کتاب ایرج خسته است
۴٫۳
(۴۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب ایرج خسته است
«ایرج خسته است» رمانی با زبان طنز نوشتهی «داوود امیریان» است. امیریان، رویدادهایی که در حاشیهی جبهههای جنگ هشت سال دفاع مقدس اتفاق میافتد را در قالب داستانی جذاب برای نوجوانان روایت میکند.
داستان با ورود نوجوان ۱۵ سالهای به نام «ایرج» به جبهه شروع میشود و تنبلیهای ایرج، مایهی شوخی بچههای رزمنده میشود. پرداختن به این وجه از اتفاقات پشت جبهه، نشاندهندهی سرزندگی و روحیهی خوبی است که رزمندگان در دوران جنگ داشتند.
«ایرج خسته است» روایتی نو از جبهههای جنگ با داستانهای کمحجم و به هم مرتبط است، که با زبانی ساده و روان، در حوزه ادبیات دفاع مقدس تالیف شدهاست.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «تازه چشمانم گرم خواب شدهبود که ناگهان یک نفر با داد و فریاد، مثل گلوله پرید داخل سنگر و گفت: «ای وای، بدبخت شدیم! دایناسور! اژدها!...» و افتاد روی شکمم. از درد به خود پیچیدم. ایرج بود که هوار میزد و سرخ شدهبود. تمام صورتش خیس عرق بود و با چشمهایی گشاد و موهایی سیخسیخ نگاهمان میکرد.
همه بچهها از خواب پریدند و با حیرت، به او که میلرزید و هوار میکشید: «اژدها... اژدها!» خیره شدند. هوای سنگر دم کرده بود و همینجوری عرق میریختیم. ایرج دستم را گرفت و بریدهبریده گفت: «رجب جان! بدبخت شدیم. یک غول بیابانی بیرون است... یک اژدها آنجاست! بچهها را بردار فرار کنیم.»
بلند شد و بنا کرد به دویدن در داخل سنگر. آه و ناله بچهها بلند شد که «وای سرم»، «شکمم»، «مردم وای...».
گیج و منگ نشستم. اصلاً نمیدانستم چه شده و منظور ایرج از اژدها چیست.
رستمی با سروصدای ایرج بلند شد. ایرج تا او را دید، دوید طرفمان. هنوز دو قدم نیامده پایش پیچ خورد و با سر فرود آمد روی کمرم. نفسم بند آمد. ایرج مهلت نداد و دوباره نفسزنان فریاد زد: «برادر رستمی! اژدها... بلند شو بچهها را بردار فرار کنیم، بدبخت شدیم، خودم دیدمش، مطمئنم که عراقیها را خورده و حالا دارد میآید سروقت ما...»»
ترکش ولگرد
داوود امیریان
کودکستان آقا مرسلداوود امیریان
مترسک مزرعه آتشینداوود امیریان
مبصر کلاس هشتمسید حسن حسینی ارسنجانی
پایگاه سریداوود امیریان
فرزندان ایرانیمداوود امیریان
خمپاره های فاسدداوود امیریان
رفاقت به سبک تانکداوود امیریان
گردان قاطرچی هاداوود امیریان
خداحافظ کرخهداوود امیریان
میرزا روباتمهرداد صدقی
اسمت چیه؟ تربچهعزت الله الوندی
سنگر علافهااکبر صحرایی
جستجوگران شمشیر عدالتداوود امیریان
می شکنم در شکن زلف یارحسین سروقامت
۳۱ روز و پنج انگشتمحمداسماعیل حاجیعلیان
شش گوشهحامد حجتی
فرمانده من؛ دفتر اولرحیم مخدومی
حجم
۳۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۳ صفحه
حجم
۳۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۳ صفحه
قیمت:
۱۸,۰۰۰
۹,۰۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
خیلی کتاب جالب و بامزه ای بود آقای امیریان یکی از نویسندگان خوب کشور ما هستند
عالی بود❤️
مثل تمام کتابهای اقای امیریان عالی وباورپذیر....
به نظرم عالی بود مخصوصا قسمت های اخرش. کتابش کمی بامزه و جذابیت جالبی داشت . به نظر من عالی بود. حتما پیشنهاد میکنم که بخونید.
عالی بود مثل همه ی کتاب های اقای امیریان
خیلی خوب بود کتابای آقای امیریان تو زمینه دفاع مقدس واقعا محشره
امیخته با چاشنی طنز بود .. عالیه💚
مثل بقیه آثار آقای امیریان ، در یک کلام عالی
خسته نباشد...
بااینکه من قلم آقای امیریان رو بسیار بسیار دوست دارم ، اما به این کتابشون بخاطر پایان بدش چهار ستاره می دم . جا داشت کتاب کمی طولانی تر و جذاب تر باشد . با خوندن کتاب های گردان قاطرچی