
کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم؟
معرفی کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم؟
کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم؟ با عنوان اصلی Your Holiness: Discover the Light Within اثری از دبی فورد، نویسندهی مشهور آمریکایی است که پس از مرگ او به چاپ رسید. این کتاب مورد استقبال علاقهمندان به آثار او قرار گرفت و در سال ۱۳۹۷ با ترجمهی مرضیه مروتی توسط نشر بنیاد و فرهنگ زندگی دیجیتال در ایران منتشر شد. نسخهی الکترونیکی و صوتی آن در طاقچه در دسترس علاقهمندان قرار دارد. این اثر با محوریت خودآگاهی و معنویت، به افراد کمک میکند تا ارتباط عمیقتری با خود و خالقشان برقرار کنند و راهکارهایی برای بهبود زندگی روزمره بیابند. این کتاب همچنین با تلفیق روانشناسی مدرن و معنویت، خواننده را به سفری درونی دعوت میکند و برای کسانی که در پی آرامش و تقویت خودشناسی هستند، تجربهای منحصربهفرد ارائه میدهد. این اثر با ارائهی مثالهای ملموس، نهتنها یک کتاب خواندنی، بلکه یک راهنمای عملی برای بهبود کیفیت زندگی است.
درباره کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم
کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم در دستهی آثار خودیاری و توسعهی فردی با تأکید بر معنویات انسانی قرار میگیرد. موضوع اصلی آن بررسی تأثیر کلمات، نیایشها و باورهای معنوی بر زندگی انسان است. ژانر کتاب به طور خاص ترکیبی از روانشناسی معنوی و الهامبخشی است که به تقویت ارتباط فرد با درون خود کمک میکند.
این کتاب در شش بخش تدوین شده و هر بخش به جنبهای از خودشناسی و معنویت میپردازد:
بخش اول، شما در تقدس غوطهور هستید: نویسنده نشان میدهد که چگونه استفاده از کلمات مثبت و تأثیرگذار میتواند انرژیهای مثبتی را جذب کند و به زندگی ما معنا ببخشد. او بر این باور است که کلمات نهتنها بر روح و ذهن ما، بلکه بر رفتار و نگرش ما نسبت به دنیا نیز تأثیر میگذارند. در این مرحله با معنی حقیقی تقدس و فرایند شناخت خود و خداوند آشنا میشوید.
بخش دوم، دعوت به دعا: دبی فورد تلاش میکند تا ارتباط ازدسترفتهی بسیاری از افراد با خالقشان را ترمیم کند. او در این بخش به مخاطبان یادآوری میکند که نیایش و دعا میتواند ابزار قدرتمندی برای یافتن آرامش و تقویت ایمان باشد.
بخش سوم، پاکسازی مقدس: یکی از پیامهای اصلی کتاب این است که پذیرش وضعیت کنونی و رهاکردن دغدغهها میتواند راهی برای کاهش استرس و دستیابی به آرامش درونی باشد. جملهی کلیدی کتاب، «هرچه بادا باد»، دقیقاً همین مفهوم را منتقل میکند.
بخش چهارم، تمام قلب خود را شفا دهید: نویسنده بر اهمیت مراقبت از روح و ذهن تأکید دارد و پیشنهاد میکند که با ایجاد عادتهای مثبت و تمرکز بر معنویات، میتوان از تأثیرات منفی زندگی روزمره کاست.
بخش پنجم، داروی مقدس: کتاب به خواننده کمک میکند تا ارزشهای درونی خود را بازشناسد و آنها را در زندگی روزمره تقویت کند و خود را دوست بدارد.
بخش ششم، نور خود را باز پس بگیرید: فورد در آخرین بخش نشان میدهد که چگونه میتوان نور خود را باز پس گرفت، به مرحلهی آفرینش الهامبخش رسید و بینش خود را آزاد کرد.
این کتاب با استفاده از مثالهای ملموس و آشنا برای مخاطبان ایرانی، بهویژه در زمینهی معنویات و آموزههای دینی، حس نزدیکی بیشتری را ایجاد میکند. نویسنده با بهرهگیری از روایات مشابه و تاکید بر تأثیر نیایشها، راههای بازگشت به آرامش درونی را نشان میدهد.
چرا باید کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم را بخوانیم؟
این کتاب برای هر کسی که به دنبال تغییرات مثبت در زندگی است، یک راهنمای ارزشمند محسوب میشود. دبی فورد در این اثر نشان میدهد که چگونه میتوان با تغییر نگرش، پذیرش شرایط و تقویت ارتباط با معنویات، به آرامش درونی دست یافت. این کتاب با ارائهی ابزارهایی عملی و پیامهای الهامبخش، به خواننده کمک میکند تا زندگی بهتری را تجربه کند.
«چگونه خود با عظمتی بسازیم؟» نهتنها برای افرادی که به دنبال آرامش روحی هستند، بلکه برای کسانی که میخواهند ارتباط بهتری با خالق خود برقرار کنند و معنای عمیقتری در زندگی پیدا کنند، توصیه میشود. این اثر با تأکید بر نیایشها و کلمات، ابزارهای سادهای برای ایجاد تحول درونی ارائه میدهد.
درباره دبی فورد
دبی فورد (۱۹۵۵–۲۰۱۳) نویسنده، سخنران و مربی مشهور آمریکایی در زمینهی روانشناسی معنوی بود. او با کتابهای پرفروش خود، مانند نیمه تاریک وجود، به شهرت جهانی رسید. آثارش ترکیبی از روانشناسی مدرن و آموزههای معنوی است که به خوانندگان کمک میکند با پذیرش جنبههای مختلف شخصیت خود، به آرامش و خودآگاهی برسند.
«چگونه خود با عظمتی بسازیم؟» با الهام از مبارزهی شخصی دبی فورد نوشته شده است. دبی فورد در طول زندگی خود با چالشهای زیادی از جمله اعتیاد و بحرانهای روحی روبهرو بود. این کتاب بخشی از تجربهی شخصی او برای یافتن معنویت و آرامش درونی را بازتاب میدهد. او میخواست این پیام را منتقل کند که هر کسی میتواند به نور درونی خود دست یابد، حتی در تاریکترین لحظات زندگی.
این کتاب یکی از آثار پس از مرگ دبی فورد است که توسط خانواده و مؤسسه آموزشی او منتشر شد. جالب اینجاست که بخشی از یادداشتهای او که در این کتاب آمده، نشاندهندهی تأکید او بر اهمیت امیدواری و زندگی در لحظه است.
یکی از عبارتهایی که دبی فورد بارها در این کتاب تکرار کرده، جملهی «هرچه بادا باد» است. این عبارت فلسفهای ساده اما عمیق را بیان میکند: پذیرش شرایط و رهاکردن اضطرابهای غیرضروری که ریشه در آموزههای معنوی شرق بهویژه اسلام دارد و به باور مردم ایران نیز نزدیک است.
این کتاب مناسب کدام رده سنی است؟
این کتاب برای هر فردی که به دنبال خودآگاهی معنوی است، مناسب است. افراد در هر سنی میتوانند از آن بهرهمند شوند، بهویژه کسانی که احساس میکنند زندگیشان دچار خلع روحی شده یا به رغم دستیابی به اهدافشان، از رضایت درونی بیبهرهاند.
خواندن این کتاب به افرادی توصیه میشود که علاقهمند به ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود هستند و میخواهند ارتباط بهتری با خالق و معنویات برقرار کنند. دبی فورد در این اثر توضیح میدهد که چگونه میتوان با ایجاد تغییر در باورها و نیایشها، زندگی خود را دگرگون کرد.
نقد کوتاهی بر کتاب چگونه خود با عظمتی بسازیم
چهرههای برجستهای در دنیا مانند دیپاک چوپرا و ماریان ویلیامسون از دوستان و تحسینکنندگان دبی فورد بودند. آنها در یادداشتهایشان دربارهی این کتاب، به تأثیر شگرف آن بر جنبهی معنوی زندگی انسانها و یافتن خودآگاهی در میان آنها اشاره کردهاند.
در وبسایتهایی مانند آمازون و گودریدز، خوانندگان این کتاب بهطور گسترده به اثر امتیاز بالایی دادهاند. بسیاری از آنها اظهار داشتهاند که این کتاب به آنها کمک کرده تا از استرسهای روزمره فاصله بگیرند و راهی برای تقویت ایمان شخصی و آرامش پیدا کنند.
یکی از نکات قابلتوجه درباره این کتاب، ساختار منحصربهفرد آن است که خواننده را به آرامش و تمرکز دعوت میکند. با این حال، بیست صفحهی ابتدایی کتاب شامل نظرات خوانندگان و تأییدات آنها است که ممکن است برای برخی مخاطبان خستهکننده باشد.
این کتاب با وجود غنای محتوایی خود، برای افرادی که به وحدانیت خداوند اعتقاد ندارند یا دیدگاهی سکولار دارند، ممکن است چندان مفید نباشد. با این حال، برای کسانی که به دنبال تقویت ایمان و معنویت خود هستند، اثری الهامبخش است.
باوجوداین، دبی فورد از نخستین نویسندگانی بود که روانشناسی مدرن را با اصول معنوی ترکیب کرد. این رویکرد او در کتابهای دیگرش نیز دیده میشود و باعث شد آثارش برای نسل جدیدی از علاقهمندان به روانشناسی معنوی بسیار جذاب باشد.
ورود به بازار کتاب ایران
کتاب در سال ۱۳۹۷ توسط مرضیه مروتی ترجمه و از سوی نشر بنیاد و فرهنگ زندگی دیجیتال منتشر شد. این نسخه با ترجمه روان و دقیق، بهخوبی توانسته است پیام نویسنده را به مخاطبان فارسیزبان منتقل کند. نسخهی الکترونیکی و صوتی آن در طاقچه در دسترس است.
درباره مرضیه مروتی؛ مترجم اثر
مرضیه مروتی، مترجم این اثر، از مترجمان برجسته در زمینهی روانشناسی و خودشناسی است. او با ترجمه آثار متعددی از جمله «گذشته نگذشته»، «بیست و یک کار مهم بعد از سی سالگی» و «چرا نمیشود؟»، تخصص خود را در این حوزه اثبات کرده است. سبک ترجمه او به گونهای است که بهخوبی مفاهیم عمیق را به زبان ساده و روان منتقل میکند.
افتخارات کتاب یا نویسنده
دبی فورد در طول عمر ۵۷سالهی خود ۱۳ کتاب نوشت که بسیاری از آنها به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند. کتاب حاضر پس از مرگ او توسط مؤسسه تحول آموزشی فورد منتشر شد و توانست در میان مخاطبان علاقهمند به خودشناسی و معنویت جایگاه ویژهای پیدا کند.
او به عنوان سخنران و مربی در کنفرانسها و دورههای آموزشی مختلف حضور داشته و با ارائهی این کتاب به هزاران نفر کمک کرده تا به زندگی با کیفیتتر و معنادارتری دست پیدا کنند.
دبی فورد با آثارش به خوانندگان نشان داد که چگونه میتوان با بررسی جنبههای مثبت و منفی شخصیت، به درک عمیقتری از خود رسید. او بهویژه در کتابهایش، مفاهیمی مانند سایههای شخصیتی و روانشناسی معنوی را بهطور گسترده معرفی کرد.
در بخشی از کتاب چگونه خود باعظمتی بسازیم؟ میخوانیم
در چهارمین مرکز ترک اعتیادم بودم و روز دهم از یک برنامه بیست و هشت روزه بود. بیش از پانزده سال بود که اعتیاد داشتم با تمام آن نا امنیها و تنفر از خود که منجر به آن اعتیاد شده بود. از این مرکز بیرون میآمدم و به مرکز دیگری میرفتم و به نظر میرسید نمیتوانم دوره را به پایان برسانم. حدود روز دهم، کمکم احساس قدرت، اراده و امید میکردم و متقاعد میشدم که «به آن رسیدهام». نمیدانم فکر میکردم به چه چیزی رسیدهام، اما دردی که مرا به آن مرکز درمانی کشانده بود معمولاً در این مرحله کمرنگ میشد و جای آن را نیازی نومیدانه به فرار میگرفت. اما در این روز خاص با حساسیتی عجیب آگاه بودم که «فرار از زندان» مرا به کجا خواهد برد. هیچ چیز پنهان و ناشناخته نبود زیرا پیش از این بسیار اتفاق افتاده بود. من با زرنگی از مرکز درمانی فرار میکردم با این ادعا که شفا یافتهام و به روشنبینی و آزادی از اعتیادهایم دست یافتهام - و سپس، چند ساعت یا چند روز بعد به همان چرخه معیوب باز میگشتم و بدنم را از مواد پر میکردم به امید رسیدن به لحظهای احساس خوب - و به درون اعماق جهنم و ناامیدی فرو میرفتم.
در آن صبح خاص به لطف خدا سرانجام قادر شدم ببینم مسیر فرار مرا به کجا میرساند. و بدون سایهای از تردید میدانستم که نمیتوانم یک بار دیگر آن را تکرار کنم. میدانستم که اگر فرار کنم یا سر جای اولم باز میگردم یا از آن هم بدتر، میمیرم. حتی با این آگاهی باز هم وجودم از میل و انگیزه به فرار پر شد. صداهای درون سرم بلندتر و بلندتر شده بودند: فرار کن، دبی، فرار کن! از اینجا برو! تو از آنها نیستی. تو نیازی به این کار نداری. میتوانی تنهایی از پس آن برآیی! ساعتها توجهم را به این صدای درونی معطوف کردم و گوش دادم. میخواستم باورش کنم. میخواستم حقیقت داشته باشد. اما واقعیت تلخ این بود که این صدا پیش از این، مرا بارها درمانده کرده بود. بنابراین، برای اولین بار تصمیم گرفتم در برابر وسوسههای این صدا مقاومت کنم و انتخاب کردم که حداقل این امکان را بررسی کنم که شاید نیرویی در درونم باشد که بتواند مرا تسکین دهد که در جایی که قادر به کمک به خودم نبودم، به من کمک کند.
بنابراین از جلسه گروهدرمانی عذرخواهی کردم (با خوشحالی) و به ته راهرویی تاریک و کثیف رفتم که به دستشویی منتهی میشد. باید به شما بگویم که دستشویی این مرکز درمانی جای نفرتانگیزی بود. بوی ادرار خشکشده میداد. بوی گند تقریباً بیش از چیزی بود که بتوانم تحمل کنم.
کاشیهای کف و ملات بین آنها که احتمالاً زمانی خاکستری بودند حالا سیاه شده بودند. من کمی وسواس تمیزی دارم و اولویت اولم زیبایی است. زیبایی را لازم دارم. مشتاق آن هستم. این دستشویی نه تمیز بود نه زیبا. اما من به قدری از عواطف و هیجانات منفی پر بودم و به قدری محتاج کمک، که تصمیم گرفتم کار غیر قابل باور را انجام دهم: روی زمین روی دستها و پاهایم در حالت سجده به دعا مشغول شدم. از خدا - یا قدرت برترم، چیزی که در برنامه دوازده مرحلهای میگویند - خواستم که نزدم بیاید، به من کمک کند و مرا از درد و خود ویرانگریم نجات دهد. بدنم میلرزید و اشک روی گونههایم غلطیده بود. درمانده بودم. اگر چه در بسیاری برنامههای دوازده مرحلهای شنیده بودم افراد در مورد خدا صحبت میکنند، برای من خدا چیزی جز یک مفهوم در ذهنم نبود. شناخت یا تجربهای واقعی از خدا در درونم وجود نداشت.
برای چند دقیقه به غرولند درون ذهنم گوش دادم که میگفت چقدر کارم احمقانه است، چقدر نفرتانگیزم که اینجا نشستهام و چقدر دستپاچهام که دارم به قدرتی التماس میکنم که حتی به آن باور نداشتم. از دست خدا عصبانی بودم، از دست والدینم، از دست همه کسانی که آزارم داده بودند، باور داشتم دلیل اینجا بودنم و سر فرود آوردنم در برابر این پستی، آنها هستند. سعی کردم به خودم بقبولانم که میتوانم برخیزم و بروم، اما ترسم از این که اگر فرار کنم خواهم مرد، مرا وادار به ماندن کرد.
حجم
۱۶۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۱۶۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
نظرات کاربران
چرا انقدر گرون کردید...من اینجا میام که کتاب ارزونتر در دسترسم باشه..بیایید اینجارو هم گرون کنید که که کتابم آدم نتونه بخونه😏
این همون کتاب آسمان پرستاره وجود هست که در تاقچه با نصف همین قیمت موجوده. کتاب فوق العادست
چه خبر خود کتاب مگه چنده که بیست و دوتومان زدین فایل پی دی اف رو هم بزارید خوب
این کتاب با بیان متفاوت و ساده ای که داره نشون میده چطور اعتراف به ندانستن نتوانستن هست که دریچه معنویت رو به روی ما باز می کنه و روح ما رو به آرامش می رسونه. من قبلاً از اینکه
گرونه بی انصافا..فیدیبو صوتیش ۱۷۵۰۰ هست
عالیه