کتاب سکوت نگاهش سیدامیرحسین جزایری + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سکوت نگاهش

کتاب سکوت نگاهش

انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز
۴.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سکوت نگاهش

کتاب سکوت نگاهش نوشته‌ سیدامیرحسین جزایری، اثری داستانی است که نشر سنجاق آن را به‌صورت الکترونیکی منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی لطیف و مینیمال، به روایت شکل‌گیری رابطه‌ای عاطفی میان دو نفر در فضایی آرام و روزمره می‌پردازد. داستان در بستر مکان‌هایی چون کتابخانه، کافه و خیابان‌های شهر جریان دارد و تمرکز اصلی آن بر لحظات بی‌کلام، نگاه‌ها و حس‌هایی است که پیش از هر واژه‌ای میان دو دل رد و بدل می‌شود. نویسنده با پرهیز از دیالوگ‌های پرطمطراق و توصیف‌های اغراق‌آمیز، سعی کرده است فضای صمیمی و ملموسی از آغاز و رشد یک رابطه را به تصویر بکشد؛ رابطه‌ای که بیشتر از هر چیز، بر پایه‌ی فهم متقابل و حضور بی‌ادعا شکل می‌گیرد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب سکوت نگاهش

سکوت نگاهش اثری داستانی از سیدامیرحسین جزایری است که با روایتی آرام و تدریجی، به شکل‌گیری و رشد یک رابطه‌ی عاطفی میان دو شخصیت اصلی می‌پردازد. داستان کتاب سکوت نگاهش در فضایی شهری و معاصر اتفاق می‌افتد و بیشتر رویدادها در مکان‌هایی چون کتابخانه، کافه و خیابان‌های خلوت روایت می‌شود. کتاب سکوت نگاهش مبتنی بر فصل‌های کوتاه و پیوسته است که هرکدام لحظه‌ای از این آشنایی و نزدیکی را به تصویر می‌کشند؛ از اولین نگاه‌های تصادفی تا مکث‌های طولانی، از گفت‌وگوهای کوتاه تا لمس‌های محتاطانه و اعتراف‌های بی‌کلام. جزایری در این کتاب، به جای تکیه بر اتفاقات بزرگ یا گره‌های داستانی پیچیده، بر جزئیات احساسی و لحظات کوچک اما معنادار تمرکز کرده است. روایت، بیشتر بر حس و حال شخصیت‌ها و تغییرات تدریجی درونی آن‌ها استوار است و زبان اثر نیز ساده، صمیمی و نزدیک به گفت‌وگوهای روزمره است. این کتاب، تجربه‌ی عاشقانه‌ای را بازگو می‌کند که در آن، سکوت و نگاه‌ها نقش اصلی را دارند و واژه‌ها اغلب در حاشیه قرار می‌گیرند.

خلاصه داستان سکوت نگاهش

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان سکوت نگاهش با تلاقی تصادفی نگاه دو نفر در کتابخانه‌ای آرام آغاز می‌شود؛ جایی که هیچ‌کدام منتظر اتفاق خاصی نیستند و حتی سلامی میان‌شان رد و بدل نمی‌شود. اما همین نگاه کوتاه، آغازگر رابطه‌ای می‌شود که در ابتدا بی‌کلام و پر از مکث و تردید است. هر روز، هر دو کمی دیرتر از همیشه از کتابخانه می‌روند، نه برای دیدن یا گفتن، بلکه برای بودن در همان فضا و تجربه‌ی حضور دیگری. کتاب‌ها بهانه‌ای برای ماندن می‌شوند و سکوت میان‌شان، پر از جمله‌های ناگفته است. با گذشت زمان، این رابطه از کتابخانه به کافه و خیابان‌های شهر کشیده می‌شود. گفت‌وگوها آرام و کوتاه‌اند و بیشتر از طریق نگاه‌ها، لبخندها و حرکات کوچک شکل می‌گیرند. هر دو شخصیت، با گذشته و دغدغه‌های خودشان روبه‌رو هستند و به تدریج، اعتماد و صمیمیت میان‌شان رشد می‌کند. لمس‌های کوتاه، یادداشت‌های ساده و حتی سکوت‌های طولانی، معنای تازه‌ای پیدا می‌کنند و هر لحظه‌ی باهم بودن، به نقطه‌ی عطفی در رابطه‌شان تبدیل می‌شود. در فصل‌های مختلف، نویسنده به لحظات مهمی چون اولین گفت‌وگو، اعتراف‌های بی‌کلام، تجربه‌ی دلتنگی و حتی ترس از نبودن دیگری می‌پردازد. شخصیت‌ها با هم به مکان‌های خاطره‌انگیز می‌روند، گذشته‌هایشان را به اشتراک می‌گذارند و کم‌کم یاد می‌گیرند که عشق، همیشه نیاز به واژه ندارد. پایان‌بندی داستان، بر حضور و فهم متقابل تأکید دارد؛ جایی که دو نفر، بدون نیاز به اعتراف‌های پرطمطراق، فقط با بودن کنار هم، معنای عشق را تجربه می‌کنند.

چرا باید کتاب سکوت نگاهش را بخوانیم؟

سکوت نگاهش با تمرکز بر جزئیات احساسی و لحظات کوچک، تجربه‌ای متفاوت از روایت عاشقانه ارائه می‌دهد. این کتاب برای کسانی که به دنبال داستان‌هایی با ریتم آرام و فضای صمیمی هستند، جذابیت دارد. نویسنده با پرهیز از کلیشه‌های رایج و دیالوگ‌های پرزرق‌وبرق، رابطه‌ای را به تصویر کشیده است که بیشتر بر پایه‌ی حضور، نگاه و سکوت شکل می‌گیرد. در این اثر، اهمیت فهم متقابل و قدرت لحظات بی‌کلام برجسته شده است؛ جایی که حتی یک مکث یا لمس کوتاه، معنایی عمیق‌تر از هزاران واژه پیدا می‌کند. خواندن این کتاب، فرصتی برای تأمل در روابط انسانی و ارزش لحظات ساده و صادقانه است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان داستان‌های عاشقانه‌ی آرام، کسانی که به روایت‌های احساسی و مینیمال علاقه دارند و افرادی که به دنبال تجربه‌ی متفاوتی از عشق و روابط انسانی هستند، پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که به ظرافت‌های ارتباطی و لحظات بی‌کلام در روابط اهمیت می‌دهند، این اثر مناسب است.

قسمتی از کتاب سکوت نگاهش

«وقتی مرد وارد شـد، نگاهش بلافاصله میز را پیدا کرد. کتاب روی میز بود و انگار برایش پیام داشـت. آرام نشـسـت. زن میان قفسه‌ها بود، اما حس کرد مرد آمده. چیزی در فضــای کتابخانه تغییر کرد. حضــورش را مثل عطر باران دیشــب حس کرد. مرد کتاب را برداشت و لابه‌لای صفحاتش را به آرامی ورق زد. هیچ یادداشتی در آن نبود، امـا انگـار چیزی میان کلمات بود که قبلاً نبود. کتاب را بســـت و برای اولین بار، بلندتر از همیشه گفت: «ممنون که برش گردوندی.» زن برگشـت و آرام گفت: «بعضی کتاب‌ها باید به دست صاحبشون برگردن. انگار فقط اونا میفهمن چی بین کلمه‌هاشه.» مرد لبخند زد. چیزی نگفت، اما نگاهش همه‌چیز را گفت. گاهی حرف‌ها در فاصله‌ی بین دو نگاه زده می‌شوند؛ نه در کلمات. زن دوباره نزدیک میز شــد. نه برای برداشــتن کتاب، نه برای گفتن چیزی؛ فقط برای نزدیکتر شــدن به همان چیزی که هنوز توضــیحی برایش نبود. فاصــله بینشان حالا به اندازه یک میز بود، اما دلها انگار نزدیکتر بودند. صدای ورق خوردن کتابی از قفسه‌های دور، سکوت را شکست. هر دو برگشتند و به نقطه‌ای نامعلوم نگاه کردند. شـاید این صدایی بود که یادشان می‌آورد هنوز در دنیای واقعی هستند. اما دلهایشان، جای دیگری بود. زن به آرامی قدمی عقب برداشت و گفت: «شاید فردا...» مرد سرش را آرام تکان داد: «شاید فردا.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۴۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۷ صفحه

حجم

۵۴۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۷ صفحه

قیمت:
۸۴,۰۰۰
تومان