کتاب درس خوانده
معرفی کتاب درس خوانده
کتاب درس خوانده نوشتۀ تارا وست اور و ترجمۀ شبنم نادری است. این کتاب را انتشارات علمی منتشر کرده است.
درباره کتاب درس خوانده
طبق گفتههای نویسنده، کتاب درس خوانده نه راجع به مورمونیسم است و نه هیچ کیش دیگری. این کتاب روایت زندگی پر فرازونشیبی است که در آن آدمهایی متفاوت حضور دارند؛ برخی مهر پیشهاند و برخی دیگر نامهربان، برخی رهایند و برخی دیگر اسیر باورهای ترکخورده؛ باورهایی که عمرها هدر میدهند و جانها میفرسایند. روایتی واقعی پیش روی شماست که در آن برخی از نامها تغییر یافته و مستعار هستند؛ نامهایی نظیر «آرون»، «آدری بنجامین»، «امیلی»، «ارین» و «فی».
خواندن کتاب درس خوانده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به خواندن رمان میتوانند از مخاطبان این کتاب باشند.
درباره تارا وستور
تارا وستور در سال ۱۹۸۶ متولد شده است. او تاریخنگار و نویسندۀ اهل ایالات متحدهٔ آمریکا است. او بهویژه پس از نگارش کتاب «تحصیلکرده» به شهرت رسید. کتاب درس خوانده سرگذشت او را از کودکی تا حدود ۳۰سالگی در بر میگیرد. پدر او یک مذهبی افراطی بود و درعینحال از اختلال دوقطبی رنج میبرد. بیماری و باورهای مذهبی خاصش باعث شد که نسبت به حکومت آمریکا، پلیس فدرال، خدمات درمانی و مدارس دولتی بدگمان شود. در نتیجه تارا و برخی از براداران و خواهرش به مدرسه نرفتند، شناسنامه نداشتند و از خدمات درمانی استفاده نمیکردند؛ آنها حتی واکسیناسیون نشده بودند.
ویراستاران آمازون، کتاب درس خوانده را بهعنوان کتاب سال ۲۰۱۸ انتخاب کرد. گودریدز این سرگذشت را بهعنوان کتاب برتر در بخش اتوبیوگرافی و سرگذشتنامهنویسی برگزید. سرگذشت تارا وستور به ۴۵ زبان دنیا ترجمه شده است.
بخشی از کتاب درس خوانده
«خوبی را انتخاب کن
پررنگترین خاطرهای که به یاد میآورم اصلاً خاطره نیست. بیشتر شبیه خیالی است که انگار اتفاق افتاده و حالا من به خاطرش میآورم. این خاطره زمانی که پنج سالم بود و داشتم وارد ششسالگی میشدم در ذهنم شکل گرفت. این خاطره از داستانی میآمد که پدرم آنقدر با جزئیات تعریف کرده بود که من برادرانم و تنها خواهرم، هرکدام یک نسخهٔ سینمایی از آن را برای خودمان ساخته بودیم که تصویری از تیراندازی و دادوفریاد داشت. نسخهٔ من جیرجیرک هم داشت؛ این صدا را وقتی میشنوم که اعضای خانواده در تاریکی آشپزخانه به هم میچسبند تا خود را از مأموران دولت فدرال که خانه را محاصره کردهاند قایم کنند. زنی دستش را برای برداشتن لیوان آب دراز میکند و سایهاش از پس نور ماه نمایان میشود. صدای تیری شبیه ضربهٔ شلاق میپیچد و او به زمین میافتد. در خاطر من همیشه یک مادر که نوزادی در آغوش دارد به زمین میافتد.
البته تصویر نوزاد معنی ندارد؛ چراکه من آخرین بچه از هفت بچهٔ مادرم هستم؛ اما همانطور که گفتم هیچکدام از این صحنهها در واقع اتفاق نیفتاده است.
یک سال بعدازاین که پدر آن داستان را برایمان تعریف کرد، یک روز عصر دور هم جمع شدیم تا پدر برایمان یکی از پیشگوییهای اشعیا دربارهٔ حضرت عیسی را بخواند. پدر روی مبل خردلی رنگمان نشست کتاب مقدس هم روی پاهایش باز بود. مادر هم کنارش نشسته بود. بقیه همگی روی فرش کرکدار قهوهایرنگ پخشوپلا بودیم. پدر با صدایی یکنواخت و ضعیف که از خستگی حمل آهنپارهها ناشی میشد، شروع به خواندن کرد. از کره و عسل تغذیه کنید تا شاید از بدی دوری کرده و خوبی را برگزینید.»
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۱۴ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۱۴ صفحه
نظرات کاربران
خوب بود