کتاب رستخیز
معرفی کتاب رستخیز
کتاب رستخیز (کآشوب ۲) ۲۴ روایت است از روضههایی که زندگی میکنیم. این اثر به همت نفیسه مرشدزاده در نشر اطراف به چاپ رسیده است. مجموعه کآشوب بنا دارد هر سال از منظری دیگر و آدمهایی دیگر به حالوهوای امروز ما و روضهها نگاه کند و از معجزات درونی انسانها بنویسد.
درباره کتاب رستخیز
کتاب رستخیز (کآشوب ۲) بیشتر از آن که روایتگر ارادتهای گرم و سنتی به محرم باشد، شرح جستوجوی مردمانی است که آمدهاند تا حقیقتی را دریابند. شرح اشکهایی است که از شوق یافتن حقیقت در گوشهٔ چشم جمع میشوند. رستخیز، روایتِ فروریختن چشمها در ثانیهٔ روبهرویی با حقیقت است. این کتاب، روایتِ کرامتها، شفا و معجزههای بزرگ نیست، شرحِ زندهشدن ذرهای از درون انسان در فراخوانِ هر سالهٔ محرم است. داستان شنوندههایی که از مجلس روضه، خردهای اندیشه، اندکی شهود یا تغییری کوچک غنیمت میبرند.
در کتاب «رستخیز» ۲۴ نفر از اتفاقهایی نوشتهاند که نسبت آنها را با رخداد سال ۶۱ هجری تغییر داده است. ۲۴ نفر از تجربههایی نوشتهاند که در دل این سنت عزا و در همین کوچهها و تکیهها شکل گرفته و دریافت و برداشت تازه با خودش آورده.
مجموعه «کآشوب» روایت محشر هر ساله است که هنوز هم رستگاریهای کوچک و بزرگ میآفریند و ما را نو میکند.
کتاب رستخیز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعهٔ کتابهای مذهبی و افرادی که مایل هستند دربارهٔ حماسهٔ کربلا اطلاعات بیشتری کسب کنند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب رستخیز
«آن تَرَکِ توی عهد، آن جِرِ توی قماری که باخته بودم، آن لحظه آمد. همانطور که خدا میدانست کنکور آن سال و آینده و زندگیم چقدر برام مهم بود ولی گذاشتمش روی میز و سرِ استرالیا باهاش شرط زدم، حسینِ علی هم میدانست من از وقتی چهل پنجاه سانتم بوده تا همان لحظه و تا همین الان صدای دمام چه کرده با جانم و یاختهیاختهٔ اندامم. اصلاً همین چهار تا شبِ دمام و سینهٔ محرم، برابری میکند با همهٔ گرما و داغی و تنهایی و زجرهای زیستن در بوشهر. کوچههای بوشهر به شورانگیزترین شکل حضورشان درمیآیند آن شبها. لذتِ زیستن تو بوشهر، ده یا چند ده برابر میشود. مردها مردتر و خوشفرمتر به نظر میآیند. بوی شوری دریا و عرق تن، وسطِ سینه، محشر میشود، بیداد میکند. نگاه کردم به پاتیلها که دور تا دور دیوار رو آتیش بخار میکردند و توی دلی گفتم «حسین!»
هیچ دیگر نگفتم. دلم نخواست رو بزنم بهش، چون او خبر نداشت میان من و خدا چه گذشته بود، چی داده بودم و چی گرفته بودم، و هر چی در ادامه میآمد جر زدن و بیشخصیتی بود. آن هم جلو خدا که کلاً جلوش معذب هستم. ممکن است به روت نیاورد ولی نمیخواستم توی دلش یک حس تفقد و دلسوزی و تصور اینکه آدم ضعیفی هستم که اصلاً نباید انتظاری ازش داشت به وجود بیاید و پای این بخششها و احسانهای توی دعاها بیاید وسط. یعنی رابطهمان خیلی رابطهٔ حجبوحیاداری است و آکنده از غرور. زیاد از هم چیزی نمیخواهیم.
خب من نمیتوانستم به حسینِ علی این قضایا را بگویم. از جانب خدا هم مطمئن بودم که زبانش قرص است و نمینشیند اینجا و آنجا قضیهٔ بازی با استرالیا و کنکور ریاضی را بکشد وسط. همینطور نگاه ماشالا کردم، نگاه ملاقه کردم، نگاه عمهم خدیجه که داخل بود کردم و باز گفتم «حسین!» »
حجم
۲۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۲۰۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب ۲۳۸ از کتابخانه همگانی، چند روایت شیرین و دلنشین بودند ولی تعدادی هم از جذابیت خاصی برخوردار نبودند .در کل جلد اول بهتر و جذاب تر بود.
نسبت به جلد اول(کآشوب) خیلی ضعیف تر بود بنظرم، هرچند اونم عالی نبود ولی فضای روایت ها خیلی خاص تر از رستخیز بود و واقعا من و با خودش همراه میکرد و لذت میبردم... . در این کتاب،بعضی از روایت ها جوری
کاش توی کتابخونه هم بذارید
💫 این کتاب، روایت چند نفر از ارتباط گرفتنشان با امام حسین و روضه های سیدالشهدا تا الان این مجموعه روایتها سه جلد هستن: کاشوب، رست خیز، زان تشنگان جلد دوم رو الان خوندم که بعضی روایتهاش به نظرم به شدت بد
قسمت شد مجموعه دوم -رستخیز- زمانهای استراحت؛ در مسیر پیادهروی اربعین سال ۹۸ را مطالعه کردم؛ نمیدانم چرا؛ حسب اتفاق یا حکمت؛ داستان شهید بهروز مرادی در حرم ارباب بی کفنش مطالعه کردم پیشنهاد میکنم اگر مثل من چشمه های اشکتون
"گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است" ۲۴ روایت از زندگی مردمی که در جایی، زندگی شون گره خورده به اباعبدالله. "۲۴ روایت از روضه هایی که
فوق العاده است. ای کاش نشر اطراف جلد سوم این کتاب رو در همین محرم امسال در طاقچه قرار بده.
کاشوب جلد اول که بسیار خوب بود لذت بردیم
کتاب اولش یه کم بهتر بود اما به این هم ۵ میدم چون یه سری روایات این هم اشکمو در آورد. خصوصا روایت اولش ...
داستان نبض دوم «سلام حضرت پدر» واقعا عاشق امیرالمومنین هستم و حسم به ایشان حس عشق به پدر ی مهربان است از جلد اول رضایت بیشتری داشتم