دانلود و خرید کتاب موکب آمستردام بهزاد دانشگر
تصویر جلد کتاب موکب آمستردام

کتاب موکب آمستردام

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۸۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب موکب آمستردام

کتاب موکب آمستردام نوشتهٔ بهزاد دانشگر و ترجمهٔ هادی پورزعفرانی است. انتشارات عهد مانا این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر روایتگر پیاده‌روی زائرهای اروپایی در اربعین حسینی است.

درباره کتاب موکب آمستردام

کتاب موکب آمستردام عشق زائران اروپایی به امام‌حسین (ع) را به تصویر کشیده است. اندیشهٔ نگارش کتاب زمانی به ذهن بهزاد دانشگر رسید که داشت کتاب «پادشاهان پیاده» را می‌نوشت. او آن‌زمان به گروهی برخورد که از اروپا برای زیارت امام حسین (ع) آمده بودند و با اندکی پرس‌وجو فهمید که این گروه همین چند روزه تشکیل نشده و گروهی است برای تبلیغ دین اسلام و معرفی رسالت امام حسین (ع) در شهرهای اروپایی.

نویسنده در «موکب آمستردام» با خرده‌روایت‌هایی هر چند کوتاه، از عشق و ارادت افرادی می‌گوید که در پیاده‌روی اربعین حضور داشته‌اند.

خواندن کتاب موکب آمستردام را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران مطالعه پیرامون پیاده‌روی زائران اروپایی در اربعین حسینی پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب موکب آمستردام

«سال قبل و هنگامی که در حال شنیدن روایت‌های پادشاهان پیاده بودیم به گروهی برخوردیم که از اروپا آمده بودند. گروهی شامل هزار زائر زن و مرد با ملیت‌های مختلف که با سختی‌ها و مشکلات اما درعین‌حال شیرین، خودشان را رسانده بودند به اجتماع زائران اربعین. در فرصت کوتاهی که داشتیم چند روایت کوتاه از بعضی مسافران این گروه شنیدیم و روایت کردیم؛ اما به‌مرور فهمیدیم نسبت این گروه با اربعین فقط در همین چند روز خلاصه نشده و از اساس، مبنای تشکیل این گروه تلاش برای تبلیغ و معرفی زیارت اربعین است و خدمت‌رسانی به مردم مشتاقی که به خاطر حضور در کشورهای اروپایی، با سختی‌هایی دوچندان مواجهند برای سفر به کربلا.

این شد که نیت کردیم کتاب امسال را فقط اختصاص دهیم به روایت مردان، زنان و مسئولان این گروه و شنیدن روایت فعالیتشان در دل بعضی از شهرهای اسلام‌ستیز اروپایی؛ اما ازآنجاکه ارادهٔ الهی بالاتر و برتر از تمامی اراده‌هاست، امسال سفر این گروه با چالش‌هایی ده‌چندان مواجه شده بود و همین مسئله باعث شد برای گفتگو با اعضای گروه، با سختی‌های زیادی مواجه شویم و نتوانیم آن‌گونه که بایدوشاید فعالیت اعضای جهادگرش را روایت کنیم و ناچار شدیم به همین روایت‌های کوتاه بسنده کنیم.

درعوض برکت زیارت امسالمان شد اُنس و هم‌نشینی با گروه دیگری از مردم فرهیخته و مظلوم جهان تشیّع که سال‌ها در کنار ما زیسته‌اند و ما هیچ‌گاه آن‌گونه که بایدوشاید برای شناخت آن‌ها و حمایتشان اقدام نکرده‌ایم. مردم مظلومی که از سر ناچاری به سرزمین امن ما پناه آورده بودند تا دمی را در آرامش و امنیت و در کنار برادران دینی‌شان زندگی کنند؛ ولی ما آن‌چنان بر آنان سخت گرفتیم که بسیاری‌شان مجبور شدند به کشورهایی پناهنده شوند که شاید گاهی اوقات دشمن مشترک هر دویمان بودند.

برخوردهایی که انگار زمان و مکان نداشت و حتی در کشور دیگری که همه‌مان میهمان بودیم و در ایام اربعین که همهٔ دوستداران اهل‌بیت پیامبر علیهم السلام با هم مهربان‌اند هم ادامه داشت؛ و چه صحنه‌های تلخی شاهد بودم در همین رخداد باشکوه اربعین از برخوردهای غیردوستانهٔ هم‌وطنانمان با این برادران ایمانی‌مان. در روزهایی که همهٔ ما شاهد میزبانی بی‌دریغ مردم عراق از تمامی شیعیان بودیم و از آن‌ها تعریف می‌کنیم، یکی از موکب‌های ایرانی، اعضای این گروه را باوجود خستگی زیاد و اینکه همه‌شان خانم بودند، نیمه‌شب از موکب بیرون کرد؛ به بهانهٔ اینکه گروه دیگری دارند از ایران می‌آیند و تا یکی‌دو ساعت دیگر می‌رسند و ما برایشان جا گرفته‌ایم؛ و چه بغضی کرد یکی از اعضای گروه که از هم‌وطن ما شنیده بود اگر ایرانی بودند مشکلی نبود ولی افغانستانی راه ندهید.»

mohaddese
۱۳۹۸/۱۱/۰۹

چقدر دلم برای اربعین و حال و هواش تنگ شد...😭😭

|قافیه باران|
۱۳۹۸/۰۷/۲۶

| السلام علیک یا اباعبدالله | چرا واقعا ؟ سوژه انقدر ناب و مهم و روایتها انقدر ضعیف! کتاب هرچند اشکی گرفت ازم اما یه چیزی کم داشت انگار... به خود پیاده روی اربعین کمتر پرداخته شده بود ، بیشتر بیوگرافی

- بیشتر
tayyebeh
۱۳۹۸/۰۶/۲۶

عالی بود..دینداری و اعتقاد محکم کسانی ک در اروپا زندگی کردن و تلاششان برای برپایی محرم و اربعین واقعا تحسین برانگیزه..ضمن اینکه اطلاعات خوبی رو از فرهنگ بعضی کشورا پیدا کردم.

🌸🧕🏻🌸
۱۳۹۹/۰۱/۲۳

سلام بر حسین بزرگوار که این گونه عاشقان و خادمانش را شرمنده ی محبت خود می کند. از نویسنده ی کتاب تشکر می کنم چرا که علاقه ام را به سفر اربعین بیشترکرد و البته آگاهی مرا از رنجی که شیعیان

- بیشتر
هانیه سادات
۱۳۹۸/۰۶/۳۰

موضوع جذابی بود که به نظرم حیف شد! خوشحال شدم که با انجمن اربعین و موسس اون، آشنا شدم. خیلی هیجان‌انگیز بود! ای کاش مفصل‌تر بود! بعضی از افراد انگار حرف خاصی برای گفتن نداشتن که باعث شد از جذابیت کتاب کم

- بیشتر
وحید
۱۳۹۸/۰۶/۱۹

فکر نمی‌کردم یک کتاب این مدلی هم طوری از کار درآمده باشد که آدم نتواند راحت بگذاردش زمین. ممنون. بابت این حسن سلیقه تقدیم به برادران افغانستانی هم.

• Khavari •
۱۳۹۹/۰۷/۲۴

این کتاب برام بار شناختے به همراه داشتـ... +بخونیم و درس بگیریم📖 (اگر مردم میدانستند ڪه چه فضیلتی در زیارت مـرقد امام حسین(ع) است، از شـدّت شـــوقِ زیارت ‌میمـــردنـد...!) #امام_باقر(ع)🌱 کامل‌‌الزیارات📚

فاطمه
۱۳۹۹/۰۴/۳۱

در مسیر اربعین زیاد می شود که زائران بین المللی را ببینی ولی این کتاب ففرصت هم کلامی با ایشان را به آدم می دهد.

surrender
۱۳۹۹/۰۲/۰۶

بهترین حسی که از خوندن این کتاب بهم دست داد افتخار به برادران و خواهران شیعه و باغیرت افغانستانی بود که خیلی جاها مظلوم واقع شدن. در کل کتاب خوبی بود، ولی اگه دنبال کتاب خیلی پر محتوایی هستین این کتاب

- بیشتر
صدرا
۱۳۹۸/۱۰/۰۴

کتاب خیلی خوبی بود وقتی می خواندم احساس می کردم من هم هم پای زوار اربعین پیاده به سمت حرم سید الشهدا می رفتم یک جمله از کتاب: امام حسین (ع) قلبشان را فدای خدا کردند و خدا هم میلیون ها قلب

- بیشتر
من تنها شدم و فهمیدم تنهایی گاهی چه نعمت بزرگی است. چون کمی زودتر از همه‌جا ناامید می‌شوی و دستت را بلند می‌کنی و می‌گویی خدا.
هانیه سادات
اربعین حتماً به ظهور امام ختم می‌شود.
mohaddese
حتی اگر پایی نداشتی، بر روی دو زانو یا با کشیدن سینه‌هایت روی زمین به سمت امامت حرکت کن
میـمْ.سَتّـ'ارے
وقتی از خدا بخواهید شما را هدایت می‌کند.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
چیزهایی که دربارهٔ ما مسخره می‌کنند خودشان کامل رعایت می‌کنند. دخترانشان را خیلی زود شوهر می‌دهند و کلاً زود ازدواج می‌کنند. حجاب‌هایشان کامل است. اعتقاد کاملی به مباحث دینی‌شان دارند. توی همین بحث‌ها بود که فهمیدم بزرگان یهودی تمام مبانی و مباحث ظهور را بهتر از ما می‌دانند.
هانیه سادات
بعدها فهمیدم خداوند خودش ذره‌ذره سؤالاتی را که در قلب انسان است هدایت می‌کند و خودش به آن‌ها پاسخ می‌دهد؛ این‌گونه درجه‌به‌درجه بر علم انسان افزوده می‌شود.
ka'mya'b
اگر ما مشکلی هم داریم، از خودمان است نه دین
بنت الحیدر
بعدها مطالعه کردم و فهمیدم خدا من را از یک جمع جدا کرد و برد یک جای دیگر؛ چون رشد من توی آن فضا و جمعِ جدید بود. شاید همان تنهایی یکی‌دو روز اول هم برای رسیدن به این حس خیلی موثر بود؛ چون وقتی تنها می‌شوی نقصت را حس می‌کنی، ترست را حس می‌کنی، بعد می‌گویی خدا. خدا بهت می‌گوید جانم. من این را حس کردم.
وحید
اینجا کربلاست و باید حرمتش را نگه داری. اگر اینجا توانستی حُرمت نگه داری، بقیهٔ سال هم می‌توانی. یواش‌یواش بقیهٔ سالت هم می‌شود حریم کربلا. همهٔ سالت می‌شود حریم کربلا و آنجا هم حرمت نگه می‌داری.
وحید
آن سال‌هایی که می‌خواستم بیایم اروپا، بعضی از هم‌سن‌وسال‌هایم به حال من غبطه می‌خوردند. می‌گفتند حالا می‌روی اروپا و عشق و حال می‌کنی. فکر می‌کردند حالا اروپا بهشت است. خانه و زندگی، پول، گشت‌وگذار و همه‌چیز آماده است؛ ولی من از وقتی رسیدم لندن تا الآن روزی سیزده‌چهارده ساعت دارم کار می‌کنم
philobiblic
زیارت همیشه و در تمامی مناسبت‌ها ثواب دارد. کربلا همیشه مهم‌ترین جای عالم است؛ ولی به نظرم اربعین یک چیز دیگر است. در اربعین امام حسین علیه السلام یک سفره پهن کرده برای همه.
میـمْ.سَتّـ'ارے
یک وقت است که به زبان می‌گویی و یک وقت است که از عمق دلت حس می‌کنی.
نورا
مهم‌ترین تفاوتی که زیارت اربعین با وقت‌های دیگر دارد هدفمند بودنش است. یک جریانی دارد مردم را یک جایی می‌برد که شبیه هیچ جای دیگر نیست. زیارت همیشه و در تمامی مناسبت‌ها ثواب دارد. کربلا همیشه مهم‌ترین جای عالم است؛ ولی به نظرم اربعین یک چیز دیگر است
mohaddese
من یک هم‌کلاس یهودی داشتم که با هم هم‌گروه بودیم؛ ولی تا شش‌هفت ماه بعد رو نکرد که فارسی بلد است. فقط با ما انگلیسی صحبت می‌کرد؛ یعنی مطمئن شدم کاملاً آب‌زیرکاه است. معمولاً هم دعوا درست می‌کرد. بعدها فهمیدم فارسی‌حرف‌زدنش به‌خاطر زندگی در ایران نیست. آنجا برایشان کلاس زبان فارسی گذاشته بودند.
هانیه سادات
‌فهمیدم که مخالفت با قوانین دانشگاه برایم تبعات دارد و ممکن است بَرم گردانند ایران. کمی هم اضطراب داشتم که اگر اخراجم کنند و برم گردانند چه بگویم؟ ولی می‌دانستم که عاقبت نافرمانی از حکم الهی از تبعات مخالفت با دانشگاه بدتر است
philobiblic
مگر طمع انسان حد و اندازه دارد؟
نورا
هر اتفاق معنوی که توی زندگی من افتاده وقتی بوده که تنها شده‌ام
|قافیه باران|
فهمیدم خدا برایم اینجاها یک چیزهایی گذاشته. بعد می‌گوید تو فضولی نکن. اگر من جایی بردمت، خودم هم می‌آورمت پیش خودم، نگران نباش. بعدها مطالعه کردم و فهمیدم خدا من را از یک جمع جدا کرد و برد یک جای دیگر؛ چون رشد من توی آن فضا و جمعِ جدید بود. شاید همان تنهایی یکی‌دو روز اول هم برای رسیدن به این حس خیلی موثر بود؛ چون وقتی تنها می‌شوی نقصت را حس می‌کنی، ترست را حس می‌کنی، بعد می‌گویی خدا. خدا بهت می‌گوید جانم. من این را حس کردم. با تمام وجودم هم آن تنهایی را حس کردم و هم آن جانمِ خدا را.
ka'mya'b
سال‌هاست که عادت کرده‌ام همه‌چیز را از زاویه‌دید ظهور امام نگاه کنم
philobiblic
وقتی تنها می‌شوی نقصت را حس می‌کنی، ترست را حس می‌کنی، بعد می‌گویی خدا. خدا بهت می‌گوید جانم. من این را حس کردم. با تمام وجودم هم آن تنهایی را حس کردم و هم آن جانمِ خدا را.
هانیه سادات

حجم

۱۲۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۲۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۶۰۰
تومان