تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب دوم، شهر هاوکینز هالو)
معرفی کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب دوم، شهر هاوکینز هالو)
کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب دوم، شهر هاوکینز هالو) نوشتهٔ «نورا رابرتز» و ترجمهٔ «الهه صالحی» توسط انتشارات لیوسا منتشر شده است. این کتاب، رمانی معمایی و فراطبیعی است که با محوریت شهر کوچکی به نام «هاوکینز هالو» و گروهی از شخصیتها که با نیرویی شیطانی و اسرارآمیز روبهرو هستند، به بررسی پیوندهای خانوادگی، دوستی و مبارزه با گذشتهٔ تاریک میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب دوم، شهر هاوکینز هالو)
کتاب «سهگانهٔ هفت روز شوم (کتاب دوم، شهر هاوکینز هالو)» در شهر «هاوکینز هالو» میگذرد و حالوهوایی فراطبیعی و رازآلود دارد. داستان حول محور سه دوست دوران کودکی و زنانی که به جمع آنها پیوستهاند، شکل میگیرد؛ کسانی که هر هفت سال یک بار با نیرویی تاریک و باستانی درگیر میشوند. این کتاب دومین بخش از سهگانهای است که با محوریت شهر کوچکی در آمریکا و افسانههای محلی آن نوشته شده است. فضای رمان حاضر ترکیبی از زندگی روزمرهٔ شهری، روابط خانوادگی و دوستی و تهدیدی ماورایی است که ریشه در گذشتههای دور دارد. «نورا رابرتز» با پرداختن به خاطرات، کابوسها و پیوندهای خونی شخصیتها، تصویری از شهری میسازد که ساکنانش ناگزیر هستند با تکرار یک چرخهٔ شوم روبهرو شوند. این جلد، بیش از پیش به گذشتهٔ شخصیتها و ریشههای نفرین شهر میپردازد و زمینه را برای رویارویی نهایی آماده میکند.
خلاصه داستان سه گانه هفت روز شوم (کتاب دوم، شهر هاوکینز هالو)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان حاضر به قلم «نورا رابرتز» با حادثهای تلخ در یک صبح تابستانی آغاز میشود و بهتدریج به زندگی «فاکس»، یکی از سه دوست اصلی و ارتباطش با «لایلا»، زنی تازهوارد به شهر میپردازد. هفت سال پیش، فاکس و دوستانش با نیرویی شیطانی روبهرو شدهاند که هر هفت سال یک بار بازمیگردد و شهر را درگیر خشونت و جنون میکند. اکنون با نزدیکشدن به زمان بازگشت این نیرو، نشانههایی مانند حملهٔ کلاغها و کابوسهای مشترک میان شخصیتها ظاهر میشود. گروه ششنفره متشکل از سه مرد و سه زن که هرکدام بهنوعی با گذشتهٔ شهر و این نیروی تاریک پیوند دارند، تلاش میکنند راز ریشههای این نفرین را کشف کنند. در این میان، روابط عاطفی و کشمکشهای درونی شخصیتها بهویژه فاکس و لایلا پررنگ میشود. آنها با خاطرات، ترسها و قدرتهای ویژهٔ خود روبهرو میشوند و درمییابند که تنها با اتحاد و پذیرش گذشته میتوانند با این تهدید مقابله کنند. داستان با تمرکز بر تلاش برای یافتن سرنخهایی از گذشته و آمادهشدن برای رویارویی نهایی با نیروی شیطانی پیش میرود.
چرا باید کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب دوم، شهر هاوکینز هالو) را خواند؟
این کتاب با ترکیب عناصر معمایی، فراطبیعی و روابط انسانی، تجربهای متفاوت از یک رمان شهری و رازآلود ارائه میدهد. این اثر، خواننده را با دغدغههای عمیق شخصیتها و چالشهای آنها در مواجهه با گذشته و نیروهای ناشناخته همراه میکند.
خواندن کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب دوم، شهر هاوکینز هالو) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای دوستداران داستانهای معمایی، فراطبیعی و عاشقانه مناسب است. کسانی که به افسانههای شهری و کشف رازهای خانوادگی علاقه دارند، میتوانند این کتاب را بخوانند؛ همچنین مخاطبانی که بهدنبال داستانهایی با محوریت دوستی، اتحاد و مبارزه با نیروهای تاریک هستند.
بخشی از کتاب سه گانه هفت روز شوم (کتاب دوم، شهر هاوکینز هالو)
«در اتاق نشیمن خانهٔ کیل برای هر کسی که میل داشت قهوه و برای گرم کردن استخوانهای سرمازده، آتشی در بخاری دیواری وجود داشت. لباسهای خشک هم بهقدر کافی بود تا هرکس لباسهای خیس خودش را با آنها عوض کند، هرچند لایلا با شلوارک ورزشی کیل که تا زانویش میرسید و بلوزی که چند شماره برایش بزرگ بود اصلاً تصور نمیکرد شیک و آلامُد شده باشد. درهرحال سیبل شلوار جین کویین را که در خانهٔ کیل جا مانده بود، انتخاب کرد. وقتی شستن و خشک کردن لباسها به پایان رسید، لایلا قهوه درست کرد. پاهایش در آن جورابهای پشمی بزرگ بر کف آشپزخانه خش و خش میکرد.
فاکس که در میان درگاهی ایستاده بود، گفت: "لباسهای قشنگی است!"
لایلا گفت: "میتوانیم نمایش مد راه بیندازیم." برگشت و رو به فاکس ایستاد. لباسهای کیل بر تن او برازندهتر بود تا بر تن لایلا. پرسید: "حالت بهتر است؟"
فاکس یک قوطی کوکا از داخل یخچال برداشت. "آره. میخواهم از تو خواهش کنم فعلاً تمام دلخوریها را کنار بگذاری. اگر مجبور شویم، بعدا به آنها رسیدگی میکنیم."
"مسأله همین است، نه؟ احساسات شخصی، واکنشها، روابط. وقتی به میان میآیند همه چیز را به هم میریزند."
فاکس گفت: "شاید اینطور باشد. کاریاش نمیتوانیم بکنیم. ما نمیتوانیم از انسان بودن دست برداریم، اگر این کار را بکنیم، او برنده میشود."
"اگر گیج مانع تو نشده بود، اگر رفته بودی داخل خانه چه میشد؟"
"نمیدانم."
"تو میدانی، یا میتوانی حدس بزنی. من تصورم این است که در آن لحظه آتش برای تو واقعیت داشت. باورش داشتی، پس واقعی بود. دود و دم آن را احساس میکردی و اگر میرفتی داخل، علیرغم قدرت ترمیم سریع بدنت، احتمال داشت بمیری؛ چون باورش داشتی."
"من اجازه دادم که آن لعنتی به من حقه بزند. اشتباه از من بود."
"مسأله این نیست. او میتوانست تو را بکشد. قبلاً هرگز بهطور جدی این موضوع را در نظر نگرفته بودم. او میتوانست از ذهن خودت استفاده کند و به زندگیات خاتمه بدهد."»
حجم
۲۸۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۸۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه