
کتاب ایل عشایر خوزستان (مغان، اردبیل)
معرفی کتاب ایل عشایر خوزستان (مغان، اردبیل)
معرفی کتاب ایل عشایر خوزستان (مغان، اردبیل)
کتاب الکترونیکی «ایل عشایر خوزستان، مغان، اردبیل» نوشتهٔ «خدیجه کارخانه»، «ملیکا خندقی» و «ملینا خندقی» توسط انتشارات نظری منتشر شده است. این اثر به بررسی زندگی، آداب و رسوم و ساختار اجتماعی عشایر در مناطق خوزستان، دشت مغان و اردبیل میپردازد و تصویری از زیست سنتی و تحولات معاصر این جوامع ارائه میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ایل عشایر خوزستان (مغان، اردبیل)
این کتاب روایتی مستند و توصیفی از زندگی عشایر در سه منطقهٔ خوزستان، مغان و اردبیل است که با نگاهی نزدیک به جزئیات روزمره، آیینها، کوچنشینی و مناسبات خانوادگی و اجتماعی این جوامع میپردازد. نویسندگان با حضور در میان عشایر و ثبت مشاهدات خود، تلاش کردهاند تصویری واقعی از سبک زندگی، چالشها و زیباییهای زندگی کوچنشینی ارائه دهند. کتاب در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و بخشی از آن به سفرنامهنگاری اختصاص دارد که تجربهٔ زیستن و همنشینی با عشایر را بازتاب میدهد. روایتها از زبان زنان و مردان ایل، کودکان و سالمندان، و حتی حیوانات اهلی، به خواننده امکان میدهد تا با لایههای مختلف فرهنگ و زیست عشایری آشنا شود. اثر حاضر نهتنها به توصیف آداب و رسوم و ساختار اجتماعی میپردازد، بلکه به تأثیرات طبیعت، تغییرات اقلیمی و تحولات معاصر بر زندگی عشایر نیز اشاره دارد. در کنار روایتهای روزمره، بخشهایی از تاریخ و مبارزات عشایر و نقش آنها در دفاع از سرزمین نیز در کتاب گنجانده شده است.
خلاصه کتاب ایل عشایر خوزستان (مغان، اردبیل)
این کتاب با روایت سفر و همنشینی نویسندگان با عشایر خوزستان آغاز میشود؛ جایی که گرمای هوا، بازی کودکان در کنار چشمه و زندگی روزمرهٔ خانوادهها به تصویر کشیده میشود. نویسنده با ورود به روستاهای عشایری، از نزدیک با ساختار چادرها، تقسیم وظایف میان اعضای خانواده، و مناسبات اجتماعی آشنا میشود. روایتها به جزئیات زندگی زنان، نقش آنها در تهیهٔ غذا، بافتنی و مدیریت خانه و همچنین کارهای مردان در دامداری و کوچ میپردازد. در بخشهایی از کتاب، به مراسمها، مهماننوازی، جشنها و آیینهای سنتی اشاره میشود و نقش طبیعت و تغییرات فصلی در زندگی عشایر برجسته میگردد. نویسنده به چالشهای زندگی کوچنشینی، نبود امکانات اولیه، وابستگی به طبیعت و دشواریهای تأمین معاش نیز میپردازد. بخشهایی از کتاب به سفر به دشت مغان و اردبیل اختصاص دارد؛ جایی که تفاوتهای فرهنگی، زبان و آداب و رسوم ایلهای مختلف روایت میشود. در این سفرنامه، تجربهٔ حضور در میان عشایر، مشاهدهٔ کارهای روزمره، شکار، پخت نان و کره، و گفتگو با بزرگان ایل بازتاب یافته است. کتاب با روایتهایی از تاریخ و مبارزات عشایر، قصههای شفاهی و خاطرات بزرگان پایان مییابد و تصویری چندلایه از زندگی، امیدها و دغدغههای این جوامع ارائه میدهد.
چرا باید کتاب ایل عشایر خوزستان (مغان، اردبیل) را خواند؟
این کتاب فرصتی فراهم میکند تا خواننده با زندگی واقعی عشایر ایران، دور از کلیشهها و تصورات رایج، آشنا شود. روایتهای عینی و توصیفهای جزئی از مناسبات خانوادگی، آیینها و چالشهای روزمره، امکان درک عمیقتری از فرهنگ کوچنشینی و نقش آن در تاریخ و جامعهٔ ایران را به دست میدهد. همچنین، کتاب به دغدغههای معاصر عشایر و تأثیرات تغییرات اقلیمی و اجتماعی بر سبک زندگی آنها میپردازد.
خواندن کتاب ایل عشایر خوزستان (مغان، اردبیل) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به مردمشناسی، جامعهشناسی، تاریخ اجتماعی ایران و فرهنگهای بومی مفید است. همچنین کسانی که دغدغهٔ شناخت سبک زندگی عشایر، کوچنشینی و تحولات روستاها و ایلات را دارند، میتوانند از این اثر بهره ببرند.
فهرست کتاب ایل عشایر خوزستان (مغان، اردبیل)
- مقدمه: معرفی هدف کتاب و اهمیت مطالعهٔ زندگی عشایر در ایران. - بخش اول: عشایر خوزستان روایت زندگی روزمره، ساختار خانوادگی، نقش زنان و مردان، چالشهای معیشتی و مناسبات اجتماعی در ایلهای خوزستان. - بخش دوم: کوچ و مهاجرت توصیف فرآیند کوچ، آمادگیها، مسیرهای کوچ و تأثیرات طبیعت و اقلیم بر زندگی عشایر. - بخش سوم: آیینها و رسوم شرح مراسم سنتی، جشنها، مهماننوازی، قصهها و باورهای رایج در میان عشایر. - بخش چهارم: دشت مغان و اردبیل روایت سفر به ایلهای مغان و اردبیل، تفاوتهای فرهنگی، زبان و آداب و رسوم، نقش مردان و زنان در زندگی روزمره. - بخش پنجم: تاریخ و خاطرات بازگویی قصههای شفاهی، خاطرات بزرگان ایل و نقش عشایر در مبارزات تاریخی و دفاع از سرزمین.
بخشی از کتاب ایل عشایر خوزستان (مغان، اردبیل)
«سایهبانی برای نشستن و آرامیدن. از این گرمای خشک سوزان تو را نجات میدهد. در این صحرا بخواهی سرپا بایستی و کار کنی باید بروی زیر آسمان تمام روز کسی در چادر نمیماند. سیاه چادر روی سکوی کوتاهی است و از زمین ۲۰ سانت بالاتر است. دورتادور آن تا نیمه وسایل اندکی چیدهاند وسیلهها را با پارچههای رنگی پنهان کردهاند. کف چادر یک فرش قرمز پهن شده و زینتش منقولههای رنگی است. نارنجی و سبز و قرمز و آبی که ننه عبداللّه آن را درست کرده است و هرکدام را همراه با یک چشم زخم به نوار فرمزی وصل کرده و از وسط یک ضلع تا کمی جلوتر از ضلع دیگر نصب کرده است. میگوید: «۳۰ تا کاموا بیورید تا برایتان درست کنم. رنگی باشد قشنگتر است» ننه عبداللّه قد بلند و رشیدی دارد و سنش به زحمت به ۶۰ سال میرسد. پیراهن قهوهای و گلدار تنش است. عینک طلایی فلزی زیبایی روی چشم دارد. امروزی و سرزباندار است. با معلم شهری که در روستا در داخل چادر به بچهها درس میدهد ایاغ است. او به چادر میرود و درس بچهها را میپرسد. تا عبداللّه بیاید مرد خانه او است. ننه عبداللّه دستور میدهد زنها بیرون چادر جمع شوند و به جنبوجوش میروند تا میوه بیاورند. میوههای شسته و خیس و تمیز در میوهخوری کریستال و بشقاب گل قرمزی چینی چای هم میآورند. به به. در استکان کمر باریک با قند و شکلات. چطور این همه شکستنی در کوچ نمیشکند؟»
حجم
۶۸۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۶۸۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه