جملات زیبای کتاب گل پنهان | طاقچه
تصویر جلد کتاب گل پنهان

بریده‌هایی از کتاب گل پنهان

نویسنده:پرل اس. باک
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۸از ۵ رأی
۳٫۸
(۵)
«من در طول زندگی‌ام شرارت‌ها و قساوت‌های فراوانی دیده‌ام. وقتی بمب اتمی روی ناکازاکی افتاد، من به آن‌جا رفتم تا ببینم چه بر سر مردم آمده است. شما می‌دانید ناکازاکی شهر فامیل‌های من است. خانهٔ قدیمی که مقبرهٔ گذشتگان فامیل‌مان بود و شش نفر در آن‌جا زندگی می‌کردند از بین رفته بود. از وقتی من آن‌جا را دیدم، دیگر نمی‌توانم کوچک‌ترین خشونتی را تحمل کنم. حتی نمی‌توانم در تراموا مزاحم دیگران شوم و راه خود را باز کنم. من نمی‌توانم کسی را هول بدهم. البته نه به خاطر این‌که پیر و ضعیف هستم، بلکه چون انجام این کار از نظر من تقصیر بزرگی است. من نمی‌توانم مورچه‌ای زیر پا بگذارم و پشه‌ای را بکشم و گریهٔ بچه‌ای را ببینم. هرگونه جنایتی در هر گوشهٔ دنیا از نظر من آزاردهنده است. آه خدای من بودا!»
کاربر ۲۴۰۵۷۰۸

حجم

۲۵۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

حجم

۲۵۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۸ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
تومان