دانلود و خرید کتاب دفتر خاطرات قنبر، غلام امیرالمؤمنین (ع) محمدرضا انصاری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب دفتر خاطرات قنبر، غلام امیرالمؤمنین (ع)

کتاب دفتر خاطرات قنبر، غلام امیرالمؤمنین (ع)

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دفتر خاطرات قنبر، غلام امیرالمؤمنین (ع)

محمدرضا انصاری( -۱۳۶۶)، پژوهشگر دینی است. در مقدمه کتاب می‌خوانیم: «در این مجموعه، داستان‌هایی که درباره قنبر غلام و خدمتگزار امیرالمؤمنین‌علیه السلام به ما رسیده، جمع آوری شده است. در مرحله بعد، این داستان‌ها به عنوان دفتر خاطرات از زبان قنبر به صورت متکلم و اول شخص مفرد برگردان شده است، به گونه‌ای که گویا داستان‌ها را خود قنبر نقل می‌کند و لحظات زندگی خویش را برای ما بازگو می‌نماید. در نگاه دیگر، داستان‌ها به ترتیب زمانی چینش شده که جهت گیری دفتر خاطرات در آن معنادار شود و حالت روز شمار پیدا کند. در شیوه ترجمه، اصل داستان و محتوای آن به طول کامل حفظ شده، و در بعضی از فرازها که نیاز به توضیح بوده جملاتی - بدون تغییر در معنی - اضافه شده است.» در بخشی دیگر از کتاب به نام «مردم پست» می‌خوانیم: « پس از پیروزی مولایم در جنگ جمل وارد شهر بصره شدیم. همراه حضرت در کوچه‌ها قدم می‌زدیم که جمعیت بسیاری را در مکانی دیدیم؛ خاطره‌ای که از سخن مولایم درباره آنان درس گرفتم. امیرالمؤمنین‌علیه السلام فرمود: «ای قنبر، اینان چرا گرد هم آمده‌اند»؟ من رفتم و نگاهی کرده و خبر آوردم: بر مردی حد جاری می‌کنند و اینان ایستاده می‌نگرند. حضرت به سوی آنها نگریست و فرمود: مبارک مباد صورت‌هایی که در هیچ جا دیده نمی‌شوند مگر آنکه خبر بدی باشد. اینان پست ترین مردمند! اینچنین روزهایم می‌گذشت؛ با یادآوری لحظه‌هایی که هر کدام دریایی از معرفت برایم به ارمغان می‌آورد. لحظه‌هایی که پس از مولایم علی‌علیه السلام هرگز مانند آن را نیافته و نخواهم یافت. »
Neda.R.R
۱۳۹۹/۰۵/۳۱

الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین علی بن ابی طالب

زهرا جاویدی
۱۳۹۸/۰۵/۱۵

خیلی کتاب خوب و جالبیه، از اون کتابهایی هست که دوست دارم بارها و بارها داستانهاش رو مرور کنم، کاش این خاطرات رو به صورت فیلم کوتاه در میاوردند یا انیمیشن می ساختند تا همه با مولایمان بیشتر انس بگیرند

کاربر ۲۱۳۸۰۹۸
۱۳۹۹/۰۸/۲۹

کتاب خوبی بود قصه های نشنیده از امام علی علیه السلام

انورے
۱۴۰۱/۰۲/۱۰

با .جود سندیت مطالب کتاب هیچ شکی در واقعیت داشتن اونها نیست. فقط حیرتم از اینه که با وجود این همه عظمت و کرامات حضرت،چرا مردم در حق ایشون ظلم کردند و خلافتشون به راحتی غصب شد.

مهربانو
۱۳۹۹/۱۲/۱۷

سلام خیییییلی کتاب قشنگیه جوری همه چیز توصیف شده انگار خود آدم اونجا حضور داره! با شور و اشتیاق بگیرین بخونینش چون در غیر این صورت از دستتون رفته!! من که خیلی دوستش داشتم❤️❤️❤️

کاربر ۲۱۳۳۸۱۷
۱۳۹۹/۰۶/۲۸

کتاب با نثری روان و جذاب

zoha
۱۴۰۱/۱۱/۰۵

چقدر دوست داشتنی بود این کتاب. چقدر این امامان ما و خاندان نبوت و اهل بیت ما دوست داشتنی هستند. الحمدالله که شیعه علی و دوستدار این خانواده هستیم. فقط میشه گفت: الحَمدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهٰذا وَما کُنّا لِنَهتَدِیَ

- بیشتر
فهیمه
۱۴۰۱/۱۰/۱۷

بسیار عالی و خواندنی، در ضمن این کتاب خیلی بهتر از کتاب خاطرات فضه است. این کتاب مجموعه داستان های کوتاه از خاطرات قنبر غلام امیرالمونین علی علیه السلام الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السّلام

saeed rasekh
۱۴۰۱/۰۴/۲۹

اکثر مطالب صحیح هستن اما چندتا غیر صحیح هم داره مثل تفاوت تعداد دنده سینه زن و مرد. به نویسنده اش اطلاع دادم نمیدونم اصلاح کردن یا نه

فرسا
۱۴۰۱/۰۷/۱۶

متن روان و جذاب .... غلام امام علی بودن خیلی مقام بالاییه

لَوْ لا عَلیٌّ لَهَلَک عُمَر
F313
از عمق جان گفتم: «حمد خدایی که ما را توفیق خدمت گزاری مولایمان امیرالمؤمنین را داد».
Hosseini
به خدا قسم اگر شما در زمین نبودید کنار هیچ چشمه‌ای سبزه نمی‌رویید.
بیوتیفول مایند
من نیز پشت سر امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام از منزل عثمان خارج شدم و دیدم حضرت زیر لب این شعر را زمزمه می‌نماید: اگر به او جواب می‌دادم از انتقاد و حاضر جوابی من ناراحت می‌شد، اما من بر سوزش درون صبر می‌کنم. اگر می‌خواستم پاسخ بدهم خشم برانگیخته می‌شد.
Hosseini
یا علی، دستمان را بگیر که با تقوا و جهاد و عمل، تو را یاری کنیم و باعث افتخار تو باشیم؛ و همه جا ما را نشانی از اسوه انسانیت بدانند و بگویند: «اینانند شیعیان علی بن ابی‌طالب‌علیه‌السلام»
F313
روزگار را به خاطر رسمی که در پیش گرفته کوچک مشمار، زیرا هر کس پاداش عملی را که انجام داده خواهد دید
F313
ای قنبر، خداوند تبارک و تعالی ولایت ما را بر اهل آسمان و زمین از جن و انس و میوه‌ها و همه چیز عرضه نمود. هر کدام قبول کردند خوش طعم و خوشبو و مرغوب و گوارا شدند، و هر کدام که نپذیرفتند بد مزه و بد بو و پست و نامرغوب گشتند.
Hosseini
ده چیز که هر کدام قدرتمندتر از دیگری است اینان هستند: سخت‌ترین چیزی که خدا خلق کرده سنگ است. سخت‌تر از سنگ آهن است که سنگ را می‌شکند. سخت‌تر از آهن آتش است که آهن را ذوب می‌کند. سخت‌تر از آتش آب است که آن را خاموش می‌کند. سخت‌تر از آب ابر است که آن را حمل می‌کند. سخت‌تر از ابر باد است که آن را حرکت می‌دهد. سخت‌تر از باد ملکی است که آن را می‌فرستد. سخت‌تر از آن ملک عزرائیل است که او را می‌میراند. سخت‌تر از عزرائیل مرگ است که او را نیز فرا می‌گیرد. سخت‌تر از مرگ دستور الهی است که مرگ را نیز می‌میراند.
🍃🌷🍃
آن روز دانستم که وقتی مجرمی مجازات می‌شود باید برای روزهای آینده‌اش پنجره‌هایی به سوی روشنی باز کرد، و او را کمک کرد تا به خطای خویش بازنگردد.
کاربر ۳۷۳۱۰۸۲
محمد فرزند امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام فهمیده بود حضرت هر شب برای سرکشی یتیمان و بیچارگان می‌رود. این بود که روزی از آن حضرت پرسید: ای پدر، چرا هنگام روز نزد آنان نمی‌روید؟ حضرت فرمود: پسرم، صدقه پنهانی آتش غضب پروردگار را خاموش می‌کند.
Hosseini
سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان‌ها را آفرید، هیچ چیز مانند بردباری نمی‌تواند باعث رضایت پروردگار شود، و هیچ چیز مانند خاموش ماندن نمی‌تواند باعث ناراحتی شیطان شود، و هیچ تنبیهی برای احمق بهتر از سکوت در مقابل او نیست.
🍃🌷🍃
امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام با آنان به زبانی که هیچ کس نمی‌فهمید صحبت کرد و آنان نیز گردن‌هایشان را می‌کشیدند و با صدای خود پاسخ می‌دادند، به گونه‌ای که معلوم بود با حضرت سخن می‌گویند. پس از دقایقی حضرت فرمود: «به اذن پروردگار عزیز جبار بروید». ناگهان همه مرغابی‌ها به سخن آمدند و به زبان عربی گفتند: سلام بر تو یا امیرالمؤمنین و خلیفه پروردگار عالم. اکنون نه تنها همه فهمیدند که مرغابی‌ها به حضرت سلام دادند، و معلوم شد که آنان با حضرت گفتگو می‌کردند و سخن حضرت را فهمیده و پاسخ می‌دادند، بلکه به معجزه حضرت به زبان انسان‌ها سخن گفتند و معرفت خود را به مقام مولایم نشان دادند. تماشایی بود که منافقین بسوزند و ببینند که حتی پرندگان آسمان به علی بن ابی‌طالب‌علیه‌السلام با نام امیرالمؤمنین سلام می‌کنند و به دستور او صعود می‌نمایند و فرود می‌آیند.
🍃🌷🍃
«من در شگفتم از کسانی که بردگان را با دارائی خود می‌خرند، ولی انسان‌های آزاده را با احسان و نیکی خویش نمی‌خرند».
Hosseini
شخصی به من دشنام می‌داد و من نیز خواستم با عصبانیت با او برخورد کنم. اما امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام مرا دید و فرمود: ای قنبر، لحظه‌ای صبر کن! او را خوار و حقیر رها کن تا خداوند رحمان را خشنود و شیطان را خشمگین و دشمنت را مجازات نمایی. سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان‌ها را آفرید، هیچ چیز مانند بردباری نمی‌تواند باعث رضایت پروردگار شود، و هیچ چیز مانند خاموش ماندن نمی‌تواند باعث ناراحتی شیطان شود، و هیچ تنبیهی برای احمق بهتر از سکوت در مقابل او نیست.
Hosseini
من کیستم که خودی برای معرفی داشته باشم؟! اما غلام کسی هستم که ملائکه به او افتخار می‌کنند.
فرسا
امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام رو به آسمان عرض کرد: پروردگارا، او چهار بار اقرار کرد. تو در دینی که بر محمدصلی الله علیه وآله نازل کرده‌ای چنین گفته‌ای: «ای محمد، هر کس یکی از حدود مرا تعطیل کند با من دشمنی کرده و ضدیت نموده است». خدایا، من حدود تو را تعطیل نخواهم کرد و ضدیت با تو را نیز نمی‌خواهم و مطیع احکامت هستم؛ بلکه مطیع تو و پیرو سنت پیامبرت هستم. سپس با غضب فرمود: چقدر قبیح است که بعضی از شما گناهی انجام دهد و خویش را در پیشگاه مردم مفتضح کند. آیا نمی‌توانست در خانه‌اش توبه کند؟ به خدا قسم توبه او بین خود و خدا افضل از برپایی حد من بر اوست. اینجا بود که فهمیدم این تأخیر چهار باره در اجرای حد برای آن بوده که شاید آن زن بین خود و خدایش توبه کند و نزد حضرت بازنگردد. آری، معامله خدا با گناهکاران آبروداری است مگر آنکه دیگران او را شناسایی کنند و بر علیه او شهادت دهند.
s✒
مردم پست پس از پیروزی مولایم در جنگ جمل وارد شهر بصره شدیم. همراه حضرت در کوچه‌ها قدم می‌زدیم که جمعیت بسیاری را در مکانی دیدیم؛ خاطره‌ای که از سخن مولایم درباره آنان درس گرفتم. امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام فرمود: «ای قنبر، اینان چرا گرد هم آمده‌اند»؟ من رفتم و نگاهی کرده و خبر آوردم: بر مردی حد جاری می‌کنند و اینان ایستاده می‌نگرند. حضرت به سوی آنها نگریست و فرمود: مبارک مباد صورت‌هایی که در هیچ جا دیده نمی‌شوند مگر آنکه خبر بدی باشد. اینان پست ترین مردمند!
s✒
جوانی را دیدم که به سایه یتیم نوازی امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام پناه آورده بود. به کجا پناه ببرد؟! هیچ پشتیبانی در این دنیا ندارد و تنها امیدش دستان مشکل‌گشای مولای من است.
gh.hanieh
و از ترس به عقب باز مگرد، چرا که ترس مقدرات را دفع نمی‌کند.
gh.hanieh
من غلام کسی هستم که بخشاینده‌ای سخاوتمند است. باحیایی که همه فضایل و نیکی‌ها در او جمع است. او آگاه، زیرک، پاک دامن، مکی، شجاع، بلند همت، بردبار، روزه‌دار، هدایتگر مردم، پیشتاز، قطع کننده نسل‌های کافران، متلاشی کننده احزاب، قوی‌ترین مردم در کنترل زمام نفس و پایداری دل، با صلابت‌ترین مردم در خلق و خو، مجرب، دلیر همچون شیر، نیرومند، قاطع، مصمم و با اراده، سخنوری خردمند، با استدلال، دارای تباری والا و تیره‌ای شرافتمند، برترین شخص قوم، مرد پاک قبیله، هوشیار و باوقار، ادا کننده امانت، از بنی‌هاشم و پسر عموی پیامبر صلی الله علیه وآله و امام و هادی و ارشادگر مردم است.
محمدمهدی

حجم

۱۴۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۱۴۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان