
کتاب به نام زندگی
معرفی کتاب به نام زندگی
کتاب به نام زندگی (Über die Liebe zum Leben) نوشته اریک فروم و ترجمه اکبر تبریزی، اثری در حوزهی روانشناسی اجتماعی و فلسفهی زندگی است که انتشارات مروارید در سال ۱۳۶۷ آن را منتشر کرده است (چاپ هفدهم: ۱۴۰۲). این کتاب به بررسی عمیق مفاهیم رفاه، مصرفگرایی، بحران ارزشها و ساختارهای اجتماعی در جوامع مدرن میپردازد و با نگاهی روانکاوانه، ریشههای بیزاری، انفعال و بحرانهای اخلاقی را در زندگی معاصر واکاوی میکند. نویسنده با بهرهگیری از مثالهای تاریخی، اجتماعی و روانشناختی کوشیده مرز میان رفاه مثبت و منفی، نیازهای واقعی و ساختگی و فعالیت خلاقانه و انفعال مصرفی را روشن کند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب به نام زندگی اثر اریک فروم
کتاب به نام زندگی، اثری تحلیلی و انتقادی دربارهی وضعیت انسان در جامعهی مدرن است. اریک فروم در این کتاب با رویکردی روانکاوانه و اجتماعی به بررسی مفاهیمی چون رفاه، مصرفگرایی، بحران ارزشها، ساختارهای پدرسالارانه و مادرسالارانه و تأثیر تکنولوژی بر زندگی انسان پرداخته است. او باتکیهبر تجربیات تاریخی و پژوهشهای روانشناسی نشان داده است که چگونه جوامع صنعتی و مصرفی، نیازهای ساختگی را جایگزین نیازهای اصیل انسانی میکنند و انسان را بهسوی انفعال، بیزاری و بحران هویت سوق میدهند. ساختار کتاب مبتنی بر تحلیل مفاهیم بنیادین و ارائهی مثالهای عینی از زندگی روزمره و تحولات اجتماعی است. اریک فروم در این مسیر از دیدگاههای فیلسوفان و روانشناسان بزرگ بهره گرفته و تلاش کرده است تا تصویری چندلایه از بحرانهای اخلاقی و روانی عصر جدید ارائه دهد؛ بیآنکه به راهحلهای ساده و قطعی بسنده کند.
کتاب به نام زندگی از متن انگلیسی با عنوان For the love of life به پارسی برگردانده شده است.
خلاصه کتاب به نام زندگی
کتاب با واکاوی مفاهیم رفاه و بیزاری آغاز میشود و تفاوت میان فراوانی مثبت و منفی را شرح میدهد. اریک فروم با تحلیل ریشههای لغوی و معنایی واژهها نشان داده که رفاه میتواند همزمان منجر به رشد یا زوال انسان شود. او با مثالهایی از رفتارهای روزمره مانند پرخوری یا مصرف بیرویه، به این نکته اشاره کرده که مصرفگرایی افراطی، اغلب پاسخی به خلأهای روانی و احساس تهیبودن است. فروم به بررسی ساختارهای اجتماعی پدرسالارانه و مادرسالارانه میپردازد و تأثیر آنها را بر شکلگیری ارزشها و هویت فردی و جمعی تحلیل میکند. او بحران نظام پدرسالاری را در جهان غرب بهعنوان یکی از ریشههای بحران اخلاقی و هویتی معاصر معرفی کرده است. در ادامه، نقش دین، علم و تکنولوژی در شکلدهی به ارزشها و باورهای انسان مدرن بررسی میشود و نویسنده نشان داده که چگونه دین سنتی جای خود را به «دین تکنولوژی» داده است؛ دینی که وعدهی رفاه بیپایان و قدرت کنترل بر طبیعت را میدهد، اما درنهایت انسان را منفعل و بیهویت میسازد. نویسنده در بخشهایی از کتاب به نقش نسل جوان در اعتراض به ساختارهای قدرتگرا و مصرفی اشاره کرده و ویژگیهای صداقت، جستوجوی اصول اخلاقی نو و رهایی از احساس گناه تحمیلی را در این نسل برجسته کرده است. او همچنین به آسیبهای مصرفگرایی نوین، ازجمله اعتیاد به مواد مخدر و جایگزینی صمیمیت واقعی با لذتهای زودگذر پرداخته است. کتاب با طرح این پرسش اساسی که هدف زندگی چیست و چگونه میتوان میان رشد انسانی و رفاه مادی تعادل برقرار کرد، خواننده را به تأمل دربارهی انتخابهای فردی و جمعی فرامیخواند.
چرا باید کتاب به نام زندگی را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی تحلیلی و انتقادی به یکی از مهمترین دغدغههای انسان معاصر، یعنی معنای زندگی و کیفیت رفاه میپردازد. اریک فروم با ترکیب روانکاوی، جامعهشناسی و فلسفه، تصویری چندوجهی از بحرانهای فردی و اجتماعی ارائه داده است. خواندن این اثر، امکان بازاندیشی دربارهی ارزشها، نیازها و سبک زندگی را فراهم و به مخاطب کمک میکند تا مرز میان نیازهای واقعی و ساختگی را تشخیص دهد. همچنین کتاب حاضر با مثالهای ملموس و تحلیلهای عمیق، به بررسی ریشههای بیزاری، انفعال و بحران هویت میپردازد و راههایی برای بازیابی اصالت و خلاقیت انسانی پیشنهاد میکند. این اثر برای کسانی که بهدنبال فهم عمیقتر جامعهی مصرفی و جایگاه انسان در آن هستند، منبعی ارزشمند به شمار میآید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان روانشناسی اجتماعی، فلسفهی زندگی، جامعهشناسی و کسانی که دغدغهی بحران هویت، مصرفگرایی، رفاه و معنای زندگی را دارند، پیشنهاد میشود. همچنین این اثر برای پژوهشگران حوزهی فرهنگ و اخلاق و افرادی که بهدنبال بازنگری در ارزشها و سبک زندگی خود هستند، مناسب است.
درباره اریک فروم
اریک فروم (Erich Seligmann Fromm) که در ۲۳ مارس ۱۹۰۰ در آلمان زاده شده، از برجستهترین روانکاوان، جامعهشناسان و اندیشمندان مکتب فرانکفورت به شمار میرود. او از خانوادهای یهودی برخاست و پس از رویکارآمدن نازیها به ایالاتمتحده مهاجرت کرد. فروم از بنیانگذاران مؤسسهی روانپزشکی و روانکاوی ویلیام النسون وایت در نیویورک بود و با رویکردی اومانیستی و سوسیالدموکراتیک، پیوند میان روانشناسی و جامعه را محور اندیشههای خود قرار داد. او معتقد بود که اصول روانکاوی میتواند در درمان ناهنجاریهای فرهنگی و ساختن جامعهای انسانی و متعادل مؤثر باشند. این نویسنده تحصیلات خود را در دانشگاههای فرانکفورت و هایدلبرگ گذراند. او از شاگردان آلفرد وبر، کارل یاسپرس و هاینریش ریکرت بود. پس از دریافت دکترای جامعهشناسی به روانکاوی روی آورد و از دههی ۱۹۳۰ به مؤسسهی پژوهشهای اجتماعی فرانکفورت پیوست. با مهاجرت به آمریکا، در دانشگاه کلمبیا به تدریس و پژوهش پرداخت و در کنار کارن هورنای و هری استک سالیوان، از پایهگذاران مکتب نوفرویدی شد. آثار مهم او شامل گریز از آزادی، انسان برای خویشتن، هنر عشقورزیدن، جامعهی سالم، هنر بودن و انقلاب امید است. اریک فروم در آثارش به نقد نظام سرمایهداری و ازخودبیگانگی انسان مدرن پرداخت و نوعی سوسیالیسم اومانیستی را پیشنهاد کرد که آزادی و عدالت را توأمان میطلبید. او در کتاب جامعهی سالم، اوج دیدگاههای اجتماعی خود را عرضه کرد و در جنبشهای صلحطلبانهی آمریکا نیز نقشی فعال داشت. اریک فروم در ۱۸ مارس ۱۹۸۰ درگذشت و میراثی ماندگار در روانکاوی، فلسفهی انسانگرایی و نقد اجتماعی بر جای گذاشت.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
اریک فروم در سال ۱۹۷۹ میلادی و بهپاس خدمات علمی و انسانیاش، جایزهی نلی زاکس را دریافت کرد. کتاب به نام زندگی در جوایز ملی کتاب (National Book Awards) در سال ۱۹۵۲ در بخش غیرداستانی و در سال ۱۹۷۴ در بخش فلسفه و دین نامزد شده است. آثار و آرای اریک فروم در حوزهی روانشناسی اجتماعی و فلسفهی انسانی بر دیگران تأثیرگذار بوده و به نام او جایزهای به نام Erich Fromm Prize وجود دارد که توسط انجمن بینالمللی Erich Fromm اهدا میشود؛ به کسانی که در حفظ یا احیای تفکر انسانی برآمده از اندیشهی فروم فعالیت برجسته داشتهاند.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب به نام زندگی با ترجمهی اکبر تبریزی توسط نشر فیروزه در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است.
بخشی از کتاب به نام زندگی
«چه کسی روانشناس است و چه کسی نیست؟ روانشناسی چیست؟ پاسخ پرسش نخست بسیار ساده است. هرکسی که روانشناسی نخوانده و در آن رشته مدرک دانشگاهی نداشته باشد روانشناس نیست یا به سخن دیگر همه غیرروانشناس هستند. اما واقعیت چنین نیست، من ادعا میکنم که غیرروانشناس وجود ندارد، زیرا همهٔ ما بهنوعی به روانشناسی میپردازیم و باید هم بپردازیم. باید بدانیم که در باطن مردم چه میگذرد و باید آنان را بشناسیم. حتی لازم است رفتار اشخاص را پیشگویی کنیم و برای این کار ناچار نیستیم به آزمایشگاه برویم. آزمایشگاه زندگی روزانه (که رفتن به آنجا هم یک ضرورت نیست) امکانات زیادی برای اندیشیدن و سنجش کردار و رفتار مردم در اختیار ما میگذارد، بنابراین سؤال اول نابجاست. نباید بپرسیم که روانشناس هستیم یا خیر. سؤال درست این است روانشناس خوب هستیم یا بد؟ پاسخ این پرسش هرچه باشد تحصیل روانشناسی کمک مؤثری است در راه روانشناس خوب شدن. آن برداشت، پرسش دوم را پیش میآورد. روانشناسی چیست؟ پاسخ به این پرسش دشوار و مستلزم بحث بیشتری است. معنای لغوی روانشناسی «علم روح» است. ولی علم روح چیست؟ چه روشهایی دارد؟ هدفهای آن کدامند؟»
حجم
۱۶۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه
حجم
۱۶۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه