
کتاب چرا می نویسم
معرفی کتاب چرا می نویسم
کتاب چرا می نویسم (Why I write) نوشته جورج اورول و ترجمه کیارش درگاهی، مجموعهای از جستارهای ادبی و سیاسی است که به بررسی انگیزهها و دغدغههای نویسندگی و نیز تحلیل جامعه و سیاست انگلستان پرداخته است. این کتاب بخشی از مجموعهی پانوراما است که گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است. اثر حاضر علاوهبر پرداختن به زندگی شخصی و مسیر فکری جورج اورول، به موضوعاتی مانند نقش نویسنده در جامعه، رابطهی ادبیات و سیاست و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی انگلستان میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب چرا می نویسم اثر جورج اورول
کتاب چرا مینویسم مجموعهای از جستارهای سیاسی و ادبی به قلم جورج اورول است که در آن نویسنده با نگاهی تحلیلی و انتقادی به انگیزههای شخصی و اجتماعی خود برای نوشتن پرداخته است. این ناداستان که در قالب یک مجموعه جستار قرار گرفته، ترکیبی از خاطرهنگاری و تحلیل اجتماعی و نقد سیاسی را ارائه داده است. جورج اورول در این اثر، هم از تجربههای زیستهی خود سخن گفته و هم به بررسی ساختارهای اجتماعی و سیاسی انگلستان پرداخته است. او با زبانی صریح و بیپرده از کودکی و نوجوانی تا دوران بزرگسالی و مواجهه با رویدادهای مهم تاریخی، مسیر شکلگیری اندیشهها و دغدغههایش را روایت کرده است. ساختار کتاب بهگونهای است که هر جستار، موضوعی مستقل اما مرتبط با دغدغههای اصلی اورول را دنبال میکند؛ از انگیزههای فردی نویسندگی تا نقد نظام طبقاتی و تحلیل فرهنگ ملی انگلستان. این کتاب نهتنها بازتابی از زندگی و ذهنیت جورج اورول است، بلکه تصویری از جامعهی انگلیسی و تحولات سیاسی قرن بیستم میلادی را نیز به دست میدهد.
خلاصه کتاب چرا می نویسم
کتاب با روایتی شخصی و تحلیلی، چهار انگیزهی اصلی برای نوشتن را برمیشمارد؛ خودپرستی، اشتیاق زیباییشناسانه، انگیزهی تاریخی و مقصود سیاسی. او از کودکی خود و احساس انزوا و میل به قصهپردازی میگوید و نشان میدهد که چگونه این ویژگیها بهتدریج به انگیزههای جدی برای نویسندگی تبدیل شدهاند. جورج اورول تأکید کرده که نویسنده نمیتواند از تأثیرات اولیهی زندگیاش بگریزد و این تأثیرات، حتی در آثار سیاسی و اجتماعی او نیز حضور دارند. او در ادامه به نقش سیاست در ادبیات میپردازد و معتقد است که هیچ کتابی واقعاً عاری از گرایشات سیاسی نیست. اورول تجربههای شخصی خود از کار در پلیس سلطنتی هند، فقر، ناکامی و مواجهه با جنگ داخلی اسپانیا را بهعنوان نقاط عطفی در شکلگیری دیدگاههای سیاسیاش معرفی میکند و مینویسد که پس از این تجربهها، آثارش بهطور مستقیم یا غیرمستقیم علیه تمامیتخواهی و در دفاع از سوسیالیسم مردمسالارانه بودهاند. در بخشهایی از کتاب، اورول به تحلیل جامعهی انگلستان میپردازد و ویژگیهای فرهنگی، طبقاتی و سیاسی آن را بررسی میکند. او با نگاهی انتقادی به نظام طبقاتی، نقش طبقهی حاکم، روشنفکران و طبقهی متوسط را تحلیل کرده و تأثیرات جنگ و تحولات اقتصادی را بر ساختار اجتماعی انگلستان شرح داده است. اورول همچنین به تضاد میان میهنپرستی و روشنفکری و ضرورت آشتی این دو در جامعهی مدرن اشاره میکند. در مجموع، کتاب چرا مینویسم تلاشی است برای فهم رابطهی فرد با جامعه، ادبیات با سیاست و انگیزههای درونی با تحولات بیرونی.
چرا باید کتاب چرا می نویسم را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب روایت شخصی و تحلیل اجتماعی، فرصتی برای آشنایی با ذهنیت یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم فراهم میکند. کتاب چرا مینویسم نهتنها به دغدغههای فردی نویسندگی میپردازد، بلکه تصویری از جامعه و سیاست انگلستان در دورهای پرتحول ارائه میدهد. خواننده با مطالعهی این اثر با فرایند شکلگیری اندیشههای جورج اورول، چالشهای نویسندگی و رابطهی ادبیات و سیاست آشنا میشود. همچنین نگاه انتقادی و صریح اورول به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، امکان بازاندیشی دربارهی نقش نویسنده و مسئولیت اجتماعی او را فراهم میکند. این کتاب برای کسانی که به جستارهای ادبی، تاریخ اندیشه و نقد اجتماعی علاقه دارند، تجربهای آموزنده خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات، جستارنویسی، نقد اجتماعی و تاریخ اندیشه پیشنهاد میشود. همچنین این اثر برای کسانی که دغدغهی رابطهی ادبیات و سیاست یا انگیزههای نویسندگی دارند، مناسب است.
درباره جورج اورول
جورج اورول (George Orwell) یا اریک آرتور بلر در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در هند متولد شد. او نویسنده، روزنامهنگار، منتقد ادبی و شاعری انگلیسی بود که بیشتر بهواسطهی دو رمان مشهور خود، مزرعهی حیوانات و ۱۹۸۴ شناخته میشود؛ آثاری که نقدی بر حکومتهای دیکتاتوری و تمرکز قدرت ارائه دادهاند. جورج اورول مدتی بهعنوان پلیس سلطنتی هند در برمه خدمت کرد. زندگی در هند و انگلیس او را با فقر و نابرابری اجتماعی آشنا ساخت؛ تجربهای که تأثیر عمیقی بر آثار این نویسنده گذاشت. در جوانی برای کسب تجربههای تازه، مدتی با فقرا، افراد بیخانمان و کارگران فصلی در لندن و پاریس زندگی کرد و نیز در آشپزخانهی هتلی به شستن ظروف مشغول شد. این تجربیات الهامبخش کتابهایی چون «آسوپاس در لندن» و «پاریس و دختر کشیش» بود. او در دههی ۱۹۳۰ برای مبارزه علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو به اسپانیا رفت، در جریان جنگ دچار بیماری مزمن ریوی شد که بعدها خاطرات آن را در کتاب درود بر کاتالونیا بازگو کرد. در دوران بیماری، با سونیا برونل ازدواج کرد. بسیاری معتقد هستند که شخصیت سونیا الهامبخش خلق شخصیت جولیا در رمان ۱۹۸۴ بوده است. جورج اورول علاقهی شدیدی به سیگار داشت و حتی پس از بیماری ریه، آن را ترک نکرد. او سرانجام در ۲۱ ژانویهی ۱۹۵۰، هفت ماه پس از انتشار رمان ۱۹۸۴ درگذشت. از دیگر آثار برجستهی او میتوان به روزهای برمه، به آسپیدیستراها رسیدگی کن، هوای تازه، آسوپاسها در پاریس و لندن و ژرفنا اشاره کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
- رمان ۱۹۸۴ به قلم جورج اورول برندهی مشترک جایزهی تالار مشاهیر پرومتئوس ۱۹۸۴ برای بهترین داستان کلاسیک شد.
- جایزهی اورول (Orwell Prize) یکی از معتبرترین جوایز بریتانیا در زمینهی نگارش سیاسی است که توسط مؤسسهی مستقل بنیاد اورول اهدا شده است. هر سال جوایزی در چند شاخه (نوشتهی داستانی سیاسی، غیرداستانی، روزنامهنگاری و افشای آسیبهای اجتماعی بریتانیا) به آثار برتر اهدا میشود. معیار انتخاب برندگان، نزدیکی به آرمان اورول در تبدیل «نگارش سیاسی به هنر» بوده است. این جایزه در سال ۱۹۹۳ میلادی با تأسیس توسط برنارد کریک بنیان گذاشته شد و از آن پس آثار برجستهای را که صدای قدرتگرایی را نقد میکنند، تقدیر کرده است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
بنیاد اورول معتقد است که جورج اورول با نگارش کتاب چرا مینویسم کوشیده نگارش سیاسی را به هنر بدل کند. همچنین چهار انگیزهی اصلی نوشتن اثر حاضر اینگونه بیان شده است: (۱) خودخواهی محض، (۲) شور زیباییشناسی، (۳) انگیزش تاریخی و (۴) هدف سیاسی.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب چرا مینویسم ترجمهی سیده آناهیت کزازی توسط نشر آیدین و در سال ۱۴۰۴ روانهی بازار کتاب ایران شده است.
بخشی از کتاب چرا می نویسم
«صبحی نمناک و بارانی در برمه بود. نوری ضعیف همچون ورقِ قلعِ زردرنگ از بالای دیوارهای بلند خم برداشته بود توی حیاط زندان. جلوی سلولهای محکومین به انتظار ایستاده بودیم که ردیفی بودند از اتاقکهایی همچون قفس حیوانات کوچک با میلههای افقی و عمودی. سلولها تقریباً سه متر در سه متر بودند و جز تختهای در نقش بستر و یک ظرف آب چیزی در آنها دیده نمیشد. در برخی از آنها مردانی تیرهپوست، که پتویشان را دور خود پیچیده بودند، در سکوت چمباتمه زده بودند. این مردان محکوم بودند و بنا بود ظرف یک یا دو هفتهٔ دیگر به دار آویخته شوند.
یکی از زندانیان را از سلولش بیرون آورده بودند. مردی بود ریزنقش و هندو با سری تراشیده و چشمانی روشن و گنگ. سبیلی ازبناگوشدررفته و پرپشت داشت که برای آن جثه به شکلی مضحک بزرگ به نظر میرسید و بیشتر به سبیل هنرپیشههای فیلمهای کمدی میمانست. شش زندانبان بلندقامت هندی دوروبرش نگهبانی میدادند و او را آمادۀ رفتن پای چوبۀ دار میکردند. دو تن از آنها با تفنگهای مجهز به سرنیزه خبردار ایستاده بودند، باقیشان به محکوم دستبند زدند، زنجیری را از لای دستبندها عبور دادند، آن را محکم به کمربند خود و دستان محکوم را سفت به پهلوهایش بستند. خیلی به او چسبیده بودند، دستانشان را طوری با احتیاط و مهربانانه روی او گذاشته بودند که گویی تمام مدت میخواستند اطمینان حاصل کنند که مرد همچنان در آنجا حضور دارد. به نظر میرسید ماهیای را در دست گرفته باشند که همچنان زنده است و احتمال میرود به درون آب بپرد.»
حجم
۱۳۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۱۳۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه