دانلود و خرید کتاب تاریخ روی تردمیل پدرام ابراهیمی
تصویر جلد کتاب تاریخ روی تردمیل

کتاب تاریخ روی تردمیل

امتیاز:
۴.۵از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تاریخ روی تردمیل

«پدرام ابراهیمی» طنزپردازی جوان و شناخته شده است که در سال‌های اخیر با انتخاب موضوع‌های خلاقانه؛ مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران را به طنز کشیده است. نخستین کتابش «نئوگلستان» بود که گلستان سعدی را با زبانی تاریخی اما با پرداختن به مسائل امروزی بازنویسی کرد. طنز پر محتوا و هوشمندانه پدرام ابراهیمی، او را به طنزپرداز و نویسنده‌ای مطرح تبدیل کرده است.

«تاریخ روی تردمیل» از تکرار تاریخ و اشتباهات تاریخی در کشورمان ایران می‌گوید و از نظر نویسنده این مسئله باعث می‌شود؛ طنز تاریخی ایران اگر طنز خوبی باشد، هرگز کهنه نشود. کتاب «تاریخ روی تردمیل» گرچه به سبک تقویمی تاریخی که ۲۰۰ روز از ۳۶۵ روز از تاریخ ایران و جهان را در برمی‌گیرد نوشته شده؛ اما با لهجه‌ای ایرانی و با اشاره به مسائل ایران از زبان شخصیت‌های معروف جهان مانند موسولینی و هیتلر روایت می‌شود.

این کتاب یک حافظه تاریخی برای بی‌حوصله‌ها، تاریخ‌گریزها و فراموشکارها است.

Mehdi Kazemi
۱۴۰۱/۰۱/۰۸

از بهترین کتابهای طنز ایران که به ورطه لودگی نیفتاده و برخی از مهمترین اتفاقات تاریخ رو با طنزی مثال زدنی مطرح میکنه . میشه گفت کتابی برای طنز با روزشمار تاریخی وقایع مهم میباشد . در اینجا بخشی ازطنز

- بیشتر
مسلم عباسپور
۱۴۰۱/۰۸/۲۷

خیلی جالبناک و جذاب ناک و شیرین ناک بود. طنز در قالب تاریخ بود یا تاریخ با روایت طنز؟ هر چه بود خوشمان آمد! به قول مظفر الدین شاه مبلغی خندیدیم!

بابای مینو
۱۳۹۹/۰۷/۲۰

کتابی خواندنی که هرچند طنز تلخی دارد ولی خواندنش را توصیه میکنم

بهزاد اشرف گنجوی
۱۴۰۱/۰۶/۱۷

این کتاب درباره تاریخ نیست، بلکه طنزی بامزه و جالب با اتفاقات و وقایع جسته و گریخته تاریخ است. من نسخه صوتی کتاب را خریدم و بعد از یک ساعت گوش دادن به خودم گفتم این پدارم ابراهیمی کجا بوده

- بیشتر
خانواده عباس زاده
۱۴۰۰/۱۰/۲۴

کتاب تاریخی در این حال طنز ، اون هم نه طنز بی مزه طنزی که خنده رو رو لب آدم می‌آره

کاربر ۶۹۰۰۶۴
۱۴۰۱/۱۱/۰۲

لطفا طاقچه بی‌نهایت

mhkh
۱۳۹۹/۱۱/۲۳

نئوگلستان از این نویسنده را خواندم و دوست داشتم. ظرافت داشت و طنازی. با همان انتظار این کتاب را شروع کردم، برای خندیدن خوب است... البته بعضی روزهای تقویم! مشکل آنجایی شروع می شود که نویسنده محترم ظاهرا بنا دارند

- بیشتر
(اگر کتاب را هدیه گرفته‌اید می‌توانید هر بلایی خواستید سرش بیاورید. هدیهٔ نفیسْ، فقط وجه نقد).
سیّد جواد
این قول معروف هم که «تاریخ را فاتحان می‌نویسند» به این معنی نیست که لزوماً دروغ و دفنگ می‌نویسند، چرا که در ازمنهٔ قدیم، بازندگان بلافاصله به جرگهٔ مرحومین می‌پیوستند و فرصتی برای نوشتن و اینها گیرشان نمی‌آمد و البته چه بهتر که تاریخ را فاتحان بنویسند چون اینکه فاتحی در توضیح خاکمال کردن رقیب اغراق کند خیلی بهتر از آن است که بازنده مهلت پیدا کرده و در صفحات تاریخْ خود را برنده جا بزند که هم از لحاظ تاریخی دروغ بزرگ‌تری است و هم خیلی زور دارد.
سیّد جواد
انتخابات است دیگر، یا پیروز می‌شویم، یا رقیب‌مان شکست می‌خورد!
سیّد جواد
مؤسس سلسلهٔ قاجار که علی‌رغم بی‌بهره بودن از زیرساخت‌های لازم، دودمان مصمم و نَرویی را بر ایران حاکم کرد که نشان دادند چیزی که برای دیگران پت و مت است، برای ما سلسلهٔ پادشاهی است.
سیّد جواد
در باب شرایط محتوایی آثار مورّخین هم بیضوی در رسالهٔ «اسرارالدّوام» به نقل از جمال‌الدین محمد یلخی می‌نویسد: «تاریخ آن باشد که مورّخ آن را نبشته و سلطان را خوش آمده باشد. والسلام علی عبادا... الصالحین».
سیّد جواد
روزی گذشت پورشهٔ زردی ز معبری فریاد اوووووف از دهن خاص و عام خاست پرسید زان میانه یکی بینوا فقیر: «این آخرین پراید دگر ساخت کجاست؟» بنیاد پورش کرد شکایت ز بینوا «ما و پراید؟ حرف تو چون فحش و ناسزاست!» پیری رسید و پاسخ مسکین چنین بداد: «این پورشه است؛ پورشه متاعی گرانبهاست» نالید بینوا که: «ندانم که پورشه چیست فرغون برای همچو منی مثل زانتیاست»
سیّد جواد
تاریخ چیست؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید ریشهٔ این واژه را بررسی کنیم؛ بنابر اعتقاد اکثر محققان، اولین بار این هرودوت (فضح‌ا... اکاذیبه) بود که واژهٔ Histories را برای تاریخ و وقایع پیشینیان در نظر گرفت، که گویا مشتق از کلمهٔ هیستری (Hysterie) و به معنی چیزی است که آدم وقتی آن را می‌خواند عصبی می‌شود. اما ریشهٔ کلمهٔ تاریخ را «ارخ» و «ؤرخ» (به ترتیب از کلدانی و عبری) می‌دانند و بیضوی در «قاموس‌العبارات و الناموس‌الاشارات» دربارهٔ آن می‌گوید: «تاریخ از أرخ و یرخ و نرخ آید و آن علمِ دانستن نرخ روز است از بهر خوردن نان.» ا... اعلم.
سیّد جواد
مؤسس سلسلهٔ قاجار که علی‌رغم بی‌بهره بودن از زیرساخت‌های لازم، دودمان مصمم و نَرویی را بر ایران حاکم کرد که نشان دادند چیزی که برای دیگران پت و مت است، برای ما سلسلهٔ پادشاهی است.
سپیده
سپاه ایران در طی ۲ سال توانست اقوام نیمه‌وحشی را به آن‌سوی دانوب براند و تا مقدونیهٔ امروزی پیشروی کرده و آنجا را تصرف کند. یکی از سربازان سپاه ایران، بعد از اتمام این مأموریت به هم‌رزمش گفت: «حالا با این ساز و برگ، کی حال داره پیاده برگرده پرسسپولییییس؟» و سرباز جواب داد: «سرور استقلاله!»
سیّد جواد
کمیسر: «نخیر. مثل اینکه اینجوری فایده نداره. ما خواستیم به شیوهٔ پلیس ایران با زبون خوش ازت پرسش کنیم که کرامت انسانیت حفظ بشه ولی حالا مجبوریم چند تا از شگردای پلیس فرانسه رو روت پیاده کنیم که به رابطهٔ نامشروع با دزیره هم اعتراف کنی!» متهم: «باباجون! من نکشتمش. صادق خودش خودشو کشت. نامه‌هاش هست... به خدا من آقای ایمنی‌ام... منو کجا می‌برید؟...»
سیّد جواد
هر سال می‌گیم اول فروردین روز اول فروردین که در آن میتوکندری هم کرکرهٔ تنفس سلولی را می‌کشد پایین و تعطیلی شدیدی بر همه چیز حاکم است،
سپیده
روزی گذشت پورشهٔ زردی ز معبری فریاد اوووووف از دهن خاص و عام خاست پرسید زان میانه یکی بینوا فقیر: «این آخرین پراید دگر ساخت کجاست؟» بنیاد پورش کرد شکایت ز بینوا «ما و پراید؟ حرف تو چون فحش و ناسزاست!» پیری رسید و پاسخ مسکین چنین بداد: «این پورشه است؛ پورشه متاعی گرانبهاست» نالید بینوا که: «ندانم که پورشه چیست فرغون برای همچو منی مثل زانتیاست» پیرش بگفت: «این که بدیدی که رد بشد پول یکی‌ش قدر چهل تای زانتیاست»
سپیده
یعنی چاپار به داریوش می‌گفت: «پادشاها، دلاورانت در کرانهٔ دریاچهٔ آرال با سکاها می‌جنگند؛ اما شمشیرهایشان بر اثر رطوبت آن سرزمین زنگ زده. از آن سیخ‌کباب‌های سریال مردان آنجلوس بفرستید. می‌گویند زنگ نمی‌زند»، بعد، مأمورانی محمولهٔ شمشیرهای سیخی را می‌بردند و وقتی به آرال می‌رسیدند، اثری از سکا-مکا نمی‌دیدند. آنها شکست خورده و گریخته بودند و فقط یک مجتمع تجاری بردیامال آنجا بود که دوستانْ آن را پس از خشک کردن دریاچه و در جای آن ساخته بودند.
سپیده
البته چه بهتر که تاریخ را فاتحان بنویسند چون اینکه فاتحی در توضیح خاکمال کردن رقیب اغراق کند خیلی بهتر از آن است که بازنده مهلت پیدا کرده و در صفحات تاریخْ خود را برنده جا بزند که هم از لحاظ تاریخی دروغ بزرگ‌تری است و هم خیلی زور دارد.
Atena
«کاخ سفید» (لعنة‌ا... علی آرشیتکته و متریاله)
بهنام
مسکین که هنگ کرده و فک‌اش فتاده بود پرسید: «پس به من تو بگو پولش از کجاست؟» شعری به یاد پیر بیامد وَ این بخواند: «این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست» ترمز بکرد صاحب ماشین و داد زد: «قاضی نباش و حکم نده، چون که نابجاست این توربوشارژ، حق من و سهم بنده است حقی که از پدر برسد بر پسر رواست بابای من نخورد، که مردم تپل شوند جان کند و ساخت بهر شما کارتل و تراست بابای من برای شما مو سپید کرد این مرد سالهاست که با خدمت آشناست» امروز غنچه‌ای ز درخت فلک فتاد پروین که حال جایگهش عرش کبریاست
سپیده
خلاصه تمام عوامل دست به دست هم دادند تا تمام فرّ و شکوه پادشاهان ساسانی در جمله‌ای خلاصه شود که خواندنش ۴ ثانیه هم طول نمی‌کشد: سلطنت ۴۲۷ سالهٔ ساسانیان سرنگون شد.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
مؤسس سلسلهٔ قاجار که علی‌رغم بی‌بهره بودن از زیرساخت‌های لازم، دودمان مصمم و نَرویی را بر ایران حاکم کرد که نشان دادند چیزی که برای دیگران پت و مت است، برای ما سلسلهٔ پادشاهی است.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
ابتدا به تاریخ خودمان می‌پردازیم که چه آن را از دور ببینیم چه از نزدیک، وجوه تردمیلی دارد. چطور؟ این‌طور که شما در هر برهه‌ای از تاریخ به میدان مرکزی محل زندگی‌تان بروید و تصنیف «مرغ سحر» را با صدای بلند بخوانید، کار سیاسی کرده‌اید.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
این قول معروف هم که «تاریخ را فاتحان می‌نویسند» به این معنی نیست که لزوماً دروغ و دفنگ می‌نویسند، چرا که در ازمنهٔ قدیم، بازندگان بلافاصله به جرگهٔ مرحومین می‌پیوستند و فرصتی برای نوشتن و اینها گیرشان نمی‌آمد و البته چه بهتر که تاریخ را فاتحان بنویسند چون اینکه فاتحی در توضیح خاکمال کردن رقیب اغراق کند خیلی بهتر از آن است که بازنده مهلت پیدا کرده و در صفحات تاریخْ خود را برنده جا بزند که هم از لحاظ تاریخی دروغ بزرگ‌تری است و هم خیلی زور دارد.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰

حجم

۲۷۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۶۲ صفحه

حجم

۲۷۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۶۲ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
۳۳,۷۵۰
۵۰%
تومان