
کتاب رامونا
معرفی کتاب رامونا
کتاب الکترونیکی «رامونا» نوشتهٔ مرضیه کاظمی اثری در قالب رمان ایرانی است که نشر طلایه آن را منتشر کرده است. این رمان با محوریت نوجوانی به نام «نهال» و دغدغههای هویتی و خانوادگی او، روایتی از پیوند میان واقعیت و خیال را پیش روی مخاطب میگذارد. داستان با نگاهی به اسطورهها و هویت ایرانی، به تجربههای شخصی و تحولات درونی شخصیت اصلی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب رامونا
«رامونا» رمانی است که در بستر زندگی یک دختر نوجوان به نام «نهال» روایت میشود. این کتاب با بهرهگیری از عناصر واقعگرایانه و فانتزی، داستانی معاصر را با سفر در زمان و مواجهه با گذشتهٔ تاریخی و فرهنگی ایران پیوند میزند. روایت با زندگی روزمرهٔ نهال و خانوادهاش آغاز میشود و به تدریج با رخدادهایی غیرمنتظره، مرز میان واقعیت و خیال را در هم میشکند. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اولشخص است و مخاطب را به درون ذهن و احساسات شخصیت اصلی میبرد. «مرضیه کاظمی» در این رمان، دغدغههای هویتی، خانواده، امید و شجاعت را در قالب داستانی پرکشش و پرحادثه به تصویر کشیده است. «رامونا» اثری داستانی است که با ترکیب عناصر معمایی، اجتماعی و اسطورهای، تجربهای متفاوت از رمان ایرانی را رقم میزند.
خلاصه داستان رامونا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «رامونا» با زندگی روزمرهٔ نهال، دختر نوجوانی که در آستانهٔ کنکور قرار دارد، آغاز میشود. نهال در خانوادهای صمیمی و کوچک زندگی میکند و دغدغههای معمول نوجوانان، مانند فشارهای تحصیلی و انتظارات والدین، بخشی از زندگی اوست. اما با بیماری ناگهانی مادر و رفتن او به کما، زندگی نهال دچار دگرگونی میشود. تنهایی، اضطراب و دلتنگی، او را به سوی تجربههایی عجیب سوق میدهد. پس از حادثهای که برایش رخ میدهد، نهال خود را در بیمارستانی ناشناس و در زمانی متفاوت مییابد؛ جایی که همه چیز با آنچه میشناخته متفاوت است و حتی سالها به عقب برگشتهاند. او با افرادی جدید آشنا میشود و به خانهای برای کودکان بیسرپرست منتقل میگردد. در این میان، نشانههایی از حضور نیروهای مرموز و موجوداتی ناشناخته در زندگی نهال ظاهر میشود. او کمکم درمییابد که گذشته و هویت او با رازهایی گره خورده است و باید برای کشف حقیقت و بازگشت به زندگی عادی، با چالشهایی فراتر از تصورش روبهرو شود. داستان با ترکیب واقعیت و خیال، سفر نهال را در میان دو جهان و تلاش او برای یافتن جایگاه خود روایت میکند، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب رامونا را بخوانیم؟
«رامونا» با روایت داستانی پرکشش و تلفیق واقعیت با عناصر فانتزی، تجربهای متفاوت از رمان ایرانی را ارائه میدهد. این کتاب به دغدغههای هویتی، خانواده و معنای تعلق میپردازد و با پرداختن به اسطورهها و میراث فرهنگی، مخاطب را به تأمل دربارهٔ گذشته و آیندهٔ خود دعوت میکند. روایت اولشخص و فضای معمایی داستان، خواننده را درگیر ماجراهای نهال و تحولات درونی او میکند. همچنین، حضور عناصر فراواقعی و سفر در زمان، جذابیت داستان را برای علاقهمندان به روایتهای غیرخطی و پررمزوراز دوچندان میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای معمایی، فانتزی و سفر در زمان علاقه دارند، مناسب است. همچنین مخاطبانی که دغدغههای هویتی، خانوادگی و اجتماعی دارند یا به روایتهایی با پیوند اسطوره و واقعیت علاقهمندند، میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
بخشی از کتاب رامونا
«آیا تا به حال شده است که حس کنی همزمان به چند جا تعلق داری؟! گاهی در خواب و رویا به جاهایی سفر کنی که در واقعیت نمیدانی کجاست؟! یا حسکنی که این زمین و این دنیا انگار خیلی کوچک و محدود است و تو در اصل به سرزمین دیگری تعلق داری؟! غرق در افکار خودم بودم که ضربهٔ آرامی به سرم خورد، چشمانم را بی اختیار بستم و گفتم: آخ... چرا میزنی مامان؟! با لبخند، دوباره با سر خودکار به سرم زد و گفت: مثلاً داری درس میخونی؟! پنج دقیقهست که دارم نگاهت میکنم، اصلاً حواست کجاست؟! معلوم نیست کجاها سیر میکنی! از جا بلند شدم و به طرف پنجره رفتم، پنجره را باز کردم و گفتم: به به، چه هوای محشری شده، انگار میخواد بارون بیاد ... نگران نباش مامان، من درسم را بلدم. مامان از جا بلند شد و به سمت در اتاق رفت و گفت: نهال اگه امسال رتبه خوبی نیاری، نمیتونی پزشکی قبول بشی! جواب بابات هم با خودت، که انقدر به دختر یکی یدونهاش امید بسته که دکتر بشه. این را گفت و از اتاق بیرون رفت. زیر لب زمزمه کردم: حالا مگه همه باید دکتر بشن؟ من اصلاً تاریخ دوست دارم. از بیرون با صدای بلند گفت: همه که نباید دکتر بشن، اما به نظر بابات که خودش دکتره، دخترش هم باید دکتر بشه! با لج پنجره را بستم و بلند گفتم: مامان چطوری از این فاصله شنیدی من چی گفتم؟! بلند خندید و گفت: حدس زدن غرغرهات زیاد کار سختی نیست بچه!»
حجم
۸۳۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۹۸ صفحه
حجم
۸۳۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۹۸ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب در مورد یه دختریه که طی یه اتفاقاتی با موجودات افسانه ای و اساطیری ایران مواجه میشه. یه قصه فانتزی با محتوای ماورایی و اساطیری که قهرمان داستان وارد یک سرزمین ناشناخته میشه و اتفاقات جالب و خطرات