دانلود و خرید کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط دیوید بوردول ترجمه احسان چادگانی
تصویر جلد کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط

کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط

معرفی کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط

کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط نوشته‌ی دیوید بوردول و کریستسن تامپسن درباره‌ی نوآوری‌های کریستوفر نولان در زمینه‌ی فیلم‌سازی است.

کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط را با ترجمه احسان چادگانی بخوانید و از آشنایی با این کارگردان شهیر لذت ببرید.

درباره‌ی کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط

کریستوفر ادوارد نولان در تاریخ ۳۰ ژوئیه ۱۹۷۰ در لندن به دنیا آمد. او تحصیلاتش ار در کالج دانشگاه لندن گذارند و حالا به عنوان کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده بریتانیایی - آمریکایی شناخته می‌شود. کریستوفر نولان یکی از مهمترین کارگردانان حال حاضر دنیاست و فیلم‌هایش با استقبال بسیار مثبت تماشاگران و منتقدان همراه بوده‌است. آثار او تاکنون بیش از ۴ میلیارد دلار فروخته‌اند و ۲۶ نامزدی اسکار به دست آورده‌اند.

دیوید بوردول و کریستسن تامپسن در کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط به تحلیل و بررسی حیطه‌های نوآوری کریستوفر نولان، در آثار اصیل و بی‌بدیل او چون، تلقین، حیثیت، شوالیه تاریکی و… پرداخته‌اند.

کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط را به علاقه‌مندان به سینما پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کریستوفر نولان؛ هزارتوی روابط

عده‌ای تسلط نولان بر فن فیلمسازی را از پایه مورد حمله قرار داده‌اند. هر کسی حق دارد از توالی پرجنب‌وجوش و گیج‌کننده اتفاقات در فیلم‌های مدرن متنفر باشد، اما نولان انتخابش را کرده و سعی‌اش بر این بوده که شانس خود را در این‌گونه فیلمسازی امتحان کند. عده‌ای نیز او را به‌خاطر دیالوگ‌های فیلم‌هایش و به‌طورکلی، هنر نمایشی او، آماتور می‌دانند.

گمان نمی‌کنم هیچ فیلمساز عامه‌پسندی در این سال‌های اخیر به اندازه نولان مورد هجوم شدید و موشکافانه منتقدان تیزبین قرار گرفته باشد. جیم امرسون۱۶ در یک فیلم ویدیویی، با بررسی پلان به پلان یک بخش از شوالیه تاریکی انتقاد کرده که این قسمت از فیلم «جزو بدترین بخش‌های فیلم است و به‌شدت ضعف آن را نشان می‌دهد. ساختار بصری آن شلخته است و گاهی منجر به صحنه‌هایی شده که هیچ انسجامی در آن‌ها نیست.» اِی. دی. جِیمسون،۱۷نولان را متهم می‌کند که «او فیلمسازی واقعاً بی‌هنر است، و این ناامیدکننده است؛» و می‌گوید نولان به‌قدری بر دیالوگ تکیه دارد که فیلم‌هایش تبدیل می‌شوند به «یک نوشته متحرک». از نظر جِیمسون شروع تلقین از نظر شخصیت‌پردازی بسیار درهم‌ریخته است. از نظر او سیزده پلان ابتدایی فیلم می‌توانست به راحتی به هفت یا حتی چهار پلان کاهش یابد و درعین‌حال بینندگان را هم بیشتر درگیر ماجرا کند. تعداد کمی از کارگردان‌ها هستند که تحمل چنین جراحی‌های بی‌رحمانه‌ای را داشته باشند. اما در کمال ناباوری، نولان (این کارگردان شایسته تقدیر سینما) هنوز روی تخت جراحی این منتقدان دراز کشیده است.

این نظرات تا چه اندازه عادلانه‌اند؟ البته من هم با امرسون و جِیمسون در اینکه گاهی فیلم‌های نولان آن ظرافت و انسجام لازم را در جلوه‌های سمعی ـ بصری ندارد، موافق‌ام. در کنار ابعاد مختلف نوآوری که در پیش‌گفتار به آن‌ها پرداختم، این سبک فیلمسازی نولان نیست که به‌طورکلی باعث شهرت او شده است. اما از طرفی هم عقیده دارم که برخی از پلان‌ها و فیلم‌های او از نظر سینمایی بسیار هم خوب عمل می‌کنند. اساساً تلاش من بر این است که نشان دهم می‌توان از سینمای یک فیلمساز، علی‌رغم نقدهایی که به او در حوزه سبک وارد است، چیزهایی یاد گرفت. این موضوع در رابطه با نویسندگانی که جمله‌های شلخته و بی‌قواره می‌نویسند، اما پیرنگ داستان‌های‌شان همچنان ما را جذب خود می‌کند نیز صادق است. در فصل‌های آتی درباره اینکه چطور فن داستان‌گویی می‌تواند ضعف‌های سبکی را تحت‌الشعاع قرار دهد صحبت خواهم کرد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
تلقین با استفاده از یک داستان پیچیده، یعنی یک سرقت مسلحانه که کاب باید تحت کنترلش داشته باشد و یک معما که آریادنه باید حلش کند، این موضوع را که در فیلم‌های پرهزینه مخصوص تابستان هیچ علاقه‌ای به انسان‌ها به چشم نمی‌خورد، تأیید می‌کند.
بُـرهــٰان٘
«شما چطور پروژه‌ای مثل تلقین را ساختید؟» من هم به‌شوخی گفتم «اول باید شوالیه تاریکی را بسازی و کلی پول برای استودیو جمع کنی، آن‌وقت می‌توانی بروی و تلقین را بسازی.» حالا آن حرف من که شوخی بود، ولی واقعاً همین‌طور است. مسئله این است که شما باید اعتمادها را جلب کنید. تازه آن‌وقت است که به شما می‌گویند «خیلی‌خوب، پس حالا می‌توانی این را هم اجرا کنی.»
شهرام صفاری زاده
روشن است که نولان ترجیح می‌دهد اجرا و فیلمبرداری‌اش مبتنی بر تدوین باشد و از هر چیزی که در اختیار دارد استفاده کند. او از پلان‌هایش فهرست تهیه نمی‌کند و تنها صحنه‌های مهم فیلم را روی استوری‌بُرد می‌آورد. مدیر فیلمبرداری او، والی فیستر، می‌گوید: «کاری که من می‌کنم خیلی پیچیده نیست.» او کارش را با فیلمبرداری مستند مقایسه می‌کند و می‌گوید: «بیشتر قضیه بر این مبناست که تا چه اندازه می‌شود این صحنه را سریع گرفت؟» نتیجه می‌شود یک بافت تصویری نامنسجم که یک تدوین پرجنب‌وجوش به آن روح بخشیده است.
Siavash Haji
(منتقدان معترض بودند که چرا شخصیت‌های این فیلم عمق ندارند. به‌نظر من همان اندازه از عمق که در تلقین وجود داشت، در دانکرک وجود ندارد.)
شهرام صفاری زاده
البته باید گفت که می‌توان ساختار پیرنگ را از چندین و چند داستان درهم‌تنیده ایجاد کرد، مثل هزارویک شب، دکامرون و قصه‌های کَنتربِری. ممکن است یکی از داستان‌ها به عنوان پیش‌زمینه عمل کند و یا خودش دارای نیرویی محرک برای پیش بردن داستان باشد. در هزارویک شب، شهرزاد هر شب قصه‌ای را تعریف می‌کند تا مرگش را به تعویق بیندازد. در دون کیشوت، وقتی شوالیه و سانکوپانزا به کسی می‌رسند و آن شخص شروع به تعریف یک قصه می‌کند،
شهرام صفاری زاده
در بسیاری از فیلم‌ها، وقتی تدوین موازی حاکی از اتفاقات هم‌زمان نیست، نشان‌دهنده تغییر زمان بین گذشته و حال است. مثال بارز برای این امر، فیلم هیروشیما عشق من است که خاطرات شخصیت زن از فرانسه اشغالی با خاطرات او از هیروشیما در زمان حال درآمیخته است. در این فیلم، مثل خیلی از فیلم‌های دیگر، بازگشت به یک زمان خاص، از طریق فلش‌بک ذهنی یکی از شخصیت‌ها اتفاق می‌افتد و حاکی از ماندگاری خاطرات اوست.
شهرام صفاری زاده
در بی‌خوابی، در مدت ۱۱۱ دقیقه بیش از ۳۴۰۰ پلان وجود دارد و میانگین هر پلان کمتر از دو ثانیه است. تدوینی تا این اندازه سریع می‌تواند برای نشان دادن رشته افکار یک شخصیت مناسب باشد
شهرام صفاری زاده
ضمیمه: بر اساس عمو اسکروج؟ کریستین تامپسن در فضای اینترنت بحث داغی وجود دارد و بعضی‌ها به شوخی و بعضی‌ها با جدیت تمام می‌گویند که نولان ایده فیلم تلقین را از یکی از داستان‌های کمیک عمو اسکروج به نام رویای یک عمر زندگی برداشته است. تقریباً همه پست‌هایی که در اینترنت وجود دارند، تاریخ عرضه این کمیک را به سال ۲۰۰۲ منتسب می‌دانند. بله، رویای یک عمر زندگی در بین این کمیک‌ها برای اولین بار در سال ۲۰۰۲ در نروژ زیر چاپ رفت. سپس در ماه مِی ۲۰۰۴ تحت نام عمو اسکروج در آمریکا عرضه شد.
شهرام صفاری زاده
من آن‌قدرها با بِلور، که تکرارهای متفاوت از هم را نیروی اصلی و پیش‌برنده سینمای کلاسیک می‌داند، موافق نیستم، اما قبول دارم که این‌گونه تکرارها در سینما اهمیت زیادی دارند. تمایل من بیشتر بر این است تا چیزی را که بِلور تجلیِ نابِ تفاوت در فرم می‌نامد، از دیدگاه روان‌شناختی تحلیل کنم: این‌گونه تفاوت‌ها، معمولاً به صورت ناخودآگاه، به تماشاگران در درک روایت پویای فیلم کمک می‌کند و آن بازده فوق‌العاده‌ای را که ناشی از این نوع روایت‌های موازی و درعین‌حال ضمنی است، در دسترس تماشاگر قرار می‌ده
Siavash Haji
این الگوی جدید بر پایه محدود کردن دانش ماست. در ابتدا ما نسبت به آلفرد احساس نزدیکی می‌کنیم، یعنی در همان صحنه‌ای که او در یک اتاق، نمایش گرفتن گلوله با دست را اجرا می‌کند. رابرت، که به خاطر غرق شدن جولیا درصدد انتقام است، سعی می‌کند تا این حقه را لو دهد، اما تا وقتی که آلفرد نمی‌فهمد [که کسی که داوطلب تیراندازی شده همان رابرت است] ما هم به این موضوع پی نمی‌بریم. و آلفرد هم وقتی می‌فهمد که دیگر برای جبران خیلی دیر شده است.
Siavash Haji
در این فیلم، ترجیح نولان به استفاده از کات‌زدن‌های مکرر از یک قاب تکی به یک قاب تکی دیگر، جای خود را به یک منطق ساده و واضح داده است؛ منطقی که بنیانش بر حافظه ما و پیشروی ما با داستان پایه‌گذاری شده است. پل‌های ارتباطی بی‌عیب و نقص و مجموعه تصاویر فیلم، همان «هزارتوی روابطی» را که تولستوی آن را هسته روایت داستان می‌دانست، تشکیل می‌دهند.
Siavash Haji
یک جنبه از داستان به گونه‌ای پیش می‌رود که آلفرد بوردن را در هاله‌ای رازآلود نگه می‌دارد. وظیفه نولان این است که اطلاعات اصلی را از دسترس ما دور نگه دارد و تنها گاه‌گاهی گریزی به آن‌ها بزند. نولان ما را دعوت می‌کند تا با دشمن آلفرد، یعنی رابرت همذات‌پنداری کنیم، اما با پیشرفت داستان، وقتی می‌بینیم که رابرت تا چه اندازه تشنه انتقام است، دوباره احساسات‌مان معطوف به آلفرد می‌شود. نولان برای رسیدن به یک روایت غیرقابل اعتماد و متزلزل در حیثیت، سبک خود را با دقت زیادی پالایش کرده است.
Siavash Haji
پل‌های ارتباطی بی‌عیب و نقص و مجموعه تصاویر فیلم، همان «هزارتوی روابطی» را که تولستوی آن را هسته روایت داستان می‌دانست، تشکیل می‌دهند
Siavash Haji
اول اینکه کات‌های نسخه نروژی نرم‌تر و روان‌تر از نسخه امریکایی است. فیلم شولدبرگ ۹۷ دقیقه است، یعنی حدود ۱۵ دقیقه کمتر از فیلم نولان، و سرعت کات‌ها نیز (با میانگین زمان هر پلان ۵.۴ ثانیه) بسیار کمتر است. یعنی که در این نسخه با پلان‌های طولانی‌تری طرف هستیم که در آن‌ها کارآگاه داستان ــ یوناس انگستروم ــ با حالتی متفکر راه می‌رود، می‌نشیند و سکوت اختیار می‌کند. به علاوه، در این نسخه شیوه روایت و دادن اطلاعات به بیننده بسیار صریح‌تر است و با پلان‌های دقیق‌تری گرفته شده‌اند. به‌طورمثال انگستروم نمی‌تواند بخوابد و ما او را می‌بینیم که چشم‌هایش باز است و سرش را بالا می‌آورد و دوربین روی ساعتی که در پشت او قرار دارد فوکوس می‌کند. اما نولان برای نشان دادن همین صحنه سه بار کات می‌زند. (عکس شماره ۸ و ۹)
Siavash Haji
منظور من این نیست که یک فیلم نمی‌تواند از روی عمد پیامی را به بیننده منتقل کند؛ برایان سینگر و یان مک‌کِلِن ادعا می‌کنند که مجموعه فیلم‌های مردان ایکس، غرض‌ورزی جامعه نسبت به هم‌جنس‌گرایان و اقلیت‌ها را سرزنش می‌کند. این را هم نمی‌خواهم بگویم که سازندگان فیلم‌های دووجهی مفاهیمی را در فیلم‌های‌شان گذاشته‌اند تا بتوانند در آن‌ها تعادل برقرار کنند. البته ممکن است گاهی دست به چنین کارهایی بزنند.
Siavash Haji
اومبرتو اکو یک‌بار به این نکته اشاره کرد که سوپرمن، که توانایی تغییر مسیر رودها و جلوگیری از برخورد شهاب‌سنگ‌ها و پرده برداشتن از فساد سیاست‌مداران را دارد، چرا بیشتر وقتش را صرف دستگیری سارقان بانک می‌کند. نولان و همکارانش با پر کردن فیلم از سرقت، کتک‌کاری، تعقیب‌وگریز، انفجار، آدم‌ربایی و تیراندازی، سعی کرده‌اند با جدیت به این ایراد وارده از جانب اکو پاسخ دهند.
Siavash Haji
فیلم‌های علمی ـ تخیلی زمانی تحت تأثیر این تصور بودند که تکنولوژی آینده بسیار کارآمد و مجلل است، اما بعد از بیگانه شاهد این بودیم که آینده نیز می‌تواند به اندازه حال ویران و مملو از ناامیدی باشد.
Siavash Haji
بسیاری از فیلم‌های خوب، نوآورانه نیستند. از طرفی هم بعضی فیلم‌های نوآورانه ارزش خاصی ندارند. نوآوری به‌خودی خود چیز خوبی نیست، اما می‌تواند باشد. حتی وقتی نوآوری یک فیلمساز با شکست مواجه می‌شود، می‌تواند انگیزه دیگران را برای تجربه یک چیز تازه تقویت کند.
Siavash Haji
«هر ایده‌ای که با کلمات بیان شود معنایش را از دست می‌دهد؛ وقتی آن را به‌صورت تنها در نظر بگیریم و از دل شبکه ارتباطی‌اش بیرون بکشیم، به‌شدت بی‌ارزش می‌شود. به عقیده من مبنای این ارتباط بر یک ایده بنا نشده، بلکه بر اساس چیز دیگری است، و غیرممکن است که بتوان ماهیت این ارتباط را صرفاً با کلمات بیان کرد. اما با استفاده غیرمستقیم ممکن است، آن هم با کلماتی که بیان‌کننده تصاویر، اعمال و موقعیت‌هاست... دراین مورد به افرادی نیاز است که نشان دهند که جست‌وجوی افکار متفاوت در هنر چقدر بی‌معناست، و خواننده را دائماً در هزارتویی بی‌انتها از روابط، که هنر از آن ساخته شده، پیش ببرند و او را به قوانینی رهنمون سازند که مبنای همین روابط است.»
Siavash Haji
اول اینکه می‌توان با پرداختن به یک موضوع جدید نوآوری کرد. در سینمای مستند این شیوه بسیار متداول است. مستندسازان گوشه‌ای از دنیا را که ما ندیده‌ایم و حتی از وجودش هم خبر نداریم به ما نشان می‌دهند، از ورنون، فلوریدا گرفته تا کابوس داروین.
Siavash Haji

حجم

۸۹۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

حجم

۸۹۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان