و سلام کرد. مادر در چهره دخترش هیجان و سرمستی خاصی دید و متوجه شد اتفاق خوشایندی برای او رخ داده است. چشم‌های او آن‌چنان باز شده بود که برای یک ژاپنی بعید می‌نمود و لذتی پنهان درون اورا متلاطم کرده بود.

جوسویی نیاموخته بود که هیجان خود را زیر چهره آرام پنهان کند.

مادرش گفت: «خیلی خوشحالی... اتفاق خاصی افتاده است؟»

جوسویی سرش را بالا برد و گفت: «نه چیزی نیست. طراوت بهار در من تأثیر کرده است.»

ولی آیا شادابی بهار می‌توانست چنین هیجانی در او ایجاد کند و چهره او را این‌چنین برافروخته کند؟ مادر حدس‌هایی زده بود. او به دخترش موشکافانه خیره شد و در این فکر بود که خودش در سنین بیست سالگی در چه حال و هوایی به سر می‌برده...

او در این سنین به سختی روی مزرعه پدرش کار می‌کرد. برای او فصل بهار به معنی صاف کردن زمین، شخم زدن، کندن و دانه پاشیدن بود. در تابستان شالیزارهای برنج باید پرآب می‌شد. برای کشت برنج تا زانو در آب و لجن غوطه می‌خورد. بلی! او از بهار چیزی دستگیرش نمی‌شد.

مادر به دخترش زیاد کاری نداشت. جوسویی به پدرش تعلق داشت و این کنزان پسرش بود که به او تعلق داشت. اگر پسرش حالا زنده بود او نوه‌هایی داشت دوست‌داشتنی و شبیه آمریکایی‌ها که البته برای او فرقی نمی‌کرد چه شکلی داشته باشند. در آمریکا زنان به جای این نوه‌ها، ماشین لباسشویی و بخاری و اجاق برقی دارند.

جوسویی کنار او ایستاده بود و او عکس‌های کنزان را در دست داشت. یکی مربوط به کودکی او و یکی با دوست دختر آمریکایی‌اش ست‌سو با موهای کوتاه و فرکرده. در این موقع جوسویی با ناراحتی و بلامقدمه گفت: «من هم دلم می‌خواد اگر بابا اجازه بدهد موهایم را کوتاه کنم.»

او موهای بلند خود را پشت سر می‌بست و پایین آن‌ها را بافته بود. او هیچ وقت گیسوان خود را فر نزده بود. مادرش گفت که پدرش چنین اجازه‌ای به او نمی‌دهد.

کافه کتاب
۱۴۰۱/۰۷/۰۵

رمانی که برای نوجوانان می تواند خیلی قشنگ باشد ولی برای بزرگسالان خیلی کشش ندارد

کاربر ۳۷۳۱۰۸۲
۱۴۰۰/۱۲/۰۲

داستان دختر ژاپنی اطلاعات خوبی درباره تاریخ ژاپن بهم داد و داستان قابل فهم و تصورکردنی بود... دوس داشتم

حجم

۲۵۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

حجم

۲۵۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان