دانلود و خرید کتاب من ترسو نیستم وندی آر شرمن ترجمه مهدی خانعلیزاده

معرفی کتاب من ترسو نیستم

وندی شرمن، دانش‌آموختهٔ دانشگاه مریلند و معاون سیاسی وزارت خارجهٔ آمریکا در دوره اوباما، در کتاب من ترسو نیستم، خاطراتش را درباره مسائل گوناگون و دغدغه‌ها و موضوعات مورد علاقه‌اش نوشته است.

درباره کتاب من ترسو نیستم

بالطبع یکی از محوری‌ترین و مهم‌ترین مأموریت‌های شرمن مذاکره با هیئت ایرانی بر سر مسئله هسته‌ای بود که بارها با توجه و اهمیت ویژه‌ای به آن پرداخته است. خواندن خاطرات وندی شرمن به عنوان یک مقام سیاسی ارشد آمریکایی کمک می‌کند که موضع یک آمریکایی نسبت به ایران و هیئت ایرانی و بحث هسته‌ای و همین طور بخشی از تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران آشکار شود البته این کتاب منحصر به روایت مذاکرات هسته‌ای نیست و شرمن در بخش‌های دیگری از کتاب خاطرات خود به مسائلی نظیر نحوهٔ ورود خود به سیاست و فعالیت‌های دانشگاهی خود نیز اشاره کرده است. 

خواندن کتاب من ترسو نیستم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مرکز اسناد انقلاب اسلامی این اثر را با هدف معرفی چهره حقیقی بینش کارگزاران آمریکایی منتشر کرده است. علاقه‌مندان به موضوعات سیاسی به ویژه مسئله هسته‌ای ایران را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

جملاتی از کتاب من ترسو نیستم

همان‌طور که فشار برای رسیدن به توافق نهایی با ایران را زیاد می‌کردیم، ۱۵ آمریکایی در هستهٔ اصلی تیم مذاکره‌کننده‌ام دورتادور اتاق هیئت ما در هتل پالاز کوبورگ در وین نشسته و تبدیل به ستاره‌های فیلمی شدند که به نظر می‌رسید در آن گیر کرده‌ایم. نام فیلم را گذاشته بودیم «واقعهٔ کوبورگ». تد دنسون، انتخاب آشکار ما برای بازی‌کردن در نقش کری بود. خاویر باردم بازیگر اسپانیایی با گریم و موهای بلندی که در فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» داشت با ارنست مونیز وزیر انرژی مو نمی‌زد. کوین کلاین با سبیل، می‌توانست نقش بیل برنز معاون وزیر خارجه را بازی کند. مک کالی کالکین، بازیگر «تنها در خانه» بدون هیچ بحثی برای ایفای نقش جیک سولیوان، شریک همیشه جوان مذاکرات هسته‌ای پشت پردهٔ بیل برنز، مناسب بود. به من گفتند نقش مرا باید مریل استریپ با گریم و قیافه فیلم «شیطان پرادا می‌پوشد» بازی کند. با وجود این مطمئن بودم که این شباهت کاملاً به خاطر مدل موهایمان است و نه به خاطر شباهت ظاهری که ممکن بود من و مریل استریپ به‌عنوان بانوی اژدها در آن فیلم داشته باشیم. فیلم ما شبیه فیلم‌های کلاسیک پرجنب‌وجوش سینمایی می‌شد که عده‌ای از دزدهای صندوق بازکن متفاوت، رانندگان متخصص در تعقیب و گریز، متخصصان دینامیت و سایر متخصصان را دور هم جمع می‌کند تا کاری انجام دهند. در عوض اما ما بازیگران، کارشناسان هسته‌ای، حقوقدانان و دیپلمات‌ها بودیم.

احتمالاً این وین بود که باعث به وجود آمدن حس هالیوودی در ما شده بود. اگر تا به حال فیلم «مرد سوم» و اورسون ولز عصبانی و حس و حال توطئه‌آمیز وین در دوران بعد از جنگ را دیده باشید، می‌دانید که این شهر فضایی طبیعی برای فیلم‌های آمریکایی است. این شهر هنوز هم پر از جاسوسان و دسیسه‌های دیپلماتیک است که همهٔ ما از همان اول تصور می‌کردیم که در حال شنود شدن هستیم یا به‌صورت الکترونیکی ما را زیر نظر دارند. من و همتای بریتانیاییم درحالی‌که در پاسیوی اتاقم در هتل، روی کاغذ حرف‌هایمان را می‌نوشتیم و آنها را دست به دست می‌کردیم در مورد تعداد سانتریفیوژهایی بحث کردیم که این معامله به ایران اجازه می‌دهد همچنان به‌صورت فعال در اختیار داشته باشد.




Elena
۱۳۹۹/۰۶/۰۶

اینکه چهره‌های معروف و شناخته شده در آمریکا در این سالها دفتر خاطراتشونو منتشر میکنن جای درنگ داره. البته که عرف هست ولی نه تا این حد. خیلی داره زیاد میشه. اینها بعدا منابع تاریخ میشن و روایت ها رو

- بیشتر
کاوشگر
۱۳۹۹/۰۱/۰۲

دوستان اگر کسی خونده بگه سانسور نداره؟...یه طرفه ترجمه نشده؟...

در میانهٔ مذاکرات و در جمع سناتورهای آمریکایی، زمانی که مورد سؤال قرار گرفت که «چرا باید به حسن روحانی اعتماد کنید؟»، خطاب به سناتورها گفت که «من به کسانی که با آنها در مذاکرات دور یک میز می‌نشینم، اعتماد نمی‌کنم. ما می‌دانیم که فریبکاری، بخشی از دی‌ان‌ای ایرانی‌هاست»
کوشکی
بعد از سکوتی طولانی، عراقچی از موضوعی که مطرح کرده بود، صرف‌نظر کرد. اشک‌های من گواه این بودند که دیگر چیزی برای‌دادن وجود ندارد و ما به توافقی به زبان تصمیم سازمان ملل رسیده‌ایم. آن پایان اشک‌آلود آخرین چرخش اساسی مکعب روبیک شد.
محمد علی شفیعی
در مدت زمان کوتاهی بعد از آن سفیر ایران در سازمان ملل تلاش کرد تا کانالی سری را برای دسترسی به ایالات‌متحده ایجاد کند. این تلاش توسط دولت بوش دفع شد اما جان کری که در آن زمان رئیس کمیتهٔ روابط خارجی سنا بود به سفیر ایران به‌عنوان متفکری پیشرو در میان روشنفکران ایرانی توجه کرد که می‌توانست با او توافق کن
کاربر ۱۵۱۷۳۳۱
جلسهٔ مشترک سنا و مجلس نمایندگان آغازی بر فشارهای همه‌جانبه در جهت رد کردن توافق هسته‌ای بود. چند روز بعد از سخنرانی نتانیاهو، سناتور تام کروز از ایالت آرکانزاس نامه‌ای سرگشاده به «رهبران جمهوری اسلامی ایران» نوشت و به آنها اطلاع داد که هر توافقی که بدون تأیید کنگره حاصل شود، تنها تا زمانی پابرجا خواهد ماند که اوباما در دفتر ریاست‌جمهوری در کاخ سفید است. «رئیس‌جمهور بعدی می‌تواند چنین توافقی را با یک امضا از بین ببرد». در این نامه همچنین آمده بود: «و بدین‌ترتیب کنگرهٔ بعدی نیز می‌تواند هر زمان که اراده کرد، شرط‌ها و بندهای این توافق را اصلاح کند».
کاربر ۱۵۱۷۳۳۱
این نامه که به‌صورت ناگهانی انتشار یافت، زمانی که برای اولین بار آن را خواندیم همه‌مان را در شوک فرو برد. همهٔ ما آن‌قدر تجربه داشتیم که بدانیم تفاوت دیدگاه حزبی در سیاست آمریکا و اینکه بگوییم این تفاوت دیدگاه تنها در مسائل داخلی وجود دارد و در مسائل بین‌المللی مورد توجه قرار نمی‌گیرد، تنها در حرف درست است و در عمل مسئله به طرز دیگری رقم می‌خورد. بااین‌حال هیچ‌کس نمی‌تواند به یاد بیاورد که از چه زمان کنگره به‌صورت عمومی و ویران‌کننده‌ای تصمیم گرفت که تلاش‌های سیاست خارجی قوهٔ اجرایی را با این صحبت‌ها به باد دهد. یکی از ژنرال‌های بلندپایهٔ ارتش ایالات‌متحده از این نامه به‌عنوان نامهٔ «فتنه‌انگیز» یاد کرد. مبارزه برای از بین بردن توافق در حالی شروع شده بود که هنوز ما توافق نهایی را تکمیل نکرده بودیم.
کاربر ۱۵۱۷۳۳۱
مردم آمریکا تمایل دارند که در مأموریت نظامی موفقی که رئیس‌جمهور و نمایندگان منتخب‌شان در کنگره رهبری کرده، دور هم جمع شوند
کاربر ۱۵۰۱۸۶۱
تحریم تجاری ابتدا توسط مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های اجرایی اوایل دههٔ ۱۹۶۰ طراحی شد تا بر شرکت‌های دولت جوان کاسترو از زمان به قدرت رسیدنش فشار وارد کنند. پنجاه سال بعد، کوبا نشانه‌ای از موافقت از خود نشان نداد و مردمش را از دسترسی به اقتصاد آمریکا محروم نکرد که این باعث شد دولت کاسترو ضعیف شود اما شکست نخورد. تحریم تنها ادامهٔ دیکتاتوری فیدل کاسترو را توجیه، موضع انقلابی آنها را حفظ کرد و ایالت متحدهٔ آمریکا در دید همه نقش متجاوز امپریالیستی را ایفا کرد. در پاییز ۱۹۹۵، رئیس‌جمهور کلینتون در مصاحبه‌ای به تیلور برنچ مورّخ گفت: «هر کس با یک نصفه مغز هم می‌تواند بگوید که تحریم نتیجه عکس می‌دهد.» که در کتابی به نام «‌The Clinton Tapes» در کتاب برنچ چاپ شد.
Shokatian
هر گونه تلاش برای تسکین تنش با رژیم کاسترو خشم آمریکایی-کوبایی‌ها را تضمین می‌کرد. اینها افرادی بود که کاسترو اموالشان را در انقلاب به خود اختصاص داده بود و عمیقاً متعهد به تحریم کامل بودند.
Shokatian
در میان مباحث هسته‌ای و غیرهسته‌ای، فرهنگی و سیاسی زیادی که نمی‌توانستیم در موردشان صحبت کنیم، من و عراقچی رابطهٔ انسانی پایداری برقرار کردیم. سال‌ها پس از پایان مذاکرات، عراقچی هنوز هم به مناسبت کریسمس برایم پیام تبریک می‌فرستد و من در نوروز سال نوی ایرانی به او تبریک می‌گویم. اگرچه من به‌عنوان یک یهودی، کریسمس را جشن نمی‌گیرم اما از ابراز احساسات زمان مناسبت‌ها خوشم می‌آید. ما هنوز نمی‌دانیم ارتباطات انسانی ما چطور می‌تواند به دنیا کمک کند.
Shokatian
مجدداً تأکید می‌شود که آنچه در این کتاب به‌صورت مستقیم و بدون هرگونه تغییر در متن اصلی کتاب ترجمه شده، صرفاً بازتاب ادعاها و نظرات وندی شرمن از دوران معاونت سیاسی وزارت امورخارجه ایالات متحدهٔ آمریکاست و نمی‌توان آنها را کاملاً منطبق بر واقعیت دانست؛ به‌ویژه آنکه خانم شرمن، سابقهٔ طولانی ایرانی‌ستیزی را در کارنامهٔ خود دارد و قطعاً سایهٔ این روحیه، بر متن کتاب هم حاضر است. ترجمهٔ خاطرات وندی شرمن قرار است ما را با نظرات و ادعاهای یکی از دشمنان سرزمین عزیز ایران آشنا کند و لزوماً تمامی ادعاهای وی مورد تأیید نیست و سندیت ندارد. مهدی خانعلی‌زاده دانشجوی دکتری روابط بین‌الملل در دانشگاه علامه طباطبایی زمستان ۱۳۹۷
hesam

حجم

۲۸۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۲۸۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان