کتاب کوهنوردی با نیچه؛ خود شدن
معرفی کتاب کوهنوردی با نیچه؛ خود شدن
کوهنوردی با نیچه؛ خود شدن اثر جان کاگ داستانی درباره فیلسوفی است که در میانسالی راهی کوهستان میشود تا بار دیگر هوای پاکیزهٔ دانستن را استشمام کند.
درباره کتاب کوهنوردی با نیچه
جان کاگ در کوهنوردی با نیچه، رد پای نیچه را تا مناطق کوهستانی کوروَتچ (کوه مورد علاقه نیچه) دنبال میکند و با روایتی داستانی از اندیشههای این فیلسوف بزرگ میگوید. او اندیشه های نیچه را در این کتاب مورد بررسی قرار میدهد و شناخت دقیقتری از این فیلسوف به خواننده میدهد.
کتاب سه بخش به همراه یک بخش پایانی دارد و در هر بخش جان کاگ از دریافتهای خود از فلسفه نیچه و درسهایی که از او گرفته میگوید و جان کلام کتابها و آثار او را میکاورد.
اگرچه آگاهی داشتن از فلسفهٔ نیچه درک کتاب را آسانتر میکند، اما این قصهٔ شیرین و ساده خود میتواند آغازی بر مطالعهٔ فلسفهٔ نیچه باشد. کوهنوردی با نیچه کتابی نمادین است که در آن کوه و کوهنوردی دستمایهٔ سخن گفتن از زندگی شده است.
خواندن کتاب کوهنوردی با نیچه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه علاقهمندان به فلسفه نیچه و به طور کلی فلسفه معاصر
درباره فردریش نیچه
فردریش ویلهلم نیچه، فیلسوف، فیلولوژیست کلاسیک، شاعر و آهنگساز آلمانی است. او در ۱۵ اکتبر در لایپزیک به دنیا آمد و پدرش معلم چند تن از اعضای خاندان سلطنت بود و چون در روز تولد فردریش ویلهلم چهارم پادشاه وقت پروس به دنیا آمد، پدرش او را فردریش ویلهلم نام گذاشت.
پدر او کشیش بود و در ۵ سالگی پدرش فوت کرد و او به همراه مادر، خواهر، مادر بزرگ و عمههایش در محیطی مذهبی و زنانه بزرگ شد.
نیچه رغبت چندانی به زنان نداشت و به زنانی مثل لو سالومه و کازیما واگنر ابراز علاقه کرد که البته خیانت لو سالومه و دوستش پل ری به او که همراه وی در یک خانه زندگی میکردند و روزی او را تنها گذاشتند و از آنجا رفتند، ضربه شدیدی به او زد.
او که در رشته الهیات تحصیل میکرد در سال ۱۸۶۵ با از دست دادن ایمانش تحصیل در الهیات را رها کرد و به لایپزیس رفت تا به تحصیل فلسفه و فیلولوژی بپردازد. در ۲۳ سالگی به خدمت برای جنگ فرانسه و پروس فراخوانده شد و در سرباز خانه به عنوان یک سوارکار ماهر شناخته میشد اما به دلیل جراحت خیلی زود از خدمت برکنار شد.
در ۲۴ سالگی از دانشگاه بازل سوئیس به او کرسی استادی فیلولوژی کلاسیک پیشنهاد شد و به تدریس در این دانشگاه پرداخت در حالیکه هنوز تحصیلش را به پایان نرسانده بود. او در همین زمان از دانشگاه لایپزیک دکتری افتخاری دریافت کرد. نیچه در سال ۱۸۶۹ تابعیت پروسی خود را ملغی کرد و تا پایان عمرش بیسرزمین ماند اما بیشتر عمر را در سوئیس و ایتالیا گذراند.
نیچه در سال ۱۸۸۹ دچار فروپاشی ذهنی شد و به دلیل سردردهای شدیدش از کرسی استادی دانشگاه استعفا کرد و نهایتا در ۲۵ آگوست ۱۹۹۰ به دلیل سرطان مغزی از دنیا رفت.
از آثار مهم نیچه میتوان چنین گفت زرتشت، فراسوی نیک و بد، غروب بتان، اینک انسان، تبار شناسی اخلاق، انسانی، زیادی انسانی و حکمت شادان را نام برد.
بخشی از کتاب کوهنوردی با نیچه
اغلب به دانشجویانم میگویم که فلسفه زندگی مرا نجات داده است. این حقیقت دارد. اما در نخستین سفرم به سیلسماریا -در مسیرم به سوی پیتز کورواچ- چیزی نمانده بود فلسفه مرا بکشد. سال ۱۹۹۹ بود و مشغول نوشتن پایاننامهام در مورد نبوغ، جنون و تجربهٔ زیباشناسانه در آثار نیچه و فیلسوف همعصرِ امریکاییاش رالف والدو امرسون۱ بودم.
در حاشیهٔ امن دههٔ بیست زندگی، به ندرت جرئت کرده بودم پایم را از دیوارهای نامرئی پنسیلوانیای مرکزی آن طرفتر بگذارم، بنابراین استاد راهنمایم با پارتیبازی راهی برای فرارم پیدا کرد. در پایان سال سوم دانشکده، پاکت مُهر نخوردهای را به من داد که تویش چکی به مبلغ سه هزار دلار بود. گفت: «باید بروی به بازل»، احتمالاً خوب میدانست که آنجا نمیمانم.
بازل نقطهٔ عطفی در زندگی نیچه بود، نقطهٔ اتکاء بین زندگی سنتی او به عنوان یک محقق و حیات بیش از پیش سرگردانش به عنوان فیلسوف و شاعر اروپایی.
در ۱۸۶۹ به عنوان جوانترین استاد دائم هیئت علمی دانشگاه بازل وارد شهر شد. در سالهای بعد، اولین کتابش، زایش تراژدی را به نگارش درآورد، که در آن این بحث را مطرح کرد که جذابیت تراژدی در قدرتش برای کنار هم قرار دادن دو میل کاملاً متضاد انسان است: میل به نظم و در عین حال اشتیاق عجیب اما غیر قابل انکار به بینظمی. من هنوز نوجوان بودم که به بازل آمدم و این فکر دست از سرم برنمیداشت که محرکهٔ اول -یعنی عطش وسواسگونه نسبت به ثبات و تعقل که نیچه آن را «آپولونی» نامیده- بر جامعهٔ مدرن چیره شده است.
راهآهن بازل نمونهای از نظم سوئیسی است؛ مردمانی زیبا با سر و وضعی آراسته در ایستگاه باشکوه قدیمی میخرامند تا سوار قطارهایی شوند که هرگز تأخیر نمیکنند. آن سوی خیابان، یک آسمانخراش استوانهایشکل غولپیکر، ساختمان بانک تسویهحسابهای بینالمللی، قدرتمندترین مؤسسهٔ مالی جهان قد علم کرده است. از ایستگاه خارج شدم و بیرون بانک، صبحانهام را خوردم و انبوهی آپولوی خوشپوش برای اینکه به محل کارشان بروند، رفتند توی ایستگاه و غیب شدند. نیچه میگوید: «طبقات تحصیلکرده را اقتصاد پَستِ پول به حاشیه رانده است.» برای نیچه، چشمانداز زندگی در جامعهٔ مدرن کاپیتالیستی پرمنفعت اما پوچ بود: «جهان هرگز تا این اندازه مادی و دچار فقر عشق و نیکی نبوده است.»
برای نیچه، مفهوم عشق و نیکی نه در تبعیت از هم، بلکه در تضاد با هم درک میشوند: شور دیونیزوسی. قرار بود زندگی نیچه در بازل شاد و منظم باشد، زندگی یک متفکر در جامعهای متمدن. اما نیچه به محض رسیدن به بازل با ریشارد واگنر، آهنگساز سبک رمانتیک دوست شد و این نوع زندگی محقق نشد. نیچه برای تدریس واژهشناسی کلاسیک، بررسی و مطالعهٔ ریشهٔ زبان که به اندازهٔ کافی بی دردسر به نظر میآمد، به بازل آمده بود، اما برخلاف بسیاری از همکاران محافظهکارش میدانست که این کاوشهای نظری تا چه حد میتوانند رادیکال باشند. نیچه در زایش تراژدی ادعا میکند که تمدن غرب با تمام اصلاحات باشکوهش بر شالودهای عمیق و پنهانی که خود دیونیزوس۴ سالها پیش پیریزی کرده، بنا شده است. واگنر و نیچه در ابتدای دوستی خود تلاش میکردند این بنا را حفاری کنند.
حجم
۱۹۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۹۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب کوهنوردی با نیچه (برای دوستداران نیچه)از آن کتابهای ناب است.جان کاگ با قلمی جذاب تجربۀ خودش در روستای سیلس ماریا را در جستجوی ابر انسانِ نیچه بیان می کند. هیجان خواندن این کتاب برای من همچون کتاب «نیچه»از «اشتفن تسوایک»
برای من قشنگ نبود