کتاب رد پای او
معرفی کتاب رد پای او
«رد پای او» نام داستانی بلند از نویسنده معاصر، بابک بوداغی است.
جوانی که بعد از پایان تحصیلاتش، از بیکاری و بیپولی و تنهایی، احساس افسردگی میکند، روزی در حالی که نا امید از یافتن شغل مناسب روی نیمکت پارکی نشسته است با پیرزن فالگیری روبهرو میشود. پیرزن به او میگوید که دوران تنهایی و وضع بد مالی او به زودی به سر خواهد رسید و ثروت زیادی نصیبش خواهد شد اما این ثروت و دارایی به او وفا نخواهد کرد چون:
«همهٔ اینا در یه باغ سبزه. از خودت خیلی مراقبت کن پسرم. آیندهٔ خیلی تاریکی تو زندگیت میبینم. یه آدم، یه مرد، یه شیطان، مثل یک سایه شوم تو زندگیت میافته که میخواد نیست و نابودت کنه. سرنوشت خیلی تلخی در انتظارته. تو یک روزی، یک روزی...
ناگهان بدنش شروع کرد به لرزیدن. چشمان وحشتزدهاش را در صورتم چرخاند و با لبهای لرزان چیزی گفت که کل وجودم را به رعشه درآورد:
- تو داری میمیری. آره من تو رو تو اون خونه اعیونی تاریک، غرق خون و در حال مرگ میبینم.»
حجم
۳۵۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۳۵۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
نظرات کاربران
رمان رو دوست داشتم.شخصیت های داستان بسیار باور پذیر و قابل درک بودند.اطلاعات نویسنده در مورد بیماری های روحی باشکوه و خیره کننده بود تا جایی که بعضی شخصیت ها باعث ترس و اضطرابم شد.نویسنده قلم شیوایی داشتند که خواننده
رمانش عالی بود.اصلا فکر نمی کردم داستانش تا این حد قوی باشه.وای اخرش چقدر تکون دهنده بود .داستان هر چی جلوتر می رفت ماجراها جالب تر می شد.وسط های داستان واقعا هیجان زده شدم.اصلا فکر نمی کردم آخر داستان انقدر
در کل کتاب خوبی بود به نظر من داستان جالبی داشت و همچنین قلم نویسنده گیرا بود البته یک مقدار ایراداتی هم داشت مثل اینکه برای جاهایی که می خواست ترس را در خواننده القا کند همش از رعد و
من شنیدم کار اول نویسنده ست نسبت به کار اول قشنگ بود اما با اون همه تعریف که شنیدم واقعا توقع دیگه ای داشتم! نه شبیه رمان های جنایی رئال بود نه شبیه رمان های عاشقانه رمانتیک و نه شبیه ترسناک ها حرفه ای درکل برای
کتاب خیلی خوش خوان و جالبی بود. از قلم و داستانش خیلی خوشم اومد.سوژه، حرکت جدید وتازه ای داشت که تا به حال تو هیچ رمانی ندیده بودم.یک رمان روانشناسی و اجتماعی با داستان مرموزی که تعلیق و هیجان بالایی
بدنبود اما به نظرم اگه توصیف شخصیت ها دقیق تر می شد بهتر بود. نمیتونستم شخصیتارو درک کنم. هیچکدوم ویژگی منحصر به فردی نداشتند. تقریبا مثل هم بودند اما در کل جالب بود خسته نباشین
داستان جالب و جدید و پرکششی داشت. قلم روان نویسنده به همراه ایجاد شرایط رعب و وحشت، خواننده رو براحتی جذب میکنه. شاید یک سوم اول داستان کمی خسته کننده بنظر بیاد ولی کمکم اوج میگیره و قشنگ میشه. برای
آرش جوانی از طبقه ی متوسط و معمولی است که با دختری زیبا و ثروتمند به نام ستاره آشنا شده و این آشنایی عاشقانه را سبب خوش شانسی خود می داند ولی اتفاقات ترسناکی در راه است.آرش ناخواسته با ورود
نسخه چاپی کتاب رو دارم. صد درصد توصیه میکنم
من واقعا این کتاب رو دوست داشتم کار بسیار خواندنی و زیبایی ست و مشخصه نویسنده خیلی تیزبین بوده که همه چیز سر جای خودش قرار گرفته و در زمان خودش اتفاق میفته عالیه حتما بخونید