کتاب هابیت
معرفی کتاب هابیت
هابیت نوشته جی. آر. آر. تالکین، نویسنده مشهور فانتزینویس انگلیسی است. هابیت داستانی است که پیش از روایت اصلی ارباب حلقهها اتفاق افتاده است. این کتاب داستان بیلبو بگینز را روایت میکند، مردی که حلقه را پیدا کرد و در داستان ارباب حلقهها آن را به فرودو بگینز داد.
درباره کتاب هابیت
بیلبو بَگینز زندگی خوش و بیدغدغهای دارد و حتی بهندرت از محدوده حفره هابیتیِ خود در بَگاِند خارج میشود. اما وقتی گندالف جادوگر و سیزده دوارف به خانه او میآیند آرامش زندگیاش به هم میخورد و با آنها راهی سفری پرماجرا میشود تا با کمک هم گنج آباواجدادی دوارفها را از چنگ اژدهای مخوفی به نام اسماگ در بیاورند.
ماجرای هابیت داستانی اولیه برای ورود به داستان ارباب حلقهها است. اما این کتاب آنقدر محبوب بود که یک فیلم سهگانه مشهور از آن ساخته شد. هابیتها یکی از اقوامی هستند که در داستانهای ارباب حلقهها، نقش بسیار مهمی دارند. داستان هابیتها زمانی اتفاق میافتد که حکومت موجودات افسانهای در حال ضعیف شدن است و حکومت انسانها دارد قدرت میگیرد. بیلبو بگینز که یک هابیت است برای اینکه سهمش از یک گنج گرانبها را بگیرد، به یک ماجراجویی میرود. آنجا با موجودی به نام گالوم آشنا میشود که سالها، حلقهی قدرت در دستانش بوده است. این حلقه را سائورون، پادشاه تاریکی درست کرده است تا بتواند به همه مردم قدرت داشته باشد.
بیلبو در این داستان حلقه را پیدا میکند و زندگیاش متفاوت از دیگر هابیتها رقم میخورد.
خواندن کتاب هابیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از داستانهای فانتزی لذت میبرید کتاب هابیت را از دست ندهید.
درباره جی. آر. آر. تالکین
جان رونالد روئل تالکین (۱۹۷۳-۱۸۹۲) نویسنده و محقق انگلیسی با سهگانهٔ حماسی و بدیع خود، ارباب حلقهها (۱۹۵۶-۱۹۵۴) به شهرت رسید. تا اواسط دههٔ ۱۹۶۰ این اثر شاخص او به یکی از پدیدههای فرهنگی- اجتماعی تبدیل شده بود که بهخصوص نسل جوان را جذب میکرد.
تالکین در آکسفورد تحصیل کرد و در جنگ جهانی اول شرکت داشت. او استادِ رشتهٔ ادبیات و زبان انگلیسی و انگلوساکسون در دانشگاه آکسفورد بود. آثار دانشگاهی او عبارتند از: سِر گَوین و شوالیهٔ سبز (۱۹۲۵) ) با کمک یی. وی. گوردون (و بیووُلف: هیولاها و منتقدان (۱۹۳۶).
او نوشتن سهگانهٔ ارباب حلقهها را زمانی آغاز کرد که هنوز مشغول تحصیل بود. در همان دوران کتاب هابیت (۱۹۳۷) را نیز نوشت که درواقع مقدمهای برای ارباب حلقهها است. وقایع هابیت و ارباب حلقهها در گذشتههای دور و دوران افسانهها و اساطیر رخ میدهد. ارباب حلقهها شامل سه کتاب یاران حلقه، دو برج و بازگشت پادشاه است که مقابله و نبرد نیروهای خیر و شر را برای تصاحب حلقهای جادویی که میتواند موازنهٔ قدرت را در جهان برهم بزند، شرح میدهد. این سهگانه را برای دقت در به تصویر کشیدن گونهها و مخلوقات فانتزی (اِلفها، دوارفها، هابیتها و...) و نیز داستانسرایی خلاق آن ستودهاند و آن را نسخهای مدرن و امروزی از آثار حماسی ـ قهرمانی میدانند.
بخشی از کتاب هابیت
مادرِ این هابیتِ ما... اصلاً هابیت چه موجودی است؟ فکر کنم امروزه لازم باشد کمی در مورد هابیتها توضیح بدهیم، چون خیلی کمیاب شدهاند و از آدمبزرگهایی مثلِ ما خجالت میکشند. آنها مردمانی کوچک هستند (یا بودند)، با حدوداً نصف قدِ ما، و کوچکتر از دوارف۳های ریشو. هابیتها ریش ندارند. قدرت جادویی کمی دارند یا اصلاً ندارند، غیر از نوع معمولش که وقتی سروکلهٔ آدم گنده و احمقی مثل من و شما پیدا میشود، که با صدای فیلمانندشان از مسافتی دور قابلشناساییاند، کمکشان میکند تا سریع و آرام ناپدید شوند. آنها مستعد چاقیاند؛ لباسهای رنگ روشن میپوشند (معمولاً سبز و زرد)؛ کفش پا نمیکنند، چون پایشان به طور طبیعی کفهای چرمی دارد و مثل سرشان پوشیده از موهای پرپشت و قهوهای مُجعد است، انگشتانی قهوهای، بلند و چالاک، و چهرهای مهربان دارند، و از ته دل میخندند (بهخصوص بعدِ شام، که وقتی گیرشان بیاید دوبار در شب میخورند). حالا دیگر به اندازهٔ کافی میدانید. داشتم میگفتم که مادرِ این هابیت ـ یعنی مادر بیلبو بگینز ـ بلادونا توک معروف بود، یکی از سه دختر استثنایی توک پیر، سردستهٔ هابیتهایی که کنار رود، رودخانهٔ کوچکی که پای تپه جاری بود، زندگی میکردند. اغلب میگفتند (در بقیهٔ خانوادهها) که حتماً در روزگاران گذشته یکی از اجداد توکها با یک پری ازدواج کرده. البته این حرفِ نامعقولی بود، اما بیشک این خانواده خُلقوخویی داشت که کاملاً هابیتی نبود. اعضای طایفهٔ توک هر از گاهی دست به ماجراجویی میزدند. بهشکلِ نامحسوسی غیبشان میزد، و خانواده هم صدایش را درنمیآورد؛ اما واقعیت این بود که توکها مثل بگینزها قابلاحترام نبودند، هر چند بیشک ثروتمندتر بودند.
اما بلادونا توک بعد از آنکه همسر بانگو بگینز شد اصلاً ماجراجویی نکرد. بانگو، که پدر بیلبو بود، مجللترین حفرهٔ هابیتی را برای همسرش ساخت (و البته بخشی را با پولِ خود بلادونا) که هم زیر تپه بود، هم روی آن و هم کنارِ رود، همانجا هم تا آخر عمر زندگی کردند. اما هنوز احتمال داشت که بیلبو، تنها فرزندشان، با آنکه ظاهر و رفتاری داشت که انگار نسخهٔ دوم پدر محکم و آراماش است، ذرهای از شخصیت توکها را هم گرفته باشد، ذرهای که فقط منتظر فرصتی بود تا خودی نشان دهد. این فرصت هرگز پیش نیامد، تا آنکه بیلبو بگینز بزرگ شد، به پنجاهسالگی رسیده، و در همان خانهٔ پدری که شرحاش را دادم زندگی میکرد، و ظاهراً جا خوش کرده بود.
حجم
۵٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۵٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
نظرات کاربران
عاشق این داستانش شدم. این کتاب با بقیه کتابایی که خوندم خیلی فرق میکنه و عااالیه.. توصیه میکنم حتما مطالعه کنید. 👌🏻
برای منیکه سی سال بیشتر دارم و از کودکی عاشق داستان های تخیلی بودم و هستم بسیار لذت بخش بود
ترجمه این نسخه از نسخهای که انتشارات روزنه چاپ کرده به مراتب بهتر است.
گل شادی همی خواهی ز خار رنج مکش دامن قدم گر طالب گنجی به کام اژدها درنه
من این کتاب رو تو گردونه برنده شدم ، توصیه دوستان خوب بوده امیدوارم همینطور باشه
خیلی خوب بود فیلمش هم همینطور
اینقدر خوبه نمیشه توصیف کرد
آیا چاپِ «مؤسسه فانوس دانش» رو هم موجود میکنید؟
من فیلمش رو دیدم دیالوگهای اولش که کپی کتاب بود فکر کنم بقیه اش هم شبیه کتابه باشه پس خیلی خیلی جذابه من کتاب نسخه چاپی شو می خرم چون با موبایل چشمم درد می گیره بخونم
عالی