کتاب کارگر مرده
معرفی کتاب کارگر مرده
کتاب کارگر مرده اثر کارل کدرستروم و پیتر فلمینگ است. این اثر درباره زوایای گوناگون یکی از واقعیات جامعه نوشته شده است؛ واقعیتی که در ظاهر مرده است اما همچنان در زندگی مردم حضور دارد و آن را به نوعی در اختیار خود قرار داده است: سرمایهداری
این اثر را با ترجمه علیرضا اسکندرینژاد و نوشین صفائیان در اختیار دارید.
درباره کتاب کارگر مرده
سالها است که حامیان تندرو مساله سرمایهداری نیز اعلام میکنند که سرمایهداری در دهه ۱۹۷۰ از بین رفته است و تمام تلاشهایی که برای احیای آن انجام شده است با شکست مواجه شده است. اما این مساله به ظاهر مرده، به طرزی عجیب در زندگی مردم همچنان حضوری پررنگ دارد و زندگی را در کنترل و اختیار خود درآورده است. اما این کتاب درباره کارگران مرده صحبت میکند. افرادی که ممکن است در سطوح بالای طبقاتی زندگی کنند یا در یک کارخانه مشغول به کار باشند. این افراد ترسی بزرگ در دل دارند و آن، ترس از مرگ و به پایان رسیدن زندگی نیست. بلکه ترس از گرفتار شدن در مسئلهای روزمره است؛ زندگی کردن در شرایطی که آنها را تنها مساوی با کار میبیند.
به نظر میرسد در دنیای امروز ما، کارگران مرده بخش گستردهای از دنیا را تشکیل میدهند؛ افرادی که جامعه به سختی تلاش میکند تا به آنها بقبولاند که باید از استثمار خود لذت ببرند و شرایط مشقت بار و مرده زندگی خود را نقطه اوج بدانند.
کتاب کارگر مرده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب کارگر مرده را به تمام علاقهمندان به مطالعات جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کارگر مرده
وقتی که تمام آنچه میتوانیم به دنبالش باشیم یک رجعت کوچک به روستاها برای دیدن دوستان میانسال معتاد به علفمان است، چگونه میتوانیم (با زندگی ساخته شده توسط سرمایهداری) مبارزه کنیم؟ با همان دست فعالیتهایی که سبب از بین رفتن روح میشوند؛ بازیهای فکری کوچک، گریزگرایی، خیال و اوهام جنسی، خودنمایی و هزلگوییها. اما در نهایت خودمان را خسته و دلزده میکنیم و منتظر پایان میمانیم. به همین دلیل است که بزرگترین ترس مدیران امروزی دیگر مثل دوران خوش شروع فوردیسم، گریز از کار نیست. در فرهنگِ جدیدِ کار، که نیاز دارد تمام تار و پود بدنتان در جریان کار پیوسته فعال باشد، دشمن فعالیت تولیدی امری است که مدیران منابع انسانی دوست دارند آن را حضورگرایی بنامند: حاضر بودن تنها در قالب جسم، در صورتی که بقیه قسمتهای وجود (روح) بسیار دورتر از محل کار است (در ساحل، در حال عشقبازی، در حال ساختن یک ساختمان روی آتشو غیره). به همین دلیل است که حتی یک کودک هم میداند لبخند زدن و گفتن عبارت «روز خوبی داشته باشید» از یک خدمترسان بخش مشتری، از اساس تهوعآور است. نه تنها آشکار است که آنها اصلاً این منظور را ندارند (و چرا باید داشته باشند؟) بلکه حتی بهنظر میرسد هیچ شخصی در واقع پشت آن لبخند پوشالی وجود ندارد.
امروزه شکاف، میان کار و سرمایه نیست؛ میان سرمایه و زندگی است. در حال حاضر زندگی خود چیزی است که توسط بنگاهها به تاراج رفته است و این امر نشان میدهد که اجتماعی بودن ما در معنای پولسازی برای کسب و کار خلاصه شده است. ما با آنها آشناییم. هکرها در خواب خود رویای کدهای رایانهای را میبینند، مهمانداران هواپیما به شخصیت خونگرم خود متوسل میشوند تا با مشتریان کنار بیایند (جوری رفتار میکنند که گویی کابین هواپیما اتاق نشیمن خانه شماست)، سازمانهای مردمنهاد در واقع برای هیچ و پوچ کار میکنند، استادهای دانشگاه آخر هفته ها به نگارش میپردازند و کارمند مرکز تماس مکالمات را سرهمبندی میکند تا تجارب مشتری را بهبود ببخشد.
حجم
۱۱۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۱۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه