کتاب صاف و پوست کنده صحبت کن
معرفی کتاب صاف و پوست کنده صحبت کن
کتاب صاف و پوست کنده صحبت کن نوشته استیو هاروی است و با ترجمه گیسو ناصری منتشر شده است. کتاب صاف و پوست کنده صحبت کن به شما یاد میدهد چطور مرد مناسب خود را برای ازدواج پیدا کنید.
درباره کتاب صاف و پوست کنده صحبت کن
بزرگترین علت شکست، ترس از شکست خوردن است. اگر بهراستی میخواهید آیندهٔ روابط شما با همسر یا نامزدتان تغییر کند، چرا برای تحقق این تغییر تلاش نکنید؟ اگر کارهایی که تابهحال انجام دادهاید موفقیتآمیز نبوده، چرا با استفاده از نصایح و راهکارهایی که در این کتاب مطرح شده، تلاشتان را کامل نمیکنید؟ قدم بردارید و خطر را به جان بخرید. البته که نباید بدون تجهیزات ایمنی از صخرهها بالا بروید، نباید بدون چتر نجات از هواپیما سقوط آزاد کنید، همچنین نباید خودتان را با زنجیر ببندید و در یک مخزن پر از آب غوطهور شوید و بعد تلاش کنید از آن موقعیت نجات پیدا کنید. شما با کتاب صاف و پوست کنده صحبت کن با یک راهنما به سراغ تغییر موقعیتها میروید.
خواندن کتاب صاف و پوست کنده صحبت کن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال مرد مورد علاقهشان هستند پیشنهاد میکنیم.
درباره استیو هاروی
استیو هاروی نویسنده، هنرپیشه و تهیه کننده برنامههای تلویزیونی و رادیویی است. تخصص اصلی او در مشاوره دادن به زوجین است و سعی دارد تا با بازگو کردن حقایق در مورد زنان و مردان، به افراد در داشتن یک رابطه موفق کمک کند. او در این زمینه کتابی با عنوان مثل یک مرد فکر کن، مثل یک زن رفتار کن را به رشته تحریر درآورد و توانست به یکی از نویسندگان محبوب در دنیا تبدیل شود.
بخشی از کتاب صاف و پوست کنده صحبت کن
تا بیستوچهار سالگی هیچ به فکر ازدواج نبودم.
بله، درواقع از صمیم قلب باور داشتم که ازدواج کار بسیار خوبی است. پدر و مادرم شصتوچهار سال در کنار یکدیگر زندگی کردند و این پیمان با مرگ مادرم شکسته شد. در تمام دوران کودکی و نوجوانی با دقت فراوان به کارهای آنها توجه میکردم: ارتباط آن دو ثابت و مستحکم، و محیط خانه مملو از عشق و محبت، قدرت، استقامت و پایداری و علم و درایت بود. این تمام چیزهایی بود که من میدانستم. درنتیجه باور داشتم اگر با تمام احساساتم حلقهٔ طلاییرنگی را به زنی بدهم که او را دوست دارم و با او ازدواج کنم، دیگر همهچیز درست خواهد شد.
همهٔ مشکلات درست از همینجا آغاز شد.
چند هفته به ازدواجم مانده بود و من هنوز نمیتوانستم از کسی که تا چندی دیگر همسرم میشد، حمایت مالی کنم. در اعماق قلبم بهخوبی میدانستم که این کار بههیچوجه درست نیست و درضمن این موضوع را با مادرم هم در میان گذاشتم. به مادرم گفتم قصد دارم قرار ازدواج خودم را لغو کنم زیرا هنوز شاغل نشدهام و احساس خوبی در این مورد ندارم. مادرم، زنی که دلش میخواست شاهد ازدواج پسرش باشد و میدانست اگر نامزدم این خبر را بشنود، از غصه دق میکند، با من صحبت کرد تا تغییر عقیده بدهم. کارتهای دعوت ارسال شده بود و مردم برای مراسم میآمدند.
چندین سال بعد، مادرم بابت اصرارهایش در مورد ازدواج، از من عذرخواهی کرد و گفت اگر میدانست هنوز آمادگی پذیرش مسئولیت همسرداری را ندارم، هرگز به ازدواج من اصرار نمیکرد. بعد از آن توانستیم برای جدایی انگشتانمان را پای ورقهٔ طلاق بگذاریم درحالیکه هنوز جوهر اثر انگشتانمان که برای ازدواج روی ورقه گذاشته بودیم خشک نشده بود.
نمیدانستم چه کسی هستم و میخواهم در زندگی چه کار کنم و چقدر درآمد خواهم داشت. همانطور که در کتاب مانند زن رفتار کن، مانند مرد فکر کن نوشتهام، هر کاری که مرد انجام میدهد از عنوان او «چه کسی است» ناشی میشود، و اینکه چگونه این عنوان را بهدست آورده نشان میدهد «چه کاری میکند» و پاداشی که بابت این تلاش به او میدهند، «میزان درآمد او» محسوب میشود.
حجم
۱۶۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۶۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه