کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب اول، پیمان خون)

کتاب الکترونیکی «پیمان خون» (سه‌گانه هفت روز شوم، کتاب اول) نوشتهٔ نورا رابرتز با ترجمهٔ الهه صالحی و انتشار انتشارات لیوسا، داستانی رازآلود و ماجراجویانه را در ژانر فانتزی و وحشت روایت می‌کند. این رمان، آغازگر سه‌گانه‌ای است که حول محور نفرینی باستانی و رخدادهای عجیب در شهری کوچک به نام هاوکینز هالو می‌گردد. «پیمان خون» با ترکیب عناصر ماورایی، دوستی، و تاریخچه‌ای تاریک، مخاطب را به دنیایی پر از تعلیق و رمز و راز می‌برد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب اول، پیمان خون)

داستان «پیمان خون» در دو بازهٔ زمانی روایت می‌شود: گذشته‌ای دور در قرن هفدهم و زمان حال. کتاب با صحنه‌هایی از سال ۱۶۵۲ آغاز می‌شود، زمانی که جادوگری، تعقیب و سوزاندن جادوگران و تعصبات مذهبی در ایالت مریلند آمریکا جریان دارد. این پیش‌زمینه تاریخی، ریشهٔ نفرینی را شکل می‌دهد که قرن‌ها بعد بر شهر کوچک هاوکینز هالو سایه می‌اندازد. روایت اصلی اما در سال ۱۹۸۷ و سپس ۲۰۰۸ دنبال می‌شود و بر زندگی سه پسر که در یک روز به دنیا آمده‌اند و پیوندی عمیق میان‌شان برقرار است، تمرکز دارد. هر هفت سال یک‌بار، شهر دچار حوادثی عجیب و خشونت‌بار می‌شود که منشأ آن به همان نفرین باستانی بازمی‌گردد. ورود یک نویسندهٔ کنجکاو به شهر و تلاش او برای کشف راز این وقایع، داستان را به سمت گره‌گشایی و مواجهه با نیروهای ماورایی سوق می‌دهد. فضای کتاب، ترکیبی از زندگی روزمرهٔ یک شهر کوچک آمریکایی و حضور دائمی تهدیدی ناشناخته است که در پس‌زمینه جریان دارد.

خلاصه کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب اول، پیمان خون)

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با مراسمی رازآلود در سال ۱۶۵۲ آغاز می‌شود؛ جایی که جایلز دنت، جادوگری متهم، در برابر رهبر فرقه‌ای متعصب به نام لازاروس تویس قرار می‌گیرد. این مواجهه و اتفاقات پس از آن، نفرینی را بر زمین و مردم هاوکینز هالو می‌نشاند. قرن‌ها بعد، سه پسر به نام‌های کیل، فاکس و گیج، که همگی در یک روز به دنیا آمده‌اند، در ده سالگی تصمیم می‌گیرند شب تولدشان را کنار سنگ شیطان در جنگل جشن بگیرند. آن‌ها با بریدن دست و پیمان بستن، ناخواسته نیرویی تاریک را آزاد می‌کنند. از آن پس، هر هفت سال یک‌بار، شهر دچار خشونت، جنون و حوادثی غیرقابل توضیح می‌شود. حالا در سال ۲۰۰۸، کیل و فاکس در شهر مانده‌اند و گیج در سفر است. ورود کویین بلک، نویسنده‌ای که برای تحقیق دربارهٔ افسانه‌های شهر آمده، باعث می‌شود رازهای بیشتری آشکار شود. کویین نیز به‌زودی با پدیده‌های ماورایی روبه‌رو می‌شود و درمی‌یابد که خودش هم به نوعی با این نفرین ارتباط دارد. داستان با تلاش شخصیت‌ها برای کشف منشأ نفرین، مقابله با نیروی شر و جست‌وجوی راهی برای پایان دادن به این چرخهٔ هفت‌ساله پیش می‌رود، در حالی که گذشته و حال به هم گره می‌خورند و مرز میان واقعیت و کابوس باریک‌تر می‌شود.

چرا باید کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب اول، پیمان خون) را خواند؟

این کتاب با تلفیق عناصر فانتزی، وحشت و معمایی، فضایی پرتعلیق و پرکشش خلق می‌کند. روایت چندلایه و رفت‌وآمد میان گذشته و حال، به داستان عمق می‌بخشد و مخاطب را با ریشه‌های تاریخی یک نفرین و تأثیر آن بر نسل‌های مختلف روبه‌رو می‌سازد. شخصیت‌پردازی دقیق و روابط پیچیده میان سه دوست، همراه با حضور یک شخصیت زن کنجکاو و مستقل، به داستان رنگ و بوی تازه‌ای می‌دهد. «پیمان خون» برای کسانی که به داستان‌های رازآلود با زمینه‌های تاریخی و ماورایی علاقه دارند، تجربه‌ای متفاوت و پرهیجان فراهم می‌کند.

خواندن کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب اول، پیمان خون) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این رمان برای علاقه‌مندان به ژانر فانتزی، وحشت و داستان‌های معمایی مناسب است. کسانی که به روایت‌هایی دربارهٔ نفرین‌های باستانی، افسانه‌های شهری و تأثیر گذشته بر حال علاقه دارند، از این کتاب لذت خواهند برد. همچنین مخاطبانی که به دنبال داستان‌هایی با شخصیت‌های چندبعدی و روابط دوستانهٔ عمیق هستند، می‌توانند با فضای این اثر ارتباط برقرار کنند.

بخشی از کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب اول، پیمان خون)

«در دنیای کیل، رفتن به آبگیر هستر قدغن شده بود و این یکی از دلایل غیرممکن شدن اجتناب از آن بود. گودالی از آب قهوه‌ای رنگ که از آب نهر آنتی‌تم پر می‌شد و پنهان در اعماق جنگل، که می‌گفتند قرن‌ها پیش توسط دختر زائری که خودش را در آن غرق کرده بود، طلسم شده بود. کیل از مادرش شنیده بود که وقتی او دختربچه بود، پسری کوچک در آن غرق شده بود و در منطق مادرش این مهم‌ترین دلیل بود برای اینکه کیل اجازه نداشته باشد در آن آبگیر شنا کند. تصور می‌رفت که روح آن پسربچه آنجاست، زیر آب، و منتظر است تا قوزک پای هر بچه‌ای را که وارد آن آب شود، بگیرد و او را با خود به ته آبگیر بکشد تا دیگر در زیر آب تنها نباشد. آن تابستان، کیل دو بار با هیجان و ترس و وحشت در آن آبگیر شنا کرده بود و قسم می‌خورد که در هر دو بار احساس کرده بود که انگشتانی استخوانی به قوزک پایش خورده است. لشکری از گیاهان دُم گربه‌ای مخصوص مرداب دور تا دور آبگیر را گرفته بود و اطراف ساحل لغزنده‌اش دسته‌های زنبق وحشی نارنجی، گل مورد علاقهٔ مادرش، روییده بود. شیب صخره‌ها پوشیده بود از دسته‌های سرخس و توت‌های وحشی که وقتی می‌رسیدند، اگر کسی به آنها دست می‌زد، رنگی سرخ که بی‌شباهت به خون نبود، انگشتانش را رنگی می‌کرد.»