دانلود رایگان کتاب نورگیر دیوید هر ترجمه آراز بارسقیان
تصویر جلد کتاب نورگیر

کتاب نورگیر

نویسنده:دیوید هر
انتشارات:سنجاق
امتیاز:
۴.۰از ۱۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نورگیر

نمایشنامه «نورگیر» نوشته دیوید هر( -۱۹۴۷)، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر انگلیسی است. در بخشی از این نمایشنامه می‌خوانیم: «دوباره اتاق روشن می‌شود. تو آشپزخانه بساط تهیه سس اسپاگتی پهن است؛ پیاز و سیر و فلفل قرمزی که هنوز خُرد نشده‌اند. روز میز خانه، کتاب‌های بچه‌مدرسه‌ای‌ها ولو هستند تا برای امروز عصر خوانده شوند. تا لحظه‌ای می‌گذرد صدای زنگ در می‌آید. بعد دوباره صدا می‌آید و صدای کایرا را می‌شنویم که از حمام بیرون می‌آید. کایرا: [ از بیرون صحنه ]گندت بزنن! [ در حالی که به اتاق می‌آید حوله‌ای بزرگ دور خودش می‌بنند. خیس است. زنگ‌ در ممتدتر زده می‌شود ]ای بابا! کیه؟ [ به آشپزخانه می‌رود و از تنها پنجره‌ای که به خیابان دید دارد بیرون را تماشا می‌کند. بی‌اراده و بدون فکر عکس‌العمل نشان می‌دهد ]وای خدای من! گندت بزنن! برو پی کارت. [ دوباره زنگ می‌زنند. کایرا هم پنجره را باز می‌کند و صدا می‌زند ]یه دقیقه وایستا تا کلیدو بندازم».
Roghaye
۱۳۹۷/۰۶/۰۱

سلام یکم تو چینش کلمات سهل انگاری شد. بد نبود.

سعید
۱۳۹۵/۱۱/۱۸

داستان گیرایی داشت هر چند ترجمه چندان خوب نبود، بعضی جاها به خاطر همین ترجمه ضعیف داستان گنگ می شد.

Mohammad Bagheri
۱۴۰۰/۰۵/۳۱

برنده جایزه تونی سال ۲۰۰۵ به خاطر بهترین نمایش بازتولیدی سال، مطمئنا از نظر ادبی و داستانی نمی تونه اثر کم ارزشی باشه، ولی متاسفانه به نظرم بیشتر بدلیل ترجمه ناجالبی که داشت اثری بسیار گنگ و نامفهوم ایجاد شد

- بیشتر
Parnian Bahrami asl
۱۴۰۰/۰۵/۳۰

گفت و گو های یک زن، یک پدر و یک پسر است. کم کم از میان این گفت و گو ها به داستان های گذشته ی این شخصیت ها و به ارتباطشون با همدیگه پی می برید. به نظر من

- بیشتر
mobina
۱۳۹۷/۰۴/۰۶

میشه یه توضیح مختصر بدید؟

کاربر ۵۴۲۰۴۴۶
۱۴۰۱/۰۸/۲۷

خیلی داستان خوبی

مری‌آنژ
۱۴۰۰/۰۹/۱۵

با وجود اینکه مشکلات ترجمه و ویراستاری زیاد بود، اما جذابیتش انکارناپذیره.

shabnam
۱۳۹۵/۰۶/۲۲

بد نبود

may
۱۳۹۵/۰۲/۲۵

خوب بود...پیشنهادمیشه.

داستان، روایت این نیست که چطوری رسیدی این‌جا، تنها داستان مهم اینه که الان که این‌جایی عملکردت چیه...
زهرا
پدیده‌ی مدرنیه. یکهویی شده یه بیماری جدید! ترحم به خودمون! ترحم پولدار به ما! دیگه اونا فقط پول رو پول نمی‌آرن. این روزا انتظار دارن آدما صف بکشن ازشون تشکر کنن. [ می‌رود طرف تام و از قبل هم جدی‌تر می‌شود ]خُب بذار بهت بگم من یکی وقتمو پای آدمایی خیلی خیلی متفاوتی می‌ذارم. پای آدمایی که گاهی حتی هیچی ندارن. ولی توشون حداقل یه خاصیت خوب پیدا می‌کنم؛ اونا درست خلاف آدمای پولدار این توهمو ندارن که باید حتماً یه بار یه کار درست انجام بدن! وگرنه از حساسیت زیادی از حدشون درد می‌کشن. نمی‌شنن همین طوری غر بزنن. چقد درک نشدن و بی‌ارزش شدن. نه اونا که سعی دارن با مشکلات روزمره‌‌شون کنار بیاین تا بتونن اون بیرون تو خیابون زنده بمونن. باید بهت بگم تو اون خیابونا... البته اگه پاتو می‌ذاری توشون... البته اگه رفته باشی یاد بگیری چطوری باید زنده بمونی چون هزار بار سخت‌تر از رئیس یه راننده‌ی حرفه‌ای بودن یا تو دولت بودن یا... آره باید بهت بگم زنده موندن تو خیابون حتی از بانکداری هم سخت‌تره.
مری‌آنژ
هر آدمی انگیزه‌های خوب برای خودش در می‌آره. می‌گن معلومه داره این کارو می‌کنه دیگه تا حالا تو ایست اِند کار می‌کرد. این کارم برای این کرد که راضی نبود. این کارو به خاطر ضعف خودش کرد. یه مرد تو زندگیش کم داشت. اگه یه مرد داشت لازم نبود این کارو بکنه. فکر نمی‌کنین به مردا اصلاً علاقه‌ای نداره؟ باید زن داغونی باشه، باید عین این زنای آمازونی باشه، باید خیلی تو دیوار باشه که رفته همچین جایی داره کار می‌کنه... خُب من می‌گم اصلاً چه اهمیتی داره چرا دارم این کار می‌کنم؟ چرا اصلاً آدم باید بره به کسی کمک کنه؟ دلیل اصلاً تو درجه‌ی اول اهمیت نیست. اگه من این کارو نکنم، کاره‌ هم هیچ‌وقت نمی‌شه.
مری‌آنژ
کایرا: اگه به قضاوت علاقه داری لطفاً نقش وکیلو بازی کن. شوی سگ اجرا کن. اگه قضاوت کردن علاقه‌ی زندگته کلی کار دیگه هست. ولی بهت نصیحت می‌کنم اگه می‌خوای خشوبخت باشی، قضاوتت همیشه حرفه‌ای باشه. واسه خودت نشین تو خونه تمرین کن.
allWhite
قلبمان را از خیال سیرآب می‌کنیم قلبی که از زیادی خیال کارش به بی‌رحمی می‌کشد. ویلیام باتلر یتس شعرِ «آشیانه‌ی ستاره‌ها بیرون از پنجره‌ی اتاقم» از کتابِ تعمقی در هنگام جنگ داخلی
allWhite

حجم

۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۰ صفحه

حجم

۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۰ صفحه

قیمت:
رایگان