کتاب چل گیس

«چل‌گیس» نمایش‌نامه‌ای از حسین جمالی، نمایش‌نامه‌نویس ایرانی است. این نمایش‌نامه با الهام از قصه حسن کچل و شخصیت چل‌گیس در آن نوشته شده است.
چل‌گیس در داستان حسن کچل نماد فرشته یا دلبری است که در او شور زندگی ایجاد می کند و از خواب تنبلی نجاتش می دهد. وقتی حسن خطر کردن را به خاطر داشتن چل‌گیس پذیرفت، از دامن مادر و امنیت خانه بیرون آمد و روزگار حرارت زندگی و تپش را به او هدیه داد. داستان عشق حسن و چل‌گیس از داستان‌های کهن عامیانه است که مادر بزرگ‌ها تعریف می‌کردند تا خواب‌ها و خیال‌های فرزندانشان را با بینش و آگاهی و معنا پربارتر کنند. داستانی که پیش‌تر کسانی دیگر، روایت‌هایی از آن را با شیوه‌های مختلف بیان کرده‌‌اند و در میان آن‌ها اثر «علی حاتمی» بیشتر ماندگار شده است.

خلاصه‌کتاب چل‌گیس

نمایش‌نامه چل‌گیس در سال ۱۳۹۶ در سالن چهارسو به روی صحنه رفت در این نمایش‌نامه داستان حسن کچل از زاویه دید چل‌گیس روایت شده است. این نمایش​نامه در اردیبهشت سال نود و شش خورشیدی در سالن چهارسو (مجموعه تئاتر شهر) بر صحنه دیده و شنیده شد. 

 کتاب چل‌گیس برای چه کسانی مناسب است

این اثر محبوب دوست‌داران نمایش‌نامه به‌خصوص نمایش‌نامه‌های اقتباسی از ادبیات فلکلوریک ایران است.

جملاتی از کتاب چل‌گیس  

من دختری ناز و نازک هستم
قلبم پره از دنیا ولی خالیه دستم
من منتظرم تا که یه شاهزاده ببینم
تا کی توی این باغ بمونم و سیب بچینم
توی این قفس روحمو تنهایی سوزونده
انگار دیگه هیچ شاهزاده‌ای تو شهر نمونده
بخت من توی دست‌های جادوگر اسیره
آوای من از دیوار باغ بیرون نمی‌ره
ذوقی ندارم، امید من داره می‌میره
چل‌گیس لباس عروس می‌ده کفن می‌گیره
تقدیر منم مثل تو و همه خرابه
آیینه و شمعدون‌های بختم روی آبه
(از آواز باز می‌ماند، گریه سر می‌دهد.)
(حسن وارد می‌شود، از روی سیب‌های کف صحنه طوری می‌پرد که گویی سنگ‌های رودخانه‌ای هستند.)
حسن: بس کن دیگه چل‌گیس! دلم ریش شد از زخمهٔ غم‌هات!
بس کن دیگه چل‌گیس! دلم ریش شد از تلخی حرف‌هات!