کتاب غرق در نور
معرفی کتاب غرق در نور
کتاب غرق در نور، نوشته بتی آیدی، داستانی مستند، شگفتانگیز و خواندنی از تجربهی مرگ و بازگشت دوباره به زندگی است. غرق در نور را میتوانید با ترجمهی روان زهره زاهدی بخوانید و در این تجربهی خارقالعاده شریک باشید.
دربارهی کتاب غرق در نور
بتی آیدی در حین یک عمل جراحی از دنیا رفت و دوباره روحش به جسمش بازگشت. در حقیقت او در آن عمل تجربه مردن و دوباره زنده شدن را داشت. این تجربه آنقدر شگفتانگیز و عمیق بود که او را وادار کرد تا آن را بنویسد. کتاب غرق در نور، روایتی از این تجربه است. او در این اثر به پرسشهای بسیاری پاسخ داده است. پرسشهایی که به ما کمک میکند تا دربارهی مرگ و زندگی بیشتر بدانیم. او به سوالاتی جواب میدهد که همهی ما بارها از خود پرسیدهایم. وقتی میمیریم چه اتفاقی برایمان میافتد؟ وقتی دوباره زنده میشویم زندگیمان چه تغییری میکند؟ غرق در نور، این داستان شگفتانگیز علاوه بر اینکه روایت مستندی از تجربهی مرگ است، دربارهی زیبایی، جذابیت و شگفتی زندگی حرف میزند. غرق در نور به ما میآموزد که هدف ما در زندگی باید چه باشد؟ چگونه میتوانیم دنیای خود و اطرفمان را بر اساس نیروی قدرتمند عشق، تجربههای دلنشین و زیبا بسازیم و از زندگی لذت ببریم.
کتاب غرق در نور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
غرق در نور برای تمام کسانی که به دنبال خواندن داستانی متفاوت هستند، جذاب است. این اثر دربارهی مرگ و زندگی و تقابل این دو است. اگر به چنین موضوعاتی علاقهمندید، حتما از خواندن کتاب غرق در نور لذت میبرید.
بخشی از کتاب غرق در نور
شب اول اشکالی در کار بود. شوهرم جو تازه از اطاق بیرون رفته بود که حال دلهرهای در من پیدا شد. بنا بود که تمام شب تنها بمانم، در یکی از سختترین شبهای عمرم تنها باشم. کمکم به فکر مرگ افتادم. سالها بود که چنین فکری به سراغم نیامده بود. چرا حالا اینطور همهٔ وجودم را فرا گرفته بود؟
شب ۱۸ نوامبر ۱۹۷۳ بود. برای جراحی و بستن لولههای رحم به بیمارستان رفته بودم. مادری بودم سی و یکساله، دارای هفت بچه و برخوردار از سلامت کامل، که به توصیه دکتر تصمیم به عمل جراحی گرفته بودم. من و شوهرم جو، هر دو از این تصمیم راضی بودیم. رضایت من همچنان بر جا بود اما، چیز دیگری نگرانم میکرد، چیزی که نمیشد گفت چیست.
در طول سالهای زناشوئیمان به ندرت شبی را دور از هم گذرانده بودیم، و من سعی میکردم به خانواده و صمیمیت خاصی که بین ما وجود داشت فکر کنم. گر چه شش فرزند در خانه داشتیم (یکیشان در نوزادی در اثر سندروم مرگ ناگهانی نوزادان تلف شده بود)، بعضی وقتها ناراحت بودیم از اینکه تنهاشان بگذاریم. حتی شبهای تفریحمان را ممکن بود در خانه بمانیم و بگذاریم بچهها برنامهٔ آن شبمان را تنظیم کنند. گاهی برایمان شام تهیه میدیدند و در اطاق نشیمن، شمع روشن میکردند و آتش شومینه را زنده نگاه میداشتند. معمولاً موسیقی مناسبی هم برایمان میگذاشتند. البته شاید اگر خودمان بودیم موسیقی دیگری انتخاب میکردیم، اما با این حال عالی بود. یاد شبی افتادم که روی میز کوتاهی که آن را تزیین کرده بودند، غذای چینی به ما دادند و بالشهای بزرگ آوردند که رویش بنشینیم. چراغها را کم نور کردند، به ما شب به خیر گفتند و خنده کنان دویدند و از پلهها بالا رفتند. مثل این بود که من و جو یک قسمت از بهشت را روی زمین پیدا کرده باشیم.
حجم
۱۰۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۰۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
نظرات کاربران
از اون کتاب هایی بود که چند وقت یکبار به سراغش میام و میخونم و دوست دارم نسخه ی چاپیش رو توی کتابخونم داشته باشم . فوق العاده حس همزاد پنداری داشتم با داستان این کتاب
ارزش خوندن داره خیلی جاهاش با عقاید ما همخوانی داره ذهن آدم رو روشن میکنه کتابهای آن سوی مرگ و بازگشت و شنود هم در همین رابطه هستش.
این کتاب عالیه من دومین باره که این کتاب رو میخونم و هر بار از خوندنش لذت میبرم. واقعی و برخلاف چیزهاییه که سالهای پیش از اون دنیا بهمون میگفتن . با خوندن این کتاب انسان علاقه مند به رفتن
برای کسانی ک عزیزی را از دست دادند التیام بخش خواهد بود.
جالب بود
وای چقد خوبه این کتاب😍 حتما توصیه میکنم بخونید همچین کتابایی مثل یه دارو واسه روح آدمی هست که هر از گاهی باید بخونه تا تلنگری بخوره عاقبت بخیر بشید ان شاءالله
سلام. کتاب خیلی خوبی هست و واقعا ارزش یک بار حداقل خواندن را داره.
بسیار عالی، جذاب و تاثیر گذار. واقعا لازمه هر چند وقت یکبار ، چنین متن هایی را بخوانیم. من به مرور خواندم. چون لازمه واقعا روی مفاهیم تفکر کنیم.
کتاب ، واقعیتی را روایت میکند که در پیچ و خم زندگی به فراموشی سپرده شده ، تلنگری زیبا بر جهان پس از مرگ و بقای روح . . و اینکه طبق روایت با مرگ نابود نمیشویم بلکه از جهانی
بسیار عالی بود بهم خیلی امید و انگیزه زندگی داد عشق و محبت خدا رو نسبت به خودم حس کردم🥹😍