کتاب جدال با شیطان

کتاب جدال با شیطان نوشته دیوید هر با ترجمه آراز بارسقیان یکی از مجموعه سه‌گانه نهادهای بریتانیا است که مورد تلاش های کلیسا برای ایجاد ارتباط مردم با خاندان سلطنتی و خدا است.

درباره کتاب جدال با شیطان

کشیشی به اسم لاینول از امر و نهی ساختار کلیسا خسته شده است و تصمیم می‌گیرد کلیسای زیرنظرش را خودش با قوانین خودش اداره کند اما شیوه‌های متفاوت او چندان برای رده‌های بالا که قرن‌ها کلیسای انگلستان را اداره کرده‌اند خوشایند نیست و شروع به آزار او می‌کنند. همکار جوان دیگری در کنار او در کلیسا است به اسم پدر تونی. او هم نمی‌تواند رفتار او را تحمل کند پس با بالایی‌ها همکاری می‌کند و لاینول مجبور به استعفا وو ترک کلیسایش می‌شود.

خواندن نمایشنامه جدال با شیطان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی بریتانیا و کسانی که دوست دارند با ساختار کلیسا آشنا شوند پیشنهاد می‌کنیم

بخش‌هایی از کتاب جدال با شیطان

هری: خیلی موضوع حساسیه. می‌دونیم که ساتورک می‌خواد لاینول نباشه و فکر هم می‌کنه حق داره. ولی اون داره اشتباه می‌کنه چون از قولی که شما دادین خبر نداره. درسته؟ [به کینگستون که جواب نمی‌دهد نگاه می‌کند] و این خیلی مهمه که کی همچین چیزی رو می‌فهمی.

کینگستون: آهان درسته. [مکث] اینو متوجه‌ام.

هری: و ساده‌ترش اینه که بدونیم مهمه خاطرات همه با هم یکیه. برای مثال شما اون طوری که لاینول یادشه خیلی دیدارتون تو ذهنتون نمونده... این‌طوری اگه بشه همه چی خیلی بهم می‌ریزه.

کینگستون: [متفکرانه هری را نگاه می‌کند] لایونل اینجاست؟

هری: نه. ما...

استریکی: احتمالاً ما اشتباه کردیم اومدیم اینجا. تصمیم گرفتیم خودمون این مورد رو درست کنیم، البته سر خود از طرف اون همچین تصمیمی گرفتیم.

کینگستون: متوجه‌م.

استریکی: لاینول یه معاون بخش داره که خیلی آدم تند مزاجیه. داره همه‌چیز رو کج‌تابی می‌کنه.