کتاب صد سال تنهایی
معرفی کتاب صد سال تنهایی
کتاب صد سال تنهایی، مشهورترین و به عقیده بسیاری بهترین رمان در سبک رئالیسم جادویی از گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی برندهی جایزه نوبل است. این کتاب در مدتی کوتاه شهرتی جهانی پیدا کرد و به ۲۷ زبان ترجمه شد.
صدسال تنهایی را با ترجمهی کاوهمیرعباسی، در اختیار خوانندگان قرار گرفته است
درباره کتاب صد سال تنهایی
کتاب صدسال تنهایی، زندگی شش نسل از خانوادهی بوئندیا را نشان میدهد. سرهنگ آئورلیانو بوئندیا، اولین فرزند اورسولا و خوزه آرکادیو بوئندیا است که در دهکدهی ماکوندو به دنیا میاید. جایی که تمام اتفاقات داستان رخ میدهند و شخصیتی میسازند، فاقد هر گونه احساسی، بدون ترس، نفرت یا عشق و شخصیتی که بارها و بارها از مرگ میگریزد تا شاهدی بر تمام تغییرات و پلی بین سنت و مدرنیته باشد. مارکز در رمان صد سال تنهایی وضعیت جغرافیایی و آداب و رسوم بومیان سرخپوست امریکای لاتین را به خوبی تصویر کرده است؛ گویی آیینهای در برابر ملتش گرفته تا همه ویژگیهای آنها را بنمایاند. بنابراین کسی که این اثر را میخواند، اگر هم به کشورهای امریکای لاتین سفری نداشته و یا حتی درباره آنها هیچ اطلاعی نداشته باشد، حس میکند آن سرزمین و مردمش را به خوبی میشناسد. مارکز از حضور کولیها و اثری که از خودشان به جا گذاشتهاند، در دهکدهی ماکوندو میگوید. اعتقادات باستانی که گاه در اثر خیالپردازیها و اغراقهای بومیانش خرافات به نظر میرسد، همه در این اثر به خوبی آشکار است. اثبات وجود عشق و قدرت پایانناپذیر آن نکتهای است که مضمون اصلی این رمان را رقم میزند و بسیار چشمگیر بیان شده است.
کتاب صد سال تنهایی را در دستهی رئالیسمهای جادویی دستهبندی میکنند. به اعتقاد بسیاری گابریل گارسیا مارکز در این کتاب سبک «رئالیسم جادویی» را ابداع کرده است؛ داستانی که در آن همه فضاها و شخصیتها واقعی و حتی گاهی حقیقی است اما ماجرای داستان مطابق روابط علی و معلولی شناخته شده دنیای ما پیش نمیرود.
کتاب صد سال تنهایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر دوست دارید کتابی عالی از سبک رئال جادویی بخوانید، اگر به خواندن کتابهای برندهی جایزه نوبل علاقه دارید و در نهایت اگر دوست دارید یکی از بهترین کتابهای چندسال اخیر را بخوانید، کتاب صدسال تنهایی گزینهی خوبی برای شما است.
درباره گابریل گارسیا مارکز
گابریل خوزه گارسیا مارکِز در ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکدهٔ آرکاتاکا درمنطقهٔ سانتامارا در کلمبیا متولد شده است. او رماننویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکرد. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است.
آثار مارکز در سراسر دنیا به زبانهای زیادی از جمله فارسی ترجمه شدهاند. پاییز پدرسالار، عشق سالهای وبا و ساعت شوم از آن جملهاند.
گابریل گارسیا مارکز در ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ درگذشت.
بخشی از کتاب صدسال تنهایی
خوسه آرکادیو بوئندیا از جغرافیای آن ناحیه کاملاً بیخبر بود. میدانست صحرایی نفوذناپذیر سمتِ شرق است، و آن سوی صحرا شهر باستانی ریوآچا واقع شده، که در روزگاران گذشته ـ آن طور که پدربزرگش، آئورلیانو بوئندیای اول، برایش تعریف کرده بود ـ سِر فرانسیس دِرِیک آنجا با شلیکِ توپ تمساح شکار میکرد، و سپس میداد پوستشان را ترمیم و با کاه پُر کنند تا برای ملکه ایزابل پیشکش ببرد. در ایام جوانیاش، او همراه افرادش، با زنها و بچهها و حیوانهای اهلیشان، درجستوجوی راهی برای رسیدن به دریا از صحرا عبور کردند، و بعد از بیست و شش ماه منصرف شدند و از تلاش دست کشیدند و ماکوندو را بنیاد نهادند تا ناچار نباشند مسیر آمده را برگردند. به همین علت، قید آن خطِ سِیر را زد چون ناگزیر به گذشته راه میبرد. سمتِ جنوب، باتلاقها بودند، پوشیده از یک لایه نباتی ابدی، و عالمِ پهناور تالاب سترگ که، به گفته کولیها، بیکران و نامحدود بود. تالاب در سمت غرب با گسترهای آبی در هم میآمیخت که افق نداشت و جولانگاه هیولاهای دریایی نرمپوستی بود با سر و بالاتنه زنانه که با افسونِ ممههای گُندهشان ملاحان را گمراه میکردند. کولیها شش ماه در این خط سیر دریانوردی میکردند تا به باریکه خاکی برسند که محل گذر قاطرهای چاپارخانه بود. مطابق محاسبههای خوسه آرکادیو بوئندیا، مسیر شمال یگانه امکان تماس با تمدن بود. بر این اساس، همان مردانی را که هنگام بنیاد گرفتن ماکوندو همراهش بودند با ابزار برای دایر کردن زمین و سلاح برای شکار مجهز کرد؛ ابزار جهتیابی و نقشههایش را در انبانی ریخت، و ماجراجویی متهورانه را آغاز کرد.
حجم
۴۶۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
حجم
۴۶۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
نظرات کاربران
صدسال تنهایی داستان فوق العاده جذابیه. ترجمهی کاوه میرعباسی هم تنها ترجمه موجوده که مستقیما از نسخه اصلی اثر (اسپانیولی) انجام شده. بقیهی ترجمهها از نسخهی انگلیسی صورت گرفته و به همین دلیل بعضی جاها دقیق نیست. به جز ترجمه ی
برخلاف نظر عامهٔ مخاطبان دربارهٔ این کتاب، من به شدت باهاش مشکل دارم. نویسنده در خلق یک دنیای باورپذیر ناتوانه، و همهٔ نواقص داستان رو به پای "رئالیسم جادویی" بودنش میگذاره. تعدد شخصیتهای سطحی و بیسرانجام، اسمهای تکراری و شبیه به
من نسخه انتشارات جامی رو خوندم . برای دوستانی ک کتابخون حرفه ای هستن و دنبال لذت بردن در دنیای داستان ها هستند توصبه میکنم این رمان رو بخونن و با همه سانسور ها و تفصیل ها و اسامی مشابه و اتفاقات
من کتاب متنی رو با ترجمه بهمن فرزانه خوندم،فکر کنم این ترجمه از همه بهتره ولی در کل من نتونستم با داستان ارتباط برقرار کنم
این کتاب درسای زیادی به ما میده ازجمله جنگ های بی فایده وتغییر ادمها و ارمان ها طی گذشت زمان (سرهنگ اورلیانو) . غرور بیش از حد.کینه و نفرت هایی که جز ضرر واسه خودمون هیچی فایده ای نداره (امارانتا)
خیلی از کتاب تعریف شنیده بودم و ترجمه بهمن فرزانه رو خوندم ولی آنقدر برام جذاب نبود که ادامه بدم و نیمه رها کردم
به نظرم سیر داستان بسیار خسته کننده ست و کشش خاصی نداره اسامی زیاد ادم رو گیج میکنه و آزار دهنده ست
یک کتاب بی نظیر برای علاقه مندان رئالیسم جادویی و کتابخون های حرفه ای و غیر قابل تحمل برای بقیه. من بی نهایت لذت بردم چون به شدت ذهن رو به چالش می کشه. نباید توقع داشت ک با سرعت
کتاب به شدت جذابی هست و ترجمه ی خیلی روانی هم داشت. داستان پردازی نویسنده خیلی لذت بخش هست. با وجود شخصیت داستانی زیاد و تکرر اسم ها، توصیفات نویسنده به قدری ماهرانه و هنرمندانه بود که در به خاطر سپردن
کتاب جالبی بود در کل ولی برای خوندنش باید تمام حواستون به کتاب باشه و دقت زیادی کنین تا اتفاقا و شخصیتایه داستانو گم نکنین،توصیه میکنم شجره نامه ی کتاب رو هم دانلود کنید تا راحت تر بتونید شخصیت هارو