
کتاب اونی
معرفی کتاب اونی
کتاب اونی نوشتهی یون یون و با ترجمهی مینا ملائی، روایتی داستانی از دل یک فاجعهی واقعی است که انتشارات دانشآفرین آن را منتشر کرده است. این اثر با الهام از حادثهی غرق شدن کشتی سهوول در کره جنوبی، به زندگی و سوگ خانوادهای میپردازد که یکی از اعضای خود را در این سانحه از دست دادهاند. شخصیتهای اصلی، بهویژه یونیونگ و خواهر بزرگترش اونی، در بستر رویدادهای تلخ و پیچیدهی اجتماعی و خانوادگی، با خاطرات، احساس گناه و تلاش برای کنار آمدن با فقدان دستوپنجه نرم میکنند. نویسنده با نگاهی انسانی و بیطرفانه، تجربهی سوگ، خاطره و جستوجوی حقیقت را در دل جامعهای روایت میکند که خود نیز زیر بار سنگین این فاجعه و پیامدهایش قرار گرفته است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اونی
کتاب اونی اثر یون یون، داستانی است که با الهام از حادثهی غرق شدن کشتی سهوول در کره جنوبی شکل گرفته است. این کتاب با محوریت خانوادهی پارک، روایتی از سوگ، خاطره و جستوجوی حقیقت را در دل جامعهای روایت میکند که با پیامدهای یک فاجعهی جمعی روبهروست. نویسنده با خلق شخصیتهایی که آمیزهای از واقعیت و تخیلاند، تجربهی بازماندگان و داغدیدگان را به تصویر کشیده است. روایت کتاب در لایههای مختلف، از زندگی روزمرهی دانشآموزان و معلمان تا واکنشهای اجتماعی و سیاسی جامعه، پیش میرود و به تأثیرات عمیق این حادثه بر هویت فردی و جمعی میپردازد. یون یون با نگاهی جستوجوگر، به پرسشهایی دربارهی حقیقت، احساس گناه، نقش خانواده و معنای یادبود در جامعهی معاصر کره میپردازد. ساختار کتاب با روایتهای پیوسته و خاطرات پراکنده، تصویری چندوجهی از سوگ و تلاش برای بازسازی زندگی پس از فقدان ارائه میدهد.
خلاصه داستان اونی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! اونی داستان یونیونگ، دختری است که پس از غرق شدن کشتی سهوول، در جستوجوی نشانههایی از خواهر بزرگترش، اونی، که یکی از معلمان مفقودشدهی حادثه است، به سفری درونی و بیرونی قدم میگذارد. روایت با بازگشت یونیونگ به مکانهایی که اونی در آنها زندگی و کار میکرد، آغاز میشود؛ از خوابگاههای کوچک دانشجویی تا کلاسهای شلوغ و خیابانهای پرهیاهوی شهر. یونیونگ در این مسیر با خاطرات، اشیاء بهجامانده و آدمهایی روبهرو میشود که هرکدام بخشی از زندگی اونی را بازتاب میدهند. او در تلاش برای فهمیدن گذشتهی خواهرش، با رازهای خانوادگی، احساس گناه و سوگ حلنشده مواجه میشود. روایت کتاب با بازگویی خاطرات کودکی، مهاجرت خانواده به آمریکا، و بازگشت به کره، لایههای مختلفی از هویت، مسئولیت و فقدان را آشکار میکند. در این میان، یونیونگ با دیگر بازماندگان حادثه و خانوادههای داغدیده ارتباط برقرار میکند و در دل اعتراضات و تلاشهای جمعی برای یادبود قربانیان، معنای تازهای برای سوگ و ادامهی زندگی مییابد. کتاب با نگاهی انسانی و جزئینگر، تجربهی سوگ، خاطره و جستوجوی حقیقت را در دل جامعهای روایت میکند که خود نیز زیر بار سنگین این فاجعه و پیامدهایش قرار گرفته است.
چرا باید کتاب اونی را بخوانیم؟
اونی با روایتی صمیمی و بیواسطه، تجربهی سوگ و مواجهه با فقدان را از زاویهای متفاوت به تصویر کشیده است. این کتاب نهتنها به ابعاد فردی و خانوادگی یک تراژدی میپردازد، بلکه لایههای اجتماعی و سیاسی حادثه را نیز بررسی میکند. نویسنده با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، خاطرات و دغدغههای شخصیتها، فضایی ملموس و قابلدرک از سوگ و تلاش برای بازسازی هویت پس از فاجعه خلق کرده است. روایت کتاب، همدلی با بازماندگان و درک عمیقتری از پیامدهای روانی و اجتماعی یک حادثهی جمعی را ممکن میسازد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی چون احساس گناه، مسئولیت، و معنای یادبود، آن را به اثری تأملبرانگیز برای کسانی تبدیل کرده که به دنبال فهم عمیقتری از تجربهی فقدان و سوگواری هستند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که دغدغهی سوگ، فقدان، خاطره و جستوجوی هویت دارند؛ همچنین به علاقهمندان به روایتهای اجتماعی، خانوادگی و کسانی که با پیامدهای روانی و جمعی حوادث بزرگ دستوپنجه نرم میکنند.
بخشی از کتاب اونی
«مترو با سروصدا پیش میرود و یکی از مسافرانش زن جوان مصممی است که به در تکیه داده و سخت مشغول حل کردن مسائل کتاب تمرینش است. به نظر میرسد که زن جوان متوجه نگاه خیرهٔ یونیونگ نشده یا به آن اهمیتی نمیدهد. یونیونگ حدس میزند که مقصد زن هم نوریانگجین باشد و به این فکر میکند که آیا اونی خودش هم زمانی که دانشجو بود و برای آزمون استخدامی سراسری آماده میشد تا معلم زبان انگلیسی شود، به این زن شباهت داشت؟ یک بار که اونی برای دیدار کوتاهی با خانواده از خوابگاهش در نوریانگجین به خانه برگشته بود، یونیونگ از او پرسیده بود که چرا چنین کتاب سنگین و بزرگی را در خوابگاه نگذاشته و اونی با اشتیاقی بیحد و مرز پاسخ داده بود: «چون توی مترو میخونم.» با نزدیک شدن مترو به ایستگاه بعدی، مردم با عجله از جایشان بلند میشوند و کولههایشان را روی دوش خود میاندازند. زن که هنوز مسئلههایش را کامل حل نکرده کتابش را میبندد و خودکاری بین آن میگذارد تا صفحهاش را گم نکند. سریع بلند میشود و طوری کنار در میایستد که انگار که خودش را برای یک مسابقهٔ دو آماده میکند. وقتی که در بالاخره باز میشود، زن با عجله بیرون میرود و پشت یکی از پلکانهای ایستگاه از دید خارج میشود. یونیونگ متوجهٔ شتابزدگیِ اطرافیانش میشود و قدمهایش را تندتر میکند تا سد راه این انسانهای هدفمند نشود.»
حجم
۱۸۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۸۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
