
کتاب جایی میان واژه ها
معرفی کتاب جایی میان واژه ها
جایی میان واژهها اثری از فائزه سدیدی است که نشر آرنا آن را بهصورت الکترونیکی منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از دلنوشتهها و یادداشتهای شخصی نویسنده است که در قالبی آزاد و صمیمی، تجربهها، احساسات و خاطرات او را از کودکی تا بزرگسالی روایت میکند. جایی میان واژهها نه داستان است و نه شعر؛ بلکه مجموعهای از نوشتههایی است که گاه برای سبکتر نفسکشیدن و گاه برای ثبت لحظههای ناب زندگی نوشته شدهاند. نویسنده با زبانی ساده و بیواسطه، از دغدغهها، دلتنگیها، امیدها و آشتی با خود سخن گفته است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب جایی میان واژه ها
جایی میان واژهها نوشتهی فائزه سدیدی، کتابی در دستهی دلنوشته و یادداشتهای شخصی است که بهدور از ساختار داستانی یا شعری، روایتگر فرازونشیبهای زندگی نویسنده است. کتاب در چند فصل تنظیم شده و هر فصل به برشی از زندگی، احساسات و نگاه نویسنده به جهان میپردازد؛ از خاطرات کودکی و خانواده تا تجربههای بلوغ، عشق، فقدان و پذیرش خود. سدیدی در این اثر، با نگاهی صادقانه و بیپرده، از لحظههایی مینویسد که واژهها برای بیانشان کافی نبودهاند و نوشتن، راهی برای نجات و آرامش او شده است. ساختار کتاب مبتنی بر قطعههای کوتاه و مستقل است که هرکدام به موضوعی خاص میپردازند و در مجموع، تصویری از رشد، دگرگونی و آشتی با خود را ترسیم میکنند. جایی میان واژهها اثری است که بیش از آنکه به روایت خطی یا داستانی متکی باشد، بر احساسات و تجربههای زیستهی نویسنده تکیه دارد و خواننده را به تماشای جهان از زاویهای شخصی و ملموس دعوت میکند.
خلاصه کتاب جایی میان واژه ها
این کتاب غیرداستانی است و در قالب دلنوشته و یادداشتهای شخصی نگاشته شده است. جایی میان واژهها دغدغهی اصلی خود را بر تجربههای زیسته، احساسات و مواجهه با فرازونشیبهای زندگی قرار داده است. نویسنده در فصل نخست، با یادآوری خاطرات کودکی، حسرتها و دلتنگیهای آن دوران را بازگو کرده و از سادگی و بینیازی روزهای کودکی سخن گفته است. او از رابطهی عمیق با خانواده، بهویژه مادربزرگ و خواهرش، و تأثیر این روابط بر شکلگیری شخصیت خود نوشته است. در فصل دوم، سدیدی به دوران بلوغ و نوجوانی میپردازد؛ زمانی که ترکهای دیوار خیال پدیدار میشوند و جهان کودکانه جای خود را به واقعیتهای پیچیدهتر میدهد. او از مواجهه با ترسها، رقابتها، شکستها و پذیرش محدودیتها مینویسد و به تدریج به این نتیجه میرسد که پذیرش خود و شرایط، راهی برای آرامش است. فصل سوم به تجربههای عاشقانه و روابط عاطفی اختصاص دارد. نویسنده از انتظارات، تلاش برای شبیهشدن به دیگری، و در نهایت پذیرش تفاوتها و نقصها سخن گفته است. او عشق را نه راهی برای نجات، بلکه فرصتی برای رشد و همزیستی در کنار تفاوتها میداند. در فصل چهارم، موضوع صلح با زندگی و خود مطرح میشود. سدیدی از لحظات شکست، رنج و تلاش برای بخشیدن خود مینویسد و به آرامشی اشاره میکند که در پذیرش روزهای بیاتفاق و زیباییهای سادهی زندگی یافته است. او در پایان، یادآور میشود که این دلنوشتهها تکههایی از روح او هستند که با جسارت به جهان سپرده شدهاند؛ نه برای دیدهشدن، بلکه برای دیدن و شناختن خود.
چرا باید کتاب جایی میان واژه ها را بخوانیم؟
جایی میان واژهها با زبانی صمیمی و بیواسطه، تجربههای انسانی را به تصویر کشیده است که بسیاری از افراد در زندگی خود با آنها روبهرو میشوند. این کتاب فرصتی فراهم میکند تا خواننده با احساسات، دلتنگیها، امیدها و آشتی با خود مواجه شود و شاید در میان واژههای نویسنده، بخشی از خود را پیدا کند. ویژگی شاخص این اثر، صداقت و شفافیت در بیان احساسات و تجربههاست؛ بدون تظاهر یا اغراق. قطعههای کوتاه و مستقل کتاب، امکان خواندن در هر زمان و هر حالتی را فراهم کردهاند و هرکدام میتوانند تلنگری برای تأمل یا همدلی باشند. جایی میان واژهها برای کسانی که به دنبال لمس لحظههای ناب زندگی و بازنگری در احساسات خود هستند، تجربهای متفاوت و آرامشبخش خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که به دلنوشتهها و یادداشتهای شخصی علاقه دارند، درگیر دغدغههای هویتی، خودشناسی یا پذیرش خود هستند، یا به دنبال همدلی با تجربههای انسانی و روزمره میگردند. همچنین برای افرادی که در مسیر بلوغ، فقدان یا آشتی با گذشته قرار دارند، این کتاب میتواند همراهی صمیمی باشد.
بخشی از کتاب جایی میان واژه ها
شمعدانی نماد من است. نه چون فقط زیباست، بلکه چون با تمام سادگیاش: هرجا که کاشته شود ریشه میدواند. چه در گلدانی لب پنجره، چه در دل خاطرهای دور... شمعدانی یادآور کودکیام است. صدای مادربزرگم. بوی آفتاب ظهر و امیدی بیدلیل به فرداهایی که هنوز نیامدهاند. تقدیم به تمام شمعدانیهای درونم؛ آنها که بیصدا ریشه کردند و بیادعا شکفتند... این صفحات نه شعرند، نه داستان. دلنوشتهاند. حرفهایی که گاهی نگفتم. گاهی نوشتم تا سبکتر نفس بکشم. اگر روزی یکی از این نوشتهها دست دلت را گرفت، یعنی پیدایت کردهام و این یعنی تنها نبودم. این کتاب، صدای دختریست که گاهی واژه کم میآورده اما دلش لبریز بود. دختری که نوشتن را برای نجات خودش آغاز کرد و برای شنیدهشدن ادامه داد. من در این مسیر گاهی با همراهیهایی دلگرمکننده واژهها را بهتر چیدم اما احساسات، دردها، خاطرات و انتخابها بیواسطه از دل من آمدهاند. اگر چیزی در این صفحات جان دارد، از من است. از فائزه.
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۵ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۵ صفحه