کتاب زنان
معرفی کتاب زنان
درباره کتاب زنان
گالئانو در کتاب زنان با قلمی نافذ و تاثیرگذار و ادراکی شگفتانگیز از فلسفه و قانون و مذهب، به کالبد بیجان انسانیت تلنگری دوباره میزند و با پارادوکسی کنایهوار و گذرا حماقتهای بشر در طول تاریخ را به ریشخند میگیرد. او میکوشد حلقهٔ گمشدهای را در زنجیرهٔ روایت مبارزات، فداکاریها، محکومیتها و دستاوردهای زنان در مناطق متفاوت جهان جستوجو کند؛ زنانی عمدتاً از اروپا و آمریکا که در طول تاریخ بشریت با وجود تبعیضها، موانع و مشقات زمانهٔ خود، همواره در مسیر مخالف این رودخانه حرکت کردهاند. زنانی که برای رسیدن به رؤیاها و باورهایشان زندگی کردند و جنگیدند. گالئانو نویسندهای متعهد است که به شیوهٔ روایتگری، جانب امانت را نگاه داشته است.
او هوشمندانه با اشارههایی گذرا به وقایع و حوادث تاریخی و آمیختن چاشنی طنز به آن، ولو تلخ و گزنده، مطلبی را بیان میکند و میگذرد و بدین ترتیب خواننده را به تفکر وامیدارد.
گالئانو در کتاب زنان، داستانهای فراوانی را از پرستاران، هنرمندان، نویسندگان، خبرنگاران، شاعران، دانشمندان، سیاستمداران، ورزشکاران، عالمان دینی، قدیسان، اساطیر و ایزدبانوان، آزادگان و بردگان، زنان نامرئی و مرئی به تصویر میکشد؛ داستانهایی مستند، تفکربرانگیز و حقیقی.
گالئانو میکوشد بشر را به تأمل در ساختار فلسفه و حقوق مدنی جهان غرب وادارد که «چگونه انسانیت میتواند بدون عنصر عدالت، خود را معنا کند؟»، «چگونه نیمی از بشریت در دنیای غرب، همواره در طول تاریخ قربانی تاختوتازهای عقاید و مذاهب گوناگون، از ارسطو گرفته تا سن پدرو، شدهاند و سادهترین حقوقشان نادیده انگاشته شده است؟»
در تمامی سطور این داستانها، شیوهٔ برخورد جوامع غربی که مدعی صلح و روشنفکری و برابری حقوق زنان و مرداناند، با زنان به تصویر کشیده شده است. چه استعدادها و تواناییها و حتی اعتراضاتی که در نطفه خاموش شد و کسی آنان را بهایی نداد؛ چراکه زنان پرچمدار آن بودند.
خواندن کتاب زنان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران روایات واقعی از زندگی انسانها از خواندن این کتاب لذت خواهند برد و علاوه بر آن پزوهشگران حوزه جامعهشناسی و مطالعات زنان نیز این کتاب را منبعی ارزشمنمد برای پژوهشهای خود خواهند یافت.
درباره اِدواردو گالئانو
اِدواردو گالئانو، نویسنده و خبرنگار و رماننویس اهل اروگوئه، در ۳ سپتامبر ۱۹۴۰ در مونتهویدئو زاده شد. خانوادهاش کاتولیک و اروپاییتبار بودند. در نوجوانی به کارهای مختلفی روی آورد. در جریان کودتای ۲۸ جون ۱۹۷۳، بهسبب عقاید آزادیخواه و چپگرایش، دستگیر و زندانی شد. ازاینرو ناگزیر به ترک موطنش گشت و به آرژانتین رفت. در همان دوران، کتاب شریانهای باز امریکای لاتین که از آثار برجستهٔ اوست و تاکنون به زبانهای گوناگونی از جمله فارسی برگردان شده است، به چاپ رسید، اما بنا به دلایلی سیاسی، چاپ و مطالعهٔ آن در آرژانتین و شیلی و اروگوئه ممنوع اعلام شد. در ۲۰۰۹، رئیسجمهور وقت ونزوئلا، هوگو چاوز، این اثر گرانسنگ و سترگ را به باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده هدیه داد.
در ۱۹۷۶ به اسپانیا نقل مکان کرد و اثر معروف دیگرش، حافظهٔ آتش، را در آنجا نگاشت. پس از گذشتِ یک دهه، در ۱۹۸۵ به کشورش بازگشت. وی در ۱۳ آوریل ۲۰۱۵، بر اثر سرطان ریه در زادگاهش درگذشت.
گالئانو را میتوان از نویسندگان برجسته و تأثیرگذار معاصر برشمرد. او با الهام از مبارزات رهبران آزادیخواه و دانشجویان و پیروان آنان که برای برپایی حکومتی عدالتمحور میجنگیدند، در مسیر بهبود اوضاع امریکای لاتین گامها برداشت و بسیار کوشید و همواره با امید، به آیندهای دور از استعمار اقتصادی و حاکمیت غربی مینگریست.
بخشی از کتاب زنان
تیتوبا
در کودکی، در امریکای جنوبی شکار شد و او را چندین بار از صاحبی به صاحبی دیگر فروختند تا اینکه پس از رسیدن به درهٔ سیلمِ امریکای شمالی، این خریدوفروش متوقف شد. این برده که تیتوبا نام داشت، در خانهٔ بزرگ سموئیل پریس، که همچون معبد پیوریتنها مقدس بود، خدمت میکرد. دختران سموئیل تیتوبا را میستودند. آنان در بیداری، هنگامیکه تیتوبا برایشان داستانهایی دربارهٔ احضار ارواح میگفت یا از روی سفیدهٔ تخممرغ آیندهشان را پیشگویی میکرد، در رؤیاهای خود سیر میکردند.
در زمستان ۱۶۹۲، هنگامیکه شیطانْ روح کودکان را تسخیر کرده بود و آنان روی زمین به اینسووآنسو غلت میزدند و فریاد میکشیدند، تنها تیتوبا توانست آرامشان کند. او آنها را نوازش کرد و در گوششان داستانهایی زمزمه کرد تا در دامانش به خواب فرورفتند. همین امر او را محکوم کرد به اینکه پادشاهیِ برگزیده و بافضیلت خدایان را به دوزخ آلوده کرده است. ازاینرو مُغِ قصهگو در میدانی عمومی به چوبهٔ دار آویخته شد و اعتراف کرد.
تیتوبا را به طبخ کیکهایی با دستورالعملی شیطانی متهم کردند و آنقدر او را تازیانه زدند که اتهامش را پذیرفت و گفت: «بله».
او را به برهنهرقصیدن با جمیع جادوگران، بدنام کردند و آنقدر شلاقش زدند که گفت: «بله».
او را به همخوابگی با شیطان متهم کردند و آنقدر شلاقش زدند که گفت: «بله».
وقتی به تیتوبا گفتند که همدستانش دو فرد مسن بودند که هرگز به کلیسا نمیرفتند، متهم به متهمکننده تبدیل شد؛ او با انگشت به دو فرد شیطانی دیگر اشاره کرد و پس از آن تازیانه نخورد. پس اهل کلیسا دوباره متهمان دیگری را به جایگاه فراخواندند و چوبهٔ دار دست از کار نکشید.
حجم
۲۷۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
حجم
۲۷۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خسته کننده ایی هست بنظرم