کتاب روان اسطوره شناسی های هنری
معرفی کتاب روان اسطوره شناسی های هنری
کتاب روان اسطوره شناسی های هنری نوشته بهروز عوضپور و سهند محمدی خلبان و ساینا محمدیخبازان است. این کتاب با رویکرد فروید به روانکاوی به سراغ تحلیل آثار هنری میرود.
درباره کتاب روان اسطوره شناسی های هنری
فروید، در نامهای که به تاریخ دوازده دسامبر۱۸۹۷ میلادی به ویلهلم فلیس نوشت، عبارت ترکیبی نوینی را به ادبیات حیطهٔ روان افزود «رواناسطورهشناسی». او اندکی بعد در کتابهایی که پیرامون هنر و هنرمندان نوشت، این مفهوم را گشود و گفت که ما از میان آدمیان، آنان را که از میان سازوکارهایی که در حیطهٔ روان مکانیسم دفاعی خوانده میشوند، مواردی را برمیگزینند که به خلاقیت هنری منجر میشود، هنرمند مینامیم و از این راه، تبیین کرد که هنرورزی در اصل نوعی از انواع روانرنجوری است. توضیح اینکه به زعم فروید، روانرنجوری چیزی جز برونزد انرژی سرکوبشده یا به بیان خود او لیبیدو نیست. فرد روانرنجور از مهار این انرژی در اعماق ضمیر ناخودآگاه خویش درمیماند، پس به برونریزی آن میپردازد.
این کتاب در چندین سطح روان اسطوره شناسی های هنری را ببرسی میکند، داستان، شعر، نقاشی، معماری و... منابع ارزشمندی هستند که نویسندگان در این کتاب مورد بررسی قرار دادهاند. انسان زمانی که از دنیای اطراف خود خسته میشود به دنیای درون خود پناه میبرد و هنرمندان، افرادی هستند که میتوانند قطعاتی از این دنیای ناواقعی درونی خود را در دنیای واقعی پیرامون خود به نمایش بگذارند . این کتاب سعی دارد قطعات درونی هنرمندان را نمود هنرشان پیدا کند.
خواندن کتاب روان اسطوره شناسی های هنری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به هنر و رویکرد روانکاوانه به هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روان اسطوره شناسی های هنری
نیاز به توضیح ندارد که با توجه به موضوع اصلی آن، در این قسمت از این نوشتار، غرض نه تبیین دقیق روانکاویِ فرویدی بلکه تبیین رابطهٔ متقابل آن با هنر است و از این راه تبیین نخستین روش از رواناسطورهشناسیهای هنری؛ روانسرنوشت. از دید تاریخی روانکاویِ هنر را با اندکی اغماض میتوان همزاد خود روانکاوی محسوب کرد، چرا که بانی روانکاوی از ابتدا به روانکاوی هنر توجه ویژه داشت و تا انتها روانکاوی هنرمندان را هرگز فرو نگذاشت؛ اما این میان نباید از نظر دور داشت که تا مدتها تمامی مطالعات روانکاوانهٔ فروید در حیطهٔ هنر تنها به «ساحت خلق» محدود میشد، درحالیکه روانسرنوشت در حکم یکی از روشهای رواناسطورهشناسی هنر به «ساحت درک» از حیطهٔ هنر مربوط میشود. توضیح اینکه خلاقیت هنری در منظر فروید از اهم مکانیسمهای دفاعی۳۵ محسوب میشود و مکانیسم دفاعی به نوبهٔ خود از اصول بنیادین نظام فکری او است، نظامی که تا اساس آن تبیین نشود نمیتوان به اصول آن پرداخت.
پیشتر گفته شد که فروید در ابتدا به سادگی تمام بر آن بود که برخی از آسیبهای عصبی ریشه در رویدادی دارند که پیشترها روان فرد را رنجانده است، فرد به دلایل متعددی در لحظهٔ وقوع آن رویداد از واکنش طبیعی به آن پرهیز کرده است و به مرور زمان خودآگاهی فرد وقوع آن رویداد را اساساً فراموش کرده است و از این فرآیند در ناخودآگاهی فرد نیرویی تولید شده است به نام لیبیدو که به مراتب آزارندهتر از خود آن رویداد است. درحالیکه بعدها با تبیین تمامی ظرایف و پیچیدگیهای نظام فکری خود بر آن شد که رویداد مذکور میتواند نه برای خود فرد بلکه برای نیاکان او یا حتی اساساً نوع انسانی رخ داده باشد. جای توجه دارد که اینجا صحبت از لحاظ وجه جمعی برای ناخودآگاهی است. چنانکه فروید در واپسین کتاب خود، موسی و یکتاپرستی، در این خصوص مینویسد: «به طور کلی فکر میکنم مطابقت میان فرد و گروه] جمع[در این مورد، تقریباً کامل است؛ تودهها مانند فرد، تأثرات گذشته را به صورت «یادواره» حفظ میکنند» (فروید، ۱۳۹۶: ۱۲۰)؛ و توضیح میدهد که خاطرات جمعی نیاکان چگونه از طریق وراثت به نسلهای پسین منتقل شده و در وجه جمعی ناخودآگاهی آنان منجر به تولید لیبیدو میشوند. از دید فروید این مهم در فرامن رخ میدهد چرا که «فرامن از من قدیمیتر است و من تحت تأثیر جهان خارج از فرامن جدا گشته؛ همچون پوسته که از درخت جدا میشود؛ و در فرامن است که تمام اعمال غیرارادی ابتدایی ما عمل میکنند» (همان: ۱۲۲).
حجم
۹۰۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۰۸ صفحه
حجم
۹۰۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۰۸ صفحه
نظرات کاربران
نمونه مطالعه شد. دلیل اینکه بعضی از اساتید اصرار به نگارش با دایره واژگان ناملموس با این دهه رو دارند درک نمیکنم. به نظرم میتونست خیلی روان تر نگارش بشه (ضرورت استقاده از این ادبیات برای بیان این محتوا چیه