دانلود و خرید کتاب نارین مژگان بنی هاشمی
تصویر جلد کتاب نارین

کتاب نارین

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۶از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نارین

کتاب نارین؛ بازی زندگی، اثری از مژگان بنی‌هاشمی، داستان دختر جوانی است که اتفاقات تلخی برایش رخ می‌دهد و به همین دلیل محل زندگی‌اش را ترک می‌کند.

درباره‌ی کتاب نارین؛ بازی زندگی

نارین؛ بازی زندگی، داستان دختری شجاع، با اعتماد به نفس و قوی به نام نارین است. نارین در روستایی زندگی می‌کند اما شبی اتفاقی دردناک برایش رخ می‌دهد. ماجرایی که مسیر زندگی او را کاملا عوض می‌کند و او را مجبور می‌کند تا به ترک محل زندگی‌اش فکر کند...

کتاب نارین؛ بازی زندگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن رمان‌های ایرانی لذت می‌برید، خواندن کتاب نارین؛ بازی زندگی را به شما پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب نارین؛ بازی زندگی

نارین چراغ اتاق را خاموش کرد و توی تختش دراز کشید و برای اینکه صدای گریه‌اش به گوش کسی نرسد، پتو را روی سرش کشید. نزدیکی‌های اذان صبح بود که او پتو را از روی صورتش کنار زد. از قرمزی چشمانش معلوم بود که تا آن زمان خواب به چشمش نیامده. او با عجله از جا بلند شد و به سراغ قلک گِلی‌اش رفت. پتویش را دور قلک پیچید و با برس سر به آن چندین ضربه کوبید. پتو را باز کرد و تکه‌های خرد شده قلک را کنار زد و تمام پول‌های ریز و درشتش را بدون شمارش به داخل کیفش ریخت. چند دست از لباس‌هایش را به طور مچاله داخل ساکی چپاند. چادر مشکی را طوری روی کیف و ساکش انداخت که به خوبی آنها را استتار کند.

سپس کاغذی را که روی آن نوشته شده بود (بابا خیلی دوستت دارم؛ اما به خاطر حفظ آبرویتان مجبور شدم اینجا را ترک کنم. دختر بی‌گناه شما نارین) را روی میز کنار تختش گذاشت و خیلی آرام و پاورچین پاورچین از خانه خارج شد.

نارین با هدفی نامعلوم از خانه بیرون زد و زمانی که مطمئن شد کسی او را ندیده، چادر مشکی را سرش انداخت و رویش را طوری کیپ گرفت تا آشنایی او را شناسایی نکند.

نارین هنگامی که به ایستگاه اتوبوس رسید، مینی‌بوس‌هایی که به زادگاهش می‌رفتند و در حال گرم کردن موتورهایشان بودند را دید که منتظر مسافر به نوبت ایستاده بودند. دلش پر کشید تا سوار آنها شود و با رسیدن به خانه‌شان، خود را به آغوش مادرش بیندازد و او را محکم در بغل بگیرد و از مصیبتی که به سرش آمده، تعریف کند.

نارین با خود فکر کرد، چرا جامعه ما با چنین رویدادهایی درست برخورد نمی‌کند؟ چرا اشتباه خطاکار را با مصیبت‌دیده، یکی می‌داند؟ چرا فرد بی‌گناه را مانند گناهکار مقصر می‌داند و بی‌دلیل رفتاری بد با او می‌کند؟ چرا به جای همدردی، با رفتارهای نادرست باعث فراری شدن دختران از خانه و زندگی‌شان می‌شود؟ یا کاری می‌کنند که او ناخواسته دست به خودکشی بزند؟

تازه اگرخانواده مصیبت دیده، اشخاص روشنفکری باشند و با مشکل دخترشان کنار بیایند، اطرافیان با نگاه‌ها و کنجکاوی‌ها و کنایه‌های بی‌موردشان سبب می‌شوند تا آن خانواده از خانه و دیار خود پا به فرار بگذارند!

واقعاً وجدان جامعه کجاست؟ آیا فکر نمی‌کنند شاید چنین مصیبتی نیز گریبان خودشان را بگیرد؟ یعنی آن زمان هم دوست دارند با خودشان این چنین رفتار شود؟ شاید هم، مرگ خوب است برای همسایه؟

کاربر ۳۳۱۲۱۷۰
۱۴۰۳/۰۴/۰۴

خوب بود

کاربر ۱۸۴۶۱۳۵بانو
۱۴۰۰/۰۲/۲۸

فقط بخونید خیلی جذاب. و خواندنیه

یا محمد مصطفی
۱۴۰۰/۰۱/۲۶

عالیی بود رمان خوبیه بخونید

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۵۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۷۸ صفحه

حجم

۲۵۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۷۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان