دانلود و خرید کتاب مدیر مدرسه جلال آل احمد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب مدیر مدرسه

کتاب مدیر مدرسه

نویسنده:جلال آل احمد
انتشارات:طاقچه
امتیاز:
۴.۰از ۱۴۲۹ رأیخواندن نظرات
۴٫۰
(۱۴۲۹)
خواندن نظرات
معرفی نویسنده
عکس جلال آل احمد
جلال آل احمد
ایرانی | تولد ۱۳۰۲ - درگذشت ۱۳۴۸

جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، نویسنده و مترجم، در سال ۱۳۰۲ پس از هفت دختر در تهران متولد شد و نهمین فرزند پدر و دومین پسر خانواده بود.

معرفی کتاب مدیر مدرسه

کتاب مدیر مدرسه یکی از بهترین آثار جلال آل احمد نظام آموزشی ایران قبل از انقلاب را توضیح می‌دهد و نقد می‌کند.

درباره کتاب مدیر مدرسه

کتاب مدیر مدرسه داستان معلمی است که از شغلش خسته شده و برای داشتن درآمد و آسودگی بیشتر با رشوه و راهکار‌های فاسد می‌خواهد مدیر مدرسه بشود، ولی نمی‌داند چه اتفاقاتی خواهد افتاد. سرانجام مدیر مدرسه‌ای با هفت معلم، یک ناظم و دویست و پنجاه دانش‌آموز می‌شود، وقتی به خودش می‌آید، خود را میان انسان‌ها و درگیری‌هایشان پیدا می‌کند. او تمام انرژی خود را برای اداره‌ی بهتر و کاهش کمبود‌ها می‌کند، ولی چیزی بهبود پیدا نمی‌کند، پس تصمیم به استعفا می‌گیرد...

کتاب مدیر مدرسه اثر جلال آل احمد است که در سال ۱۳۳۷ منتشر شده است که به جرئت می‌توان گفت یکی از بهترین آثار او است، نویسنده‌ای که واقعیت‌های زندگی را می‌گوید و نظام آموزشی ایران قبل از انقلاب را توضیح می‌دهد و نقد می‌کند. او درباره‌ی تمام موضوعات دولتی صحبت کرده، او می‌گوید که قدرت پول و رشوه‌گیری چقدر در تصمیمات دولتی زمان شاه تاثیر داشته است، در میان این داستان‌ها نقدی بسیار جدی از انسان‌های مذهب‌نما کرده و سپس به مهاجر‌های خارجی انتقاد می‌کند.

جلال آل احمد شخصیت‌پردازی خیلی گیرایی دارد، در‌واقع با شخصیت‌هایش ارتباط نزدیک داشته است، در این کتاب مدیر مدرسه را به گونه‌ای خلق کرده که از ابتدای داستان متوجه‌ی این شخصیت ناامید می‌شوید.

یکی از نکات جالب شخصیت‌های این اثر جلال آل احمد این است که هیچ‌کدام نام نداشته و تنها با شغلشان می‌شناسیم مثل: فراش اول، معلم کلاس اول و.... فدریکو گارسیا لورکا نویسنده‌ی کتاب عروسی خون نیز این‌گونه شخصیت‌پردازی می‌کند، البته سبکی برای تاکید روی شغل شخصیت بوده و برای بی‌اهمیت کردن او نیست.

چرا باید کتاب مدیر مدرسه را مطالعه کنیم؟

نوع نوشتار جلال آل احمد متفاوت و خاص است. او به گونه‌ای می‌نویسد که از کتاب خسته که نشده هیچ، بلکه رهایش نمی‌کنید، خط به خط کتاب‌هایش سرشار از پستی‌ها و بلندی‌هایی است که تمامی نقاط اوج کتاب را به هم مربوط می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب مدیر مدرسه برای کسانی مناسب است که به سبک نوشته‌های جلال آل احمد علاقه‌مند هستند و قبلا نیز آن‌ها را مطالعه کرده‌اند.

درباره جلال آل احمد

جلال آل احمد نویسنده، مترجم و منتقد ادبی متولد سال ۱۳۰۲ بوده که یکی از بزرگ‌ترین روشن‌فکران ایران به‌شمار می‌آمد. هدف او در کتاب‌‌هایش بیشتر بیدار کردن جامعه‌ی خفته بوده و در تمام کتاب‌‌‌هایش از مشکلات سیاسی و اجتماعی گفته است.

نویسندگان زیادی از جلال آل احمد تاثیر و ایده گرفتند مانند: نادر ابراهیمی، غلام‌حسین ساعدی و همچنین شاعرانی چون سیمین بهبانی، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و دیگر شاعران در وصف او شعر گفته‌اند.

جلال آل احمد یکی از پر‌کاربرد‌ترین نویسندگان معاصر که کتاب‌هایش را با تسلط و سبک‌های متفاوتی نوشته است. آثارش به چهار دسته‌ی داستان، جستار، ترجمه و مستند‌نگاری تقسیم می‌شود. از رمان‌های مشهور او می‌توان به مدیر مدرسه، زن زیادی، از رنجی که می‌بریم و .. اشاره کرد و مجموعه‌ی غرب‌زدگی یکی از پر‌طرفدارترین جستار‌هایش است.

جلال آل احمد سفر کردن را دوست داشت و معتقد بود زندگی در شهری به جز زادگاه خود، باعث دیدن دنیا از دید تمام انسان‌ها و سختی‌هایشان می‌شود. برای بیشتر کردن کتاب‌هایش و انتشار دیدگاه خود به کشور‌های خارجی نیز سفر کرده و مستند‌نگاری‌هایی از این سفر‌ها چاپ شده، به کشور‌هایی مثل آمریکا، شوروی، فرنگ و حتی فلسطین رفته و کتاب سفر به ولایت عزرائیل سفرنامه‌ی او به فلسطین است. سفر‌های او باعث آشنایی با نویسندگان خارجی و موجب ترجمه‌ی کتاب‌هایی چون قمار باز اثر داستایوفسکی، دست‌های آلوده اثر ژان پل سارتر، سو‌تفاهم اثر آلبر کامو و دیگر آثار شد.

همچنین جلال آل احمد با حمایت از شعر‌های نیمایی، قالب شعر نو را در ادبیات جا انداخت و در ادبیات معاصر راه صادق هدایت و محمدعلی جمال‌زاده را ادامه داد. جلال روی ادبیات معاصر آنقدر تاثیر داشت که سال ۱۳۸۷ اولین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی جلال آل احمد برگزار شد و جایزه‌ی این دوره تا به امروز یکی از گران‌ترین جایزه های ادبی ایران است.

جلال آل احمد را ابداع‌کننده‌ی نثر فارسی می‌دانند، او بسیار ساده و عامیانه می‌نوشت، طوری که تمام مردم متوجه می‌شدند و نیز گاهی اوقات موجب کج‌فهمی خوانندگان می‌شد. انتشارات مجید سعی به اصلاح غلط‌های نگارشی و املایی جلال کرده، بدون اینکه تغییری در سبک جلال آل احمد بدهند. او گاهی توصیف‌های شاعرانه‌ای در متن‌هایش می‌نویسد و طوری داستان را توصیف می‌کند که علاوه‌بر تصور ذهنی، احساس واقعی بودن آن لحظه به شما دست می‌دهد.

و در آخر جلال آل احمد سبکی را در نوشته‌هایش به کار می‌برد با عنوان من‌نویسی. یعنی جلال کتاب‌هایش را به ساده‌ترین شکل نوشته و معنی دومش یعنی نویسنده در موقعیت مشابه اتفاقاتی که روایت می‌کند، قرار گرفته و حق نظر دررابطه با تمام رویدادها را دارد.

قسمتی از متن کتاب مدیر مدرسه

همه‌ی جیره‌خورهای اداره بو برده بودند که مدیرم و لابد آنقدر ساده‌لوح بودند که فکر کنند روزی گذارشان به مدرسه‌ی ما بیفتد. همان روز فهمیدم که از هر سه نفرشان یک نصف حقوقش را پیش خور کرده یا مساعده گرفته، یا قالی و سماور قسطی خریده و سفته‌ای داشته که باید از حقوقش کم بگذارند. حسابدار قبلی هم که زده بود به چاک و حساب‌ها درهم شده بود. علم صراطی بود. دنبال سفته‌ها می‌گشتند؛ به حسابدار قبلی فحش می‌دادند؛ التماس می‌کردند که این ماه را ندیده بگیرید و همه‌ی حق و حساب‌دان شده بودند و یکی که زودتر از نوبت پولش را می‌گرفت صدای همه‌ در می‌آمد. آن روز رعایت ادب چنان کلافه‌ام کرد که پیه دو سه روز تاخیر حقوق را به تنم مالیدم. اما بدی کار این بود که در لیست حقوق مدرسه، بزرگترین رقم مال من بود. درست مثل بزرگ‌ترین گناه در نامه‌ی اعمال. دوبرابر فراش جدیدمان حقوق می‌گرفتم. از دیدن رقم‌های مردنی حقوق‌ دیگران چنان خجالت کشیدم که انگار مال آن ها را دزدیده بودم. دو ساعت تمام قدم زدم و همه را برخود مقدم داشتم. شاید کفاره‌‌ای داده باشم.

در تمام آن دو ساعت، حتی در بار این فکر نیفتادم که آخر، آن‌های دیگر ثلث سابقه‌ی تو را هم ندارند و نصف ورق پاره‌هایی را که لوله کرده‌ای و نمی‌دانی در کدام پستوی زندگی‌ات تپانده‌ای! این جور فلسفه بافی‌ها را حالا برای خودم می‌کنم. آن روز فقط این را احساس می‌کردم که وقتی دیگران آنقدر ناچیز حقوق می‌گیرند، جیره‌خور گمنام دولت هم که باشی نمی‌توانی خودت را مسئول ندانی. این بود که نمی‌توانستم خودم را راضی کنم. تازه خلوت که شد و ده پانزده تا امضا که کردم، صندوقدار چشمش به من افتاد و با یک دنیا معذرت ششصد تومان پول دزدی را گذاشت کف دستم... مرده شور!

amirkabir79
۱۳۹۸/۰۱/۰۸

سانسور شدست...واقعن خیلی مسخرس حتمن نویسنده یه دلیلی داشته که از یک کلمه ای استفاده میکنه یا داستانی رو نقل میکنه شما به چه حقی سانسور میکنی اخه.طاقچه جمعش کنی بهتره ...

مژگان
۱۳۹۹/۱۰/۲۳

کتاب تقریبا در هر صفحه چند خط و حتی گاهی نصف صفحه سانسوری دارد و متن بی سر و تهی از آب درآمده است. پیش‌نهادم به طاقچه این است که یا اصل کتاب رو بگذارید یا کلا حذفش کنید‌! فکر

- بیشتر
kamran
۱۳۹۶/۰۱/۲۹

داستان خیلی جذابی نبود ولی لحن بسیار تند و قلم بسیار گیرایی داشت،خیلی استفاده کردم👍 ولی بزار ببینیم با سانسور به کجا میرسید

زهرا قوی
۱۳۹۹/۰۳/۱۵

مدیر مدرسه داستان مدیر هایی است که بدون هیچ سررشته و توان مدیریتی با پارتی و رشوه وارد دنیای مدیریت میشوند وفکر میکنند کار آسانیست اما همین که بار مسولیت بر دوششان میافتد اگر دلسوز باشند باز حرکتی انجام میدهند مثل

- بیشتر
کاربر moti
۱۳۹۹/۰۷/۲۴

نمیدونم چرا طاقچه انقدر علاقه به کوتاه کردن یک متن دارد!...این بار چندمیست که کتابی میخوانم و صفحاتی از آن حذف شده و یا غلط تایپی دارد!!!!!!!!!!!!!!...اصل این کتاب را تهییه کردم و با پی ادفش مقایسه...حذفیات بسیار زیاد است!

yasamin
۱۳۹۹/۰۱/۳۰

از کتابهای جلال نباید انتظار قصه‌های پیچیده و اتفاقات عجیب و غریب داشت. کتابهاش انعکاس زندگی واقعیه با نگاه تند و تیز و انتقادیش. همین ساده گویی و رک و راست بودنه که قصه‌هاش رو جذاب میکنه. مدیر مدرسه هم

- بیشتر
نسیم
۱۳۹۸/۱۱/۲۶

کناب سانسور شده، **حتی اگر جواب سؤال را هم می دانستند باز درمی ماندند.یادشان می رفت یا شک می کردند. تازه سؤال امتحان چه بود؟ -سه گاو جمعا روزی فلان قدر شیر میدهند،اولی دوبرابر دومی و دومی یک برابر و نیم سومی; معین کنید هر

- بیشتر
کتاب
۱۳۹۶/۰۲/۱۹

با این همه تعریف که از این کتاب شنیده بودم ،انتظار بهتر از این را داشتم

same_peacefuldude
۱۳۹۸/۱۱/۰۸

اولین کتابی بود که از جلال آل احمد خوندم و به شخصه فکر می کنم بهتر از این نمی شد چنین داستانی رو نوشت. جلال آل احمد داستانی که تقریبا هیچ پیچ و خمی نداشت رو به بهترین شکل نوشته.

1389 plmn
۱۳۹۹/۰۸/۲۱

عالی بود

خاک بر سر مملکت.
hosein
یکی دو بار کوشیدم بالای دست یکی شان بایستم و ببینم چه می نویسد. ولی چنان مضطرب می شدند و دست شان به لرزه می افتاد که از نوشتن باز می ماندند. می دیدم که این مردان آینده، درین کلاس ها و امتحان ها آن قدر خواهند ترسید که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسه، اصلا آدم نوع جدیدی خواهند شد. آدمی انباشته ازوحشت، انبانی از ترس و دلهره.
Ardalan
«تو اگر مردی، عرضه داشته باش مدیر همین مدرسه هم بشو
sdf
انگار برای شنیدنش گوش لازم نیست.
Nika
چون دیدم نمی توانم قلب بچگانه ای داشته باشم تا با آن ترس و وحشت بچه ها را درک کنم و هم دردی نشان بدهم. این جور بودکه می دیدم که معلم مدرسه هم نمی توانم باشم.
Asali
حالا دیگر حتی وزرای فرهنگ هم اذعان می‌کنند که این اسم‌ها و فرمول‌ها و سنه‌ها و محفوظات جایی از عمر پر از بی‌کاری فردای بچه‌ها را نخواهد گرفت و ناچار باید در مدرسه هر بچه‌ای کاری یاد بگیرد. هنری، فنی، صنعتی... تا اگر از پته‌ها و کاغذپاره‌های قاب‌گرفته کاری برنیامد و میزی خالی نبود کسی از گرسنگی نمیرد.
Ali Hedayat
چاییم را که خوردم، روی همان کاغذ نشان دار دادگستری استعفا نامه ام را نوشتم و به نام هم کلاسی پخمه ام که تازه رییس شده بود، دم در پست کردم.
رهاورد
«من از این لیسانسه های پر افاده نمی خواهم که سیگار به دست توی هر اتاقی سر می کنند.»
شَیدیم
لابد کله‌اش بوی قرمه سبزی می‌داده
Nika
ناظم گفت: «دیدید آقا چطور باهامون رفتار کردند؟ با یکی از قال‌هاشون آقا تمام مدرسه رو می‌خرید!» می‌خواست روضه‌خوانی‌های خودش را جبران کند. گفتم: «تا سروکارت با الف. ب است بپا قیاس نکنی. خودخوری می‌آره!»
داوود

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه