دانلود و خرید کتاب انسان کامل در نگاه عطار بهجت‌السادات حجازی
تصویر جلد کتاب انسان کامل در نگاه عطار

کتاب انسان کامل در نگاه عطار

معرفی کتاب انسان کامل در نگاه عطار

«انسان کامل در نگاه عطار» پژوهشی عارفانه و ادبی از دکتر بهجت‌السادات حجازی است. دکتر حجازی در این پژوهش، ویژگی‌های انسان کامل را از نگاه عارف قرن ششم هجری ، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری بررسی کرده است. در عرفان نظری بحث انسان کامل یکی از مهم‌ترین بحث‌ها است و این مقوله با ادبیات پرمایه فارسی از دیرباز پیوند خورده است. خمیر مایهٔ اصلی تمام انواع ادبی، توجه به حقایق و ارزش‌هایی است که از فطرت پاک انسانی سرچشمه گرفته‌اند و این رمز بقاء و جاودانگی آثار برجستهٔ شاعرانی چون فردوسی، ناصرخسرو، سنایی، عطار، مولوی، .... است. عطّار نیز در آثار خود سیمای جذّابی از یک انسان آرمان طلب وحقیقت جو را نشان می دهد که در پی یافتن حقیقت، تمام مراحل هولناک راه سلوک را طی می‌کند و مخاطرات را همچون شهد در کام دل می‌ریزد، و تا آن سوی قاف ازلیت اوج گرفته، پروانه‌وار هستی خود رادر آتش عشق سیمرغ حقیقت محو می‌کند، به نظر او درهر هزار سالی، یک مرد راه بین در راه طریقت پدید می‌آید. حجازی در این کتاب با نگاهی به اندیشه و زبان عطار، ویژگی‌های انسان کامل در عرفان نظری و عملی را از دیدگاه او بررسی کرده و مهم‌ترین وظایف رهرو را از منظر او شرح داده است.

maryam_z
۱۳۹۸/۱۱/۱۸

نویسنده از دل شعر های عطار دنبال انسان کامل می گرده و در این بین هر جا که بتونه از نوشته های اساتید دیگه هم استفاده می کنه. سعی می کنه قبل از آوردن شعر ها، مفهوم اون رو به زبان

- بیشتر
سوفی ِ خواب‌آلود
۱۴۰۰/۱۰/۰۸

من به نیت خواندن یک کتاب عرفانی به سراغ این کتاب رفتم و منتظر دریافت نکات نابی در باب عرفان عطار و همچنین ادبیات عرفانی و ظرافت های ادبی و زبانی بودم. اما چیزی که با اون مواجه شدم معمولی ترین

- بیشتر
کاربر ۲۰۲۵۹۰۱
۱۴۰۰/۰۱/۲۶

هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر پی یک کوچه ایم فقط همین😔

ناقص الدین شاه
۱۴۰۱/۱۱/۲۵

هرچند کتاب فوق برای آشنایی ابتدایی با فلسفه انسان کامل میتواند مفید باشد اما پرداختن به ابیات عطار کار عارفان و صوفیان است و بر مردم عادی حرام است . مخاطب عطار هم کیشان خود و سالکان است و تنها

- بیشتر
«.... شبی ابوالحسن خرقانی نماز همی کرد، آوازی شنود که هان بوالحسنو، خواهی که آنچه از تو می دانم، با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟ شیخ گفت: «ای بار خدای! خواهی تا آنچه از رحمت تو می دانم و از کرم تو می بینم، با خلق بگویم، تا دیگر هیچ کس سجودت نکند؟»
maryam_z
درذکر ابوسعید ابی الخیر گوید: «نقل است که درویشی گفت: «او را کجا جوییم؟» گفت: «کجاش جستی که نیافتی؟ اگر یک قدم به صدق، در راه طلب کنی، در هر چه نگری او را ببینی».
maryam_z
اگر صدسال روز وشب، ریاضت می کشی دایم مباش‌ایمن، یقین می‌دان‌که‌نفست‌درکمین باشد
mostafa
در جای دیگر می گوید، اینکه گفته اند: «خیر الامور اوسطها» مربوط به عقل می شود که میانه رو و معتدل است، نه افراط می کند و نه تفریط. ولی بعضی از فضایل آدمی با حساب های عقلانی منافات دارد و توشه و قوت اصلی این گونه کارها عشق است نه عقل. بلند پروازی، ایثارگری، مواسات، جان فشانی، .... شاید با چشم مآل اندیش عقل سازگاری نداشته باشد؛ ولی مورد تأیید عشق است: چند اندیشی بدین میدان درآی همچو گویی گرد و سرگردان در آی مصلحت اندیش نبود مرد عشق بیقراری خواهد از تو درد عشق (مصیبت نامه، ص ۳۴۶)
maryam_z
یکی از آثار وحدت نگری، تسامح در برخورد با دیگران و رفع کبر و خودبینی است. عارف به مصداق آیه: «هُوَ الَّذی خَلَقکُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ» (اعراف /۱۸۹) خود را جزیی از یک پیکر می بیند. زیرا در عالم وحدت که سلسله مراتب و درجات محو می شوند، دلیلی برای برتری جویی باقی نمی ماند. چنان چه عطار می گوید: گفتم از خلق جهان بالاترم در مرتبت چون به وحدت آمدم زیری و بالایی نماند (دیوان، ص ۲۳۶)
maryam_z
البته زهد خالصانه یکی از مسائل مورد توجّه اولیا بوده است، چنانچه عطّار از قول یحیی بن معاذ رازی می گوید: «زهد سه حرف است: زا، ها و دال. اما، زا ترک زینت است و ها ترک هوی و دال، ترک دنیا». (تذکرة الاولیاء، ص ۲۷۳)
erfan erfan
باید گفت که اولاً سُکر از نظر عطار با سُکر حلاج تفاوت دارد. او چنان انسان را مستغرق در ذات حق می بیند که خودی باقی نمی ماند تا بخواهد دَم از الوهیت خود بزند. وقتی حلاج «اناالحق» می گوید، اگرچه تکلیفی بر او نیست، ولی به هر صورت باز خودی را مطرح کرده که به مقام وحدت رسیده است. عطار بر این باور است، وقتی عارف به این مرتبه رسد، باید دَم فرو بندد و چنان محو گردد که نه خودی باقی بماند و نه ادعایی. در زمینه دم فرو بستن و عدم اظهار اسرار می گوید: نقل است که شبلی گفت: «آن شب به سر گور او [حلاج] شدم و تا بامداد نماز کردم. سحرگاه مناجات کردم و گفتم: «الهی این بندهٔ تو بود مؤمن و عارف و موحد، این بلا با او چرا کردی؟» خواب بر من غلبه کرد، به خواب دیدم که قیامت است و از حق فرمان آمدی که از آن کردم که سّر ما با غیر گفت». (تذکرة الاولیاء، ج ۲، ص ۱۱۶)
maryam_z
«و یک روز شیخ می رفت. جوانی قدم به قدم شیخ نهاد و می گفت: «قدم برقدم شیخ چنین نهند» و پوستینی در بر شیخ بود گفت: «یا شیخ پاره ای از این پوستین به من ده تا برکت تو به من رسد». شیخ گفت: «اگر پوست بایزید در خود کشی سودت ندارد، تا عمل بایزید نکنیم». (تذکرة الاولیا، ص ۱۴۹)
sheloo
«اِقرَاءِ القرآن َ کَاَنَّهُ نُزَّلَ فی شَأنِکَ»
sheloo
استاد آشتیانی می فرماید: «در کلمات این قوم، این قبیل از مطالب مربوط به حقایق -که با اذهان خالی از معلومات وفق نمی دهد - زیاد است. ولی انسان منصف نباید به صرف این که عقلش به کُنه مطلب مشکلی نمی رسد، مبادرت به ردّ و انکار نماید. مطالب عالیه را فهمیدن هنر است، نه انکار صرف. هر جاهلی می تواند مطلب حقّی را انکار نماید. فهم این مسأله توقف بر مقدماتی دارد. منصور به واسطهٔ اظهار این کلام وافشار سرّ، جان خود را از دست داد و علمای عامّه العمیاء فتوی به مهدوریت دَم او دادند. وی چون شرک در او راه نداشت، اضطراب حال پیدا نکرد و از موت استقبال کرد».
maryam_z

حجم

۲۰۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۲ صفحه

حجم

۲۰۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۲ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان