کتاب من یک نجاتیافتهام
معرفی کتاب من یک نجاتیافتهام
کتاب من یک نجاتیافتهام نوشته پی ویجی آناند ردی است که با ترجمهی هدیه جامعی منتشر شده است. این کتاب ۱۰۸ داستان دربارهی غلبه بر سرطان را روایت میکند و سرشار حس مبارزه برای برای زندگی است.
درباره کتاب من یک نجاتیافتهام
یک زندگی هدفمند را تصور کنید، رؤیاهایی که دارید، خانواده، دوستان و یک شغل خارقالعاده را در نظر بیاورید. تمام لحظاتتان سرشار از کار و فعالیت است؛ به دیدار افراد مهمی باید بروید و مراسمهای بزرگی هست که باید در آنها شرکت کنید. حالا تصور کنید که یک روز ناگهان به شما گفته میشود سرطان دارید.
همهی کسانی که این خبر را میشنوند از خودشان میپرسند «چرا من؟»
دلایل شناختهشده متعددی ازجمله: مصرف دخانیات، عادتهای غذایی ناسالم، ورزشنکردن، عفونتهای ویروسی و عوامل محیطی و ژنتیکی برای سرطان وجود دارد؛ اما متأسفانه همچنان یکسری دلایل ناشناخته باقی ماندهاند. درست است که اگر زندگی ناسالمی داشته باشیم احتمال ابتلا به سرطان بیشتر میشود؛ اما این به آن معنا نیست که افرادی که زندگی سالمی دارند کاملاً از خطر سرطان در امان هستند.
اما این کتاب بهجای پرداختن به خود سرطان سراغ کسانی میرود که از سرطان نجات پیدا کردند و از زندگی آنها روایت میکند.
خواندن کتاب من یک نجاتیافتهام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همه پیشنهاد میکنیم چه کسانی که خودشان و یا نزدیکانشان با سرطان روبهرو بودند چه کسانی که هرگز این تجربه را نداشتهاند و میخواهند این موقعیت را بشناسند.
بخشی از کتاب من یک نجاتیافتهام
بعد از عمل به دکتر ویجی آناند ردی در بیمارستان سرطان آپولو مراجعه کردم. در آن زمان این بیمارستان اولین و تنها بیمارستان در هند بود که تکنولوژیهای پیشرفتهٔ پزشکی برای تشخیص و درمان سرطان را در اختیار داشت. در آنجا یکرشته آزمایشات که اولینشان پتاسکن بود را جهت تعیین میزان تأثیرگذاری تومور بر بدنم انجام دادم. آزمایشات زیر نظر تیم پزشکی آپولو و با سرپرستی شخص دکتر ویجی آناند ردی انجام میشدند.
در عین ناباوری، آنها به این نتیجه رسیدند که من به سه دوره شیمیدرمانی نیاز دارم. این خبر غیرمنتظره من را حسابی نگران و وحشتزده کرد. شیمیدرمانی، درمانی شوم و وحشتناک برای بیماری شوم و وحشتناک من، یک درمان شناختهشدهٔ ویرانگر است.
هرگز آن سه دورهٔ دردناک را فراموش نخواهم کرد. هر جلسه بیرحمتر و سنگدلتر از جلسهٔ قبل. وزنم شروع به کمشدن کرد و ریزش موهایم شروع شد. هر شب از روی تقویم، پشتسرگذاشتن یک روز ملالآور دیگر را خط میزدم. آرزو میکردم همهچیز زودتر تمام شود اما انگار زمان سرعتش کند شده بود. انگار پاهایش را با بدخلقی روی زمین میکشید.
خانوادهام در طول تمام آزمایشات کنارم بودند. پسرم تعطیلاتش را در هند طولانیتر کرده بود تا بتواند تا پایان دورهٔ درمان کنارم بماند. اما بزرگترین اطمینان خاطر من در طول این مدت از طرف تیم پزشکی و پیگیریهای مداومشان درمورد وضعیتم بود. خودم را به دست آنها سپرده بودم.
حجم
۴۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
حجم
۴۸۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
نظرات کاربران
امروزه با وجود پیشرفتهای علم پزشکی و دستاوردهای تکنولوژی، دیگر سرطان یک بیماری لاعلاج نیست. اگر چه کسی منکر صعبالعلاج بودن آن نمیشود، اما شکستناپذیر بودن آن به افسانهها پیوسته است.رویهی افراد در مواجهه با این بیماری متفاوت است، اما