
کتاب عصبیت و رشد آدمی
معرفی کتاب عصبیت و رشد آدمی
کتاب عصبیت و رشد آدمی (تلاش در بازیافتن اصالت خود) با عنوان انگلیسی Neurosis and human growth; the struggle toward selfrealization نوشته کارن هورنای با ترجمه محمدجعفر مصفا در سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات بهجت منتشر شده است. این اثر که در سال ۱۴۰۲ به چاپ سیوسوم رسیده، به بررسی ریشهها و سازوکارهای عصبیت در انسان و تأثیر آن بر رشد شخصیت میپردازد و در مجموعهی خودکاوی قرار دارد. نویسنده با رویکردی روانشناسانه، به تحلیل موانع رشد طبیعی انسان و چگونگی بازیافتن اصالت فردی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عصبیت و رشد آدمی اثر کارن هورنای
کتاب عصبیت و رشد آدمی از آثار مهم در حوزهی روانشناسی شخصیت و خودشناسی به شمار میآید. این کتاب با ساختاری تحلیلی، به بررسی فرایند رشد روانی انسان و موانعی که در مسیر این رشد قرار میگیرند، میپردازد. کارن هورنای در این اثر باتکیهبر تجربیات بالینی و پژوهشهای خود، مفهوم عصبیت را بهعنوان اختلالی در رشد طبیعی شخصیت معرفی کرده است. کتاب با زبانی روشن و مثالهای ملموس، به مخاطب کمک میکند تا ریشههای مشکلات روانی و رفتاری را در خود و دیگران شناسایی کند.
کارن هورنای در کتاب عصبیت و رشد آدمی ابتدا به تعریف عصبیت و عوامل ایجادکنندهی آن میپردازد و سپس راهکارهایی برای بازیابی اصالت و سلامت روان ارائه میدهد. این اثر نهتنها برای علاقهمندان به روانشناسی، بلکه برای هر کسی که دغدغهی رشد فردی و خودکاوی دارد، قابلاستفاده است.
خلاصه کتاب عصبیت و رشد آدمی
کارن هورنای در کتاب عصبیت و رشد آدمی، به بررسی این موضوع پرداخته است که چگونه شرایط نامناسب تربیتی و محیطی، رشد طبیعی و سالم انسان را مختل میکند و زمینهساز شکلگیری عصبیت میشود. نویسنده توضیح میدهد که هر انسان با استعدادها و نیروهای بالقوهای متولد میشود که در صورت فراهمبودن شرایط مناسب، بهطور طبیعی رشد میکنند، اما در صورت وجود تحقیر، اجحاف، بیتوجهی یا فشارهای محیطی، کودک دچار اضطراب اساسی و تضادهای درونی میشود. این اضطراب و تضادها فرد را بهسمت اتخاذ راهبردهای دفاعی مانند مهرطلبی، برتریطلبی یا عزلتگزینی سوق میدهد.
در ادامه، هورنای نشان میدهد که اگرچه این راهبردها در ابتدا برای مقابله با اضطراب به کار میروند، بهتدریج به بخشی از شخصیت فرد تبدیل میشوند و او را از خود واقعیاش دور میکنند. فرد بهجای رشد اصیل و طبیعی بهدنبال تحقق یک خود ایدهآلی خیالی میرود و انرژی روانی خود را صرف رسیدن به این تصویر میکند. این فرایند نهتنها مانع رشد واقعی میشود، بلکه احساس نارضایتی، بیگانگی از خود و مشکلات رفتاری و هیجانی را تشدید میکند. کتاب همچنین به این موضوع میپردازد که چگونه توقعات غیرواقعبینانه از خود و دیگران احساس ناکامی و خشم را در فرد تقویت میکند و او را در چرخهای از نارضایتی و حسادت گرفتار میسازد. هورنای تأکید کرده است که رهایی از عصبیت و بازیافتن اصالت فردی نیازمند شناخت این سازوکارها و پذیرش محدودیتهای انسانی است.
چرا باید کتاب عصبیت و رشد آدمی را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی تحلیلی و عمیق، به ریشهیابی مشکلات روانی و رفتاری میپردازد و نشان میدهد که بسیاری از نارضایتیها و تعارضات درونی ریشه در عصبیت و دوری از خود واقعی دارند. مطالعهی این اثر به مخاطب کمک میکند تا با شناخت بهتر خود، بتواند موانع رشد فردی را شناسایی کند و بهسمت بازیافتن اصالت و سلامت روان حرکت کند. همچنین مثالهای کاربردی و تحلیلهای دقیق نویسنده امکان درک بهتر مفاهیم پیچیدهی روانشناسی را فراهم میآورد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی کتاب عصبیت و رشد آدمی برای علاقهمندان به روانشناسی، مشاوران، رواندرمانگران و افرادی که دغدغهی رشد فردی و خودشناسی دارند، بسیار مفید است. همچنین کسانی که با مشکلاتی مانند اضطراب، نارضایتی از خود یا روابط ناسالم دستوپنجه نرم میکنند، میتوانند از آموزههای این کتاب بهره ببرند.
درباره کارن هورنای
کارن هورنای (Karen Horney)، زادهی ۱۶ سپتامبر ۱۸۸۵ و درگذشتهی ۴ دسامبر ۱۹۵۲، روانکاو آلمانی بود که در ادامهی فعالیت حرفهای خود در ایالات متحدهی آمریکا به کار پرداخت. نظریههای او بسیاری از دیدگاههای سنتی زیگموند فروید، بهویژه در زمینهی مسائل جنسی و نقش غرایز در روانکاوی، را به چالش کشیدند. هورنای بنیانگذار روانشناسی فمینیستی شناخته میشود و نظریهی فروید دربارهی رشکورزی به آلت مردی را رد کرده است. برخلاف فروید، او تفاوتهای روانی میان زنان و مردان را ذاتی نمیدانست و همانند آلفرد آدلر، این تفاوتها را ناشی از عوامل اجتماعی و فرهنگی تلقی میکرد.
هورنای در شهر بلانکنزه، نزدیک هامبورگ آلمان، و در خانوادهای پروتستان به دنیا آمد. پدرش ناخدای کشتی و فردی سختگیر و سنتی بود و مادرش زنی افسرده و سلطهگر. از ۱۳سالگی به خاطرهنویسی پرداخت و از همان زمان آرزو داشت پزشک شود، گرچه در آن دوران زنان اجازهی تحصیل در دانشگاه را نداشتند. با وجود مخالفت والدینش، در سال ۱۹۰۶ وارد دانشکدهی پزشکی شد و پس از تحصیل در چند دانشگاه مختلف، در سال ۱۹۱۳ مدرک دکترای پزشکی گرفت. او در سال ۱۹۰۹ با اسکار هورنای ازدواج کرد و صاحب سه دختر شد که یکی از آنها، بریجیت هورنای، بعدها به بازیگری مشهور تبدیل شد.
در سال ۱۹۲۰، هورنای از اعضای بنیانگذار مؤسسهی روانکاوی برلین بود و در آنجا به تدریس و پژوهش پرداخت، اما در سال ۱۹۲۳، پس از ورشکستگی شرکت همسرش و مرگ برادرش، دچار افسردگی شد. در سال ۱۹۲۶ از همسرش جدا شد و در نهایت در سال ۱۹۳۷ از او طلاق گرفت. با شدتگرفتن اختلافنظرهایش با فروید و افزایش نفوذ نازیسم در آلمان، در سال ۱۹۳۲ دعوت فرانتس الکساندر را پذیرفت و به آمریکا مهاجرت کرد. ابتدا در شیکاگو و سپس در بروکلین به فعالیت خود ادامه داد؛ جایی که جمعیت زیادی از پناهندگان آلمانی، بهویژه یهودیان، حضور داشتند. در بروکلین، او نظریههای خود دربارهی روانرنجوری و شخصیت را بسط داد و در سال ۱۹۳۷ کتاب شخصیت روانرنجور زمان ما (The Neurotic Personality of Our Time) را منتشر کرد.
در سال ۱۹۴۱، بهدلیل نارضایتی از رویکرد خشک و سنتی روانکاوی غالب، از سِمت خود استعفا داد و سازمانی تازه با نام انجمن پیشرفت روانکاوی را بنیان گذاشت. او همچنین مجلهای به نام نشریهی روانکاوی آمریکا (American Journal of Psychoanalysis) را تأسیس کرد و تا زمان مرگش در سال ۱۹۵۲ به تدریس و درمان روانکاوانه ادامه داد.
کارن هورنای یکی از چهرههای برجستهی مکتب نئوفرویدی به شمار میآید. او بسیاری از اصول نظری فروید را مورد بازنگری قرار داد و بهویژه بر نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در شکلگیری شخصیت و بروز رواننژندی تأکید کرد. هورنای باور داشت که تفاوتهای روانی میان زنان و مردان ذاتی نیست، بلکه از تربیت، فرهنگ و ساختارهای اجتماعی ناشی میشود؛ دیدگاهی که او را به یکی از پایهگذاران روانشناسی فمینیستی تبدیل کرد. تجربههای شخصی او، از جمله رابطهی پرتنش با والدین و مبارزه با افسردگی، تأثیر ژرفی بر اندیشههایش گذاشت.
هورنای در سالهای پایانی زندگی در آمریکا، نظریهای منسجم دربارهی رواننژندی و رشد شخصیت ارائه داد. او در آثار خود نشان داد که چگونه روابط ناسالم و محیط اجتماعی نامناسب میتواند موجب شکلگیری الگوهای رفتاری روانرنجور شود. او با تأکید بر نقش محیط، فرهنگ و روابط انسانی، سهمی چشمگیر در گسترش روانکاوی داشت و نگاهی انسانیتر، اجتماعیتر و واقعبینانهتر به روان انسان عرضه کرد.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب حاضر قبلاً توسط کتابخانهی ابنسینا با عنوان «عصبیت و رشد آدمی: تلاشی در بازیافتن خود» و با همین مترجم منتشر شده است.
بخشی از کتاب عصبیت و رشد آدمی
«ترس و تشویش و دلهرهای که قبل از انجام هر کاری در بعضی اشخاص ایجاد میشود، در حقیقت ناشی از این است که پیشبینی میکنند و نگرانند که شاید در انجام آن کار شکست بخورند و از مقام بالا و ایدهآلی که در ذهنشان برای خود ساختهاند سقوط کنند. چنین ترسی حتی در خواب هم وجود دارد. لابد شما هم زیاد این خواب را میبینید که دارید از یک ساختمان بلند، از کوه یا از یک جای مرتفع سقوط میکنید. این خوابها حاکی و سمبول ترس سقوط از مقام «خودایدهآلی» است. گاهی خواب میبینید در دامن کوهی گیر کردهاید. هرچه سعی میکنید بالاتر روید برایتان مقدور نیست؛ به پایین هم که نگاه میکنید دره وحشتناکی زیر پایتان میبینید. نه میتوانید بالاتر بروید و نه جرأت برگشت و پایین آمدن دارید. چنین خوابی دلیل بر آن است که «خودایدهآلی» با زور و فشار شما را به پیش میراند تا حدی که از قدرت و توانائیتان خارج باشد و شما را درمانده سازد. بعد دلتان میخواهد که برای فرار از این زور و فشار، «خودایدهآلی» را رها کنید، ولی حس میکنید که این کار هم وحشتناک است و شما را به دره حقارت، ناچیزی و بیارزشی سقوط میدهد. این است که محکم به «خودایدهآلی» میچسبید و خود را در پناه آن قرار میدهید.»
حجم
۲۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۰ صفحه
حجم
۲۵۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۰ صفحه