کتاب طعم گس زندگی
معرفی کتاب طعم گس زندگی
کتاب طعم گس زندگی مجموعه داستانهای حمیدرضا منائی است. موضوع داستانهای کتاب طعم گس زندگی، بنمایههای فکری و روانی انسان امروزی و مشکلات او است.
دربارهی کتاب طعم گس زندگی
حمیدرضا منایی در کتاب طعم گس زندگی، نگاهی به زندگی انسانهای امروزی انداخته است. مشکلاتشان را، نوع نگاهشان به زندگی و روش مقابلهشان را با دقت دیده و بر همین اساس، داستانهایی آفریده است. او به زندگی انسانها نگاه کرده است و مانند یک دوربین تمام آنچه در زندگیهایشان رخ میدهد را بررسی کرده است. داستانهای کتاب طعم گس زندگی دربارهی زندگی و احساسات مشترکی است که همهی ما آن را تجربه میکنیم.
کتاب طعم گس زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران و طرفداران داستان کوتاه از خواندن کتاب طعم گس زندگی لذت میبرند.
بخشی از کتاب طعم گس زندگی
فکرش را بکن. توی این گیر و دار سیگار را هم باید ترک کنم. دکتر افتخاری میگوید هرچه زودتر باید اقدام کنم. قند به کلیهها و قلبم زده است. میگوید این تار شدن گاه و بیگاه چشمم در اثر تخریب اعصاب بیناییام است. میگوید جزو معدود افرادی هستم که بیماریام هیچ نشانی نداشت. راست میگوید. قند بیشتر وقتها با علائم ظاهری بروز میکند. مثل زخم روی دست و پا. ولی من هیچ زخمی روی بدنم نداشتم، حتی یکی. سرِ فرصت از تو زده همه را داغون کرده. یک نخ سیگار که میکشم انگار تمام بدنم را توی آبِ یخ فرو کردهاند. لرز میکنم ولی مثل باران عرق میریزم. هفته پیش آخرین روزی که رفتم شرکت برای چندمینبار در طول هفته حالم برگشت. همکارها فکر میکردند که معتادم. نیش و کنایه میزدند. آخر وقت رئیس مرا خواست. مسأله را برایش توضیح دادم. به گودافتادگی پای چشمهایم اشاره کرد. مرتیکه ادای صداقت و رفاقت را درمیآورد. دلسوزی میکرد. کم مانده بود گریه بیفتد. دلم میخواست بزنم دک و پوزش را خرد کنم. آخر هم که من خوب حرفهایم را زدم یک مرخصی شش ماهه برایم نوشت. بیحقوق. با امید به شروع مجدد همکاری. وعدهٔ سرِ خرمن. محترمانهترین و بیرحمانهترین شکل اخراج. پرستو هنوز نمیداند. فرصت نشد بگویم یا دقیقتر، نمیتوانم با او رو راست باشم. میبینم که دور از من و مسائل من اندک فرصتی برای خوشحالی دارد. نمیخواهم سنگی سرِ راهش بیندازم. حوصلهاش را هم ندارم. بریدهام. یکبار به او گفتم هیچ پرستویی منتظر پاییز و زمستان نمیماند. سربسته گفتم رها کن و برو. گفت انتظارش از روی میل و انتخاب نیست. پروبالش قدرت کوچ ندارد و جا مانده.
حجم
۵۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۹ صفحه
حجم
۵۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۹ صفحه
نظرات کاربران
با اینکه برج سکوت رو خوندم از ایشون و خیلی دوست داشتم ولی از این کتاب خوشم نیومد. خیلی تلخ و غیر روان و گنگ بود همش تلخی و ناملایمات بود. اگر طعم گس زندگی باشه باید یه ذره غیر
یک کتابِ شدیدا اتمسفریک...!
خیلی گس بود ....