با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب ایرج خسته است
۴٫۴
(۴۵)
خواندن نظراتمعرفی کتاب ایرج خسته است
«ایرج خسته است» رمانی با زبان طنز نوشتهی «داوود امیریان» است. امیریان، رویدادهایی که در حاشیهی جبهههای جنگ هشت سال دفاع مقدس اتفاق میافتد را در قالب داستانی جذاب برای نوجوانان روایت میکند.
داستان با ورود نوجوان ۱۵ سالهای به نام «ایرج» به جبهه شروع میشود و تنبلیهای ایرج، مایهی شوخی بچههای رزمنده میشود. پرداختن به این وجه از اتفاقات پشت جبهه، نشاندهندهی سرزندگی و روحیهی خوبی است که رزمندگان در دوران جنگ داشتند.
«ایرج خسته است» روایتی نو از جبهههای جنگ با داستانهای کمحجم و به هم مرتبط است، که با زبانی ساده و روان، در حوزه ادبیات دفاع مقدس تالیف شدهاست.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «تازه چشمانم گرم خواب شدهبود که ناگهان یک نفر با داد و فریاد، مثل گلوله پرید داخل سنگر و گفت: «ای وای، بدبخت شدیم! دایناسور! اژدها!...» و افتاد روی شکمم. از درد به خود پیچیدم. ایرج بود که هوار میزد و سرخ شدهبود. تمام صورتش خیس عرق بود و با چشمهایی گشاد و موهایی سیخسیخ نگاهمان میکرد.
همه بچهها از خواب پریدند و با حیرت، به او که میلرزید و هوار میکشید: «اژدها... اژدها!» خیره شدند. هوای سنگر دم کرده بود و همینجوری عرق میریختیم. ایرج دستم را گرفت و بریدهبریده گفت: «رجب جان! بدبخت شدیم. یک غول بیابانی بیرون است... یک اژدها آنجاست! بچهها را بردار فرار کنیم.»
بلند شد و بنا کرد به دویدن در داخل سنگر. آه و ناله بچهها بلند شد که «وای سرم»، «شکمم»، «مردم وای...».
گیج و منگ نشستم. اصلاً نمیدانستم چه شده و منظور ایرج از اژدها چیست.
رستمی با سروصدای ایرج بلند شد. ایرج تا او را دید، دوید طرفمان. هنوز دو قدم نیامده پایش پیچ خورد و با سر فرود آمد روی کمرم. نفسم بند آمد. ایرج مهلت نداد و دوباره نفسزنان فریاد زد: «برادر رستمی! اژدها... بلند شو بچهها را بردار فرار کنیم، بدبخت شدیم، خودم دیدمش، مطمئنم که عراقیها را خورده و حالا دارد میآید سروقت ما...»»
فرمانده من؛ دفتر اول
رحیم مخدومی
میرزا روباتمهرداد صدقی
ترکش ولگردداوود امیریان
مبصر کلاس هشتمسید حسن حسینی ارسنجانی
کودکستان آقا مرسلداوود امیریان
مغزنوشتههای یک نوزادمهرداد صدقی
مترسک مزرعه آتشینداوود امیریان
فرزندان ایرانیمداوود امیریان
زایومصطفی رضایی کلورزی
آن مرد با باران میآیدوجیهه سامانی
رفاقت به سبک تانکداوود امیریان
گردان قاطرچی هاداوود امیریان
روایتی ساده از ماجرایی پیچیدهابراهیم حسن بیگی
خداحافظ کرخهداوود امیریان
پایگاه سریداوود امیریان
آمبولانس شتری؛ دار و دستهی دارعلی (جلد اول)اکبر صحرایی
حصارمحمدعلی میقانی
ظلمت سفیدسجاد خالقی
بریدههایی از کتاب
مشاهده همه (۲۰)حجم
۳۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۳ صفحه
حجم
۳۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۳ صفحه
قیمت:
۱۸,۰۰۰
۱۲,۶۰۰۳۰%
تومان
نظرات کاربران
ایرج خسته به جبهه میرود و در حین رزم استراحت را هم فراموش نمیکند😊 کتاب جالبی برای نوجوانان و بزرگسالان علاقه مند به طنز دفاع مقدس.
نسخه چاپی رو به قیمت 1400تومن خریدم کم حجم,طنز وجالب
عالی بود❤️
خیلی کتاب جالب و بامزه ای بود آقای امیریان یکی از نویسندگان خوب کشور ما هستند
مثل تمام کتابهای اقای امیریان عالی وباورپذیر....
به نظرم عالی بود مخصوصا قسمت های اخرش. کتابش کمی بامزه و جذابیت جالبی داشت . به نظر من عالی بود. حتما پیشنهاد میکنم که بخونید.
عالی بود مثل همه ی کتاب های اقای امیریان
بسیار زیبا یک کتاب طنز که به خوبی فضای دوران دفاع مقدس رو در ذهن آدم شبیه سازی می کنه بعضی ها فکر می کنن زمان دفاع مقدس همه ی رزمنده ها می رفتن یه گوشه با یک کتاب دعا مینشستند
خیلی خوب بود کتابای آقای امیریان تو زمینه دفاع مقدس واقعا محشره
امیخته با چاشنی طنز بود .. عالیه💚