کتاب گلشن یاران: خاطراتی از شهدای هشت سال دفاع مقدس
۵٫۰
(۳)
خواندن نظراتمعرفی کتاب گلشن یاران: خاطراتی از شهدای هشت سال دفاع مقدس
ابراهیم رستمی، پژوهشگر است.
در یکی از خاطرات کتاب میخوانیم:
«در اواخر اسفند سال ۶۳ در جزیره لارک مسؤول قبضه توپخانه بودم. شبی از فرط خستگی خواب رفتم و در خواب دیدم که در روستای خودمان هستم.
گروه موزیک ارتش جلو بود، و پشت سر آنان جمعیت بسیاری در حال حرکت بود.
تابوتی حمل میشد، که وسط حلقه گل آن عکس برادر و پسر عمّهام قرار داشت.
از خواب پریدم وضو گرفتم، دو رکعت نماز خواندم ولی دیگر خوابم نبرد، بعد از صبحانه مقداری نان، به عنوان صدقه برای پرندگان ریختم. ساعتی گذشت برای فرمانده مقرّ نامهای نوشتم، و اشاره کردم مدّت پنجاه روز است به مرخصی نرفتم، دیشب خوابی دیدهام، و اکنون سخت آشفته و پریشان هستم ایشان چند روز به من مرخصی دادند. به روستا که رسیدم، چنانکه رسم عید و سال تحویل است مادر در حال پختن نان عید بود.
ظهر تلویزیون از پیشرَوی رزمندگان در جبهههای جنگ خبر داد. دو روز بعد از طرف سپاه خبر شهادت دو شهید را به خانواده ما دادند.
مراسم برگزار شد، و روی تابوت علاوه بر پرچم جمهوری اسلامی دو عکس بود، که یکی از آنها عکس برادرم شهید علی اکبر بود، که در عملیات بدر مفقود شده بود و دیگری عکس صاحب تابوت یعنی پسر عمهام بود که در آن عملیات شهید شده بود. تمام این تصاویر همانگونه بود که آن شب در جزیره لارک در خواب دیده بودم».
روزگاران: کتاب اسارت
لیلا قلیپوراسکویی
یکی از این روزها به بلوغ رسیدممحمود نجیمی
زندگی خواجوی کرمانیمحمدصادق بصیری
تفسیر روی داربستگروه نویسندگان
روزگاران: کتاب از سفر برگشتگانآرش حکمیان
رد پای برهنهحمید حسام
آبی و ابری سفر من به دنیای موفقیت و آرامش (جلد اول)پوریا تزده
سوی دیار عاشقان، چهل منزل در سفر به مناطق عملیاتی همراه با شهداگروه نویسندگان
آخرین شلیککاظم فرامرزی
نگاهی نو به دوره قوانین و مقررات مالیاتی مصوب ۱۳۹۴/۴/۳۱صفی اله ناصری
مسافر ملکوتگروه نویسندگان
قلهی فریادمحمدعلی آقامیرزایی
آزادی خرمشهراحمد دهقان
کتاب سهراب عیسیپور؛ یادگاران ۲۸سید احمد معصومینژاد
فاطمیون: زندگینامه و حکایتهای شنیدنی از چهل شهید لشکر فاطمیونگروه نویسندگان
حجم
۶۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۶۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۱
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
دیدن مرگ عزیران چند روز قبل از مرگشان ، دقیقا با جزییاتش برای من اتفاق افتاد ، به همین خاطر خاطرات را باور می کنم