دانلود و خرید کتاب مردان و زنان نامدار جهان لسلی لویت ترجمه محمد اژدری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مردان و زنان نامدار جهان اثر لسلی لویت

کتاب مردان و زنان نامدار جهان

نویسنده:لسلی لویت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مردان و زنان نامدار جهان

«مردان و زنان نام‌دار جهان» به قلم لسلی لویت، زندگینامه‌ی مختصر چند تن از بزرگان و دانشمندان و شیفتگان خدمت به انسانیت است که با زبانی ساده و روان نوشته شده‌است. ویژگی‌هایی چون عشق به انسانیت، خدمت به مردم محروم، ایستادگی در برابر ظلم و جور، شیفتگی به کشف ناشناخته‌های علم و آگاهی، نفرت از جنگ و خونریزی، تلاش و کوشش‌های مثال‌زدنی تا نیل به اهداف عالی خود، که جان خویش را نیز به خطر انداخته و همه‌ی سختی‌ها و دشواری‌ها را برای راحتی و آسایش مردم سرزمین خود و دیگر مردم جهان، تحمل کردند. امید روزی با افتخار زندگینامه‌ی مردان و زنان سرزمین عزیزمان ایران را بنویسیم و به جهانیان بشناسانیم.

نظرات کاربران

S
۱۳۹۷/۰۸/۱۵

حتما بخوانید. با زندگی مشاهیر بزرگی چون آلبرت شوایتزر(پزشک) که زندگی راحت خود را به منظور کمک به مردم آفریقا ترک میکند.و با همسر پرستارش راهی این سرزمین میشود. و آبراهام لینکن رئیس جمهور مردمی آمریکا که مبارزه علیه برده داری

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۱)
او تقریباً پولی خرج نمی‌کرد و قناعت را پیشه کرده بود. فقط هزینه‌های لازم و ضروری مثل کرایه خانه، هزینه‌ی غذا، لباس، کتاب‌ها و کلاس‌های دانشگاه را می‌پرداخت. او به اتاق کوچکی در بالای ساختمانی نقل مکان کرد که نور فقط از پنجره‌ی کوچک سقف آن به درون می تابید. تمام تجهیزات اتاق منحصر بود به تخت‌خوابی کوچک، یک صندلی، یک میز یک تشت برای شستشو، اجاقی برای پخت و پز و چراغ پیه‌سوزی برای روشنایی. انگار نمی‌خواست لباس‌هایی را که در ورشو تهیه کرده بود، دور بیندازد. علی‌رغم آن‌که ماه‌ها بلکه سال‌ها پوشیده‌بودشان، هنوز آن‌ها را با خود داشت. سرما و گرسنگی برای او مفهومی نداشت و به آن بی‌اعتنا بود. بعضی وقت‌ها در ماه‌های سرد زمستان زغال نمی‌خرید چون احساس می‌کرد به پولش بیشتر نیاز دارد. گاهی به‌خاطر آن‌که از وقت درس و مطالعه‌اش نزند، اجاق کوچکش را روشن نمی‌کرد و در همان حال به خواندن و مطالعه ادامه می‌داد، بدون این‌که توجهی به درد و خستگی و کرختی انگشتان بکند و یا متوجه لرزش شانه‌هایش از سوز سرما شود.
S
او می‌گفت: حتی خدا هم استقلال را به کسی که آمادگی‌اش را نداشته باشد، اهدا نخواهد کرد. پس ما باید برای استقلال کشور کار کنیم تا پیروز شویم.
S
هدیه‌ی او به مردم دنیا اگر ما به سال‌هایی که از کشف رادیوم گذشته است برگردیم، خواهیم فهمید که دنیا تا چه اندازه به تلاش‌های ماری و پیرکوری مدیون است، به‌ویژه برای کمک‌هایی که در مراقبت از بیماران در شرایط معین می‌شود. برای رشد گیاهان و جانوران، علم و دانش نمی‌تواند سپاسگزار همت عالی مادام کوری نباشد. برای آسان کردن مطالعات مربوط به فضا، خورشید و ستارگان، تعیین عمر اشیا که در چه سال‌های بسیار دوری وجود داشتند. علم و دانش باید به مادام کوری افتخار کند. حتی در حال حاضر، دانش ما از انرژی اتمی (که خواه بشریت آن را در آینده در راه‌های بشردوستانه استفاده کند یا در راه اهداف شیطانی)، آغاز این تلاش مدیون نتایج آزمایش‌ها و تجاربی است که مادام کوری و پیرکوری در اتاق محقری در پاریس و با وسایل ساده، طی چهار سال کار طاقت‌سوز به‌دست آوردند. یکی از بهترین شاگردان مادام کوری در رشته علوم به هنگام مرگ او نوشت: «ما همه چیزمان را از دست دادیم.» او احساس خودش را هنگام مرگ مادام کوری بازگفت.
S
آلبرت شوایتزر روزگاری در قلب افریقا پزشکی بیش از هشتاد سال از زندگی خود را صرف خدمت به مردم افریقا کرد. اما او در افریقا به‌دنیا نیامده بود. افریقا وطن دوم او بود. زندگی این مرد بسیار جالب و عجیب و غیرمعمول است. روایت زندگی این مرد برای همه‌ی مردم، همه‌ی کشورها، کوچک و بزرگ، از هر نژاد و مذهب، جالب و شنیدنی است. مردان بزرگ به همه‌ی جهان تعلق دارند و آلبرت یکی از این مردان بزرگ است. برای درک بهتر عظمت این مرد بزرگ باید زندگی او را از زمان کودکی‌اش بررسی کنیم.
S
سرما بعضی وقت‌ها سرمای پاریس طولانی‌تر از حد معمول بود و اتاق زیرشیروانی او آن‌قدر سرد می‌شد که از سرما خوابش نمی‌برد. سرما بیداد می‌کرد. مقدار زغالی که برای روزهای سرد زمستان داشت، تمام شد. حالا چه کند؟ آیا این دختر لهستانی می‌تواند با زمستان پاریس بجنگد؟ در چنین شرایطی ناگزیر همه لباس‌هایش را می‌پوشید و تمام لباس‌های اضافی‌اش را روی تختخواب پهن می‌کرد و زیر آن‌ها می‌خزید. هنوز هم احساس سرما می‌کرد. بنابراین دستش را بیرون می‌آورد و صندلی را روی تختخواب می‌کشید. او احساس می‌کرد که این‌طوری در اثر سنگینی و وزن صندلی، گرما تولید می‌شود. همۀ این کارها را انجام داده بود تا خواب به چشمش بیاید. سرما به‌حدی بود که لایه‌ی یخ دورن بطری شیشه‌ای آب که روی میز قرار داشت، هر لحظه ضخیم‌تر و قطورتر می‌شد و همچنان از سرما در زیر کوهی از لباس و رختخواب می‌لرزید.
S
مردم از او شکایت می‌کردند ولی او آرام، شکیبا و با حوصله، بی‌آن‌که به‌جوش آید و عصبانی شود، به شکایات و گله‌های آن‌ها گوش می‌داد. برخلاف خواست او کار می‌کردن، اما علیه آن‌ها حرکتی انجام نمی‌داد. قلب بزرگش سرشار از غم و اندوه بود، عاشق صلح و آشتی بود؛ با عزمی سترگ راهش را ادامه می‌داد. با گذشت ایام مردم عادی دریافتند که در کاخ سفید رئیس‌جمهوری بزرگ و ارزشمند زمام امور را در دست دارد. لینکلن یک عیب بزرگ و جدی داشت؛ عیبی که اغلب افسران ارشد را رنج می‌داد؛ عیب او عشق به مردم بود. مردم را عاشقانه دوست داشت. نقاط ضعف آن‌ها را می‌دانست اما خطاها و لغزش‌های آن‌ها را نادیده می‌گرفت. برایش خیلی سخت بود که قبول کند سربازی که از جنگ فرار کرده یا در هنگام نگهبانی خوابیده است، به دادگاه ارتش معرفی و احیاناً به‌همین گناه تیرباران شود. او می‌خواست که چنین سربازی را ببخشند و به او فرصت دیگری بدهند. اما افسران او این‌کارش را نمی‌پسندیدند. اشک مادران و گریه کودکان، شرح نگون‌بختی افراد قلبش را متأثر می‌کرد. رئوف‌القلب و مهربان بود.
S
مبارزه برای آزادی شروع شد و در این کار مصمم بود و به هیچ‌وجه نمی‌خواست عقب‌نشینی کند. او به یکی از دوستانش گفت: «می‌دانم که خدایی هست. و خدا هم از بی‌عدالتی و بردگی بیزار است. توفان در راه است و من دست و قدرت خداوند را در این توفان می‌بینم، قهر خداوند. اگر خدا مرا تأیید کند و در این راه به‌من کمک کند..... و من فکر می‌کنم که او ..... من باور دارم، من آماده‌ام. من چیزی نیستم اما حقیقت همه‌چیز است.»
S
شریکش، از آنجا رفته است. و او را با خیل قول و قرارها، که به طلبکارها داده بودند، و از آن‌ها پول قرض کرده بودند تا برای فروشگاه خرید کنند، تنها گذاشت. البته می‌توانست مثل بری در برود یا کارهایی مثل بسیاری از کارهایی که او انجام می‌داد، انجام دهد. و یا بماند و قرض دیگران را ادا کند. امّا برای کسی که به ابی راستگو مشهور شده بود، مقدور نبود. او به همه مردم قول داد تا دلار آخر، بدهی را پرداخت خواهد کرد. بشرط آنکه به او فرصت دهند. پول بدست آورد. از آن به بعد آنچه را که پس‌انداز می‌کرد، بابت بدهی‌ها می‌پرداخت. هفده سال طول کشید. هفده سال خسته‌کننده و ملال‌آور، امّا سرانجام بدهی‌ها را پرداخت.
S
روزهای آغازین آمریکا داستان ما از ایالت کنتاکی آغاز می‌شود. چند سال بعد از این‌که ایالات‌های آمریکا به‌هم پیوست و ملت آمریکا، ایالات متحد را تشکیل داد، مردمی که از اروپا آمده بودند، در بخش شرقی کشور، کنار اقیانوس آتلانتیک اقامت گزیدند. پردل‌ترین آن‌ها به سمت غرب، همان‌جایی که سرخ‌پوستان زندگی می‌کردند، مهاجرت کردند. آن‌جا که کوه‌ها، دره‌ها و جنگل‌های انبوه و دشت‌های وسیع وجود داشت. پاره‌ای از سرخ‌پوستان بومی از تازه‌واردین استقبال کردند و به آن‌ها کمک هم می‌کردند. برخی هم علیه آن‌ها به جنگ و ستیز برخاستند و مانع آمدنشان می‌شدند. افراد شجاع تازه‌وارد، به قطع درختان جنگلی پرداختند و از تنه‌ی درختان برای خود سر پناه ساختند و به کاشت محصول همت گماشتند. به‌طوری‌که عده زیادی از مردم بومی هم از شیوه‌ی آن‌ها پیروی کردند و به کشاورزی پرداختند.
S
حالا دیگر بیست و نه ساله شده بود؛ شبی طبق معمول، به اتاق مطالعه‌اش رفت و کاغذی را که کسی روی میزش گذاشته بود، برداشت و خواند؛ چشمش به پاراگرافی افتاد که در آن نیازهای کشور کنگو را شرح می‌داد. او آنچه را که راجع به قبایل سیاهپوست افریقای مرکزی، مثل بیماری‌ها و کمبود مواد غذایی بود، خواند. در نامه نوشته شده بود که تا شعاع چند صد مایلی کشور کنگو هیچ پزشکی وجود ندارد. به خواندن ادامه داد و دریافت که مردم کنگو و به‌طور کلی مردم افریقا به کمک نیاز دارند. تصمیم خود را گرفت، جست‌وجویش به پایان رسید. او باید به افریقا برود و به سیاه‌پوستان آن‌جا خدمت کند. و چون به پزشک نیاز داشتند، او می‌بایست به عنوان پزشک به افریقا برود. وقتی موضوع را با دوستانش در میان گذاشت، آن‌ها در آغاز نمی‌توانستند باور کنند. او مردی بود که می‌توانست در اروپا زندگی مفید و راحتی را به عنوان پزشک یا استاد دانشگاه یا موسیقی‌دان و یا نویسنده بگذراند. اما داشت راجع به چه چیزی برنامه‌ریزی می‌کرد؟! در سی‌سالگی هدفش تحصیل در رشته‌ی پزشکی شده بود
S

حجم

۵۰۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۹ صفحه

حجم

۵۰۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۹ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان