
کتاب تنهاتر از همیشه
معرفی کتاب تنهاتر از همیشه
کتاب تنهاتر از همیشه با عنوان اصلی All by Myself, Alone نوشته مری هیگینز کلارک است و با ترجمه مرجان رزمآزما و بههمت انتشارات لیوسا منتشر شده است (چاپ دوم: ۱۴۰۲). این کتاب در دستهی رمانهای معمایی و جنایی آمریکا قرار میگیرد و داستانی پرکشش را در فضایی لوکس و پررمزوراز روایت میکند. ماجراهای کتاب در یک کشتی تفریحی مجلل به نام کوئین شارلوت رخ میدهد؛ جایی که گروهی از مسافران با پیشینهها و انگیزههای گوناگون، سفری دریایی را آغاز میکنند. نویسنده، شخصیتهایی متنوع و چندلایه را وارد داستان میکند و با ایجاد تعلیق و ابهام، خواننده را تا انتها با خود همراه میسازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تنهاتر از همیشه اثر مری هیگینز کلارک
رمان معاصر تنهاتر از همیشه نوشتهی مری هیگینز کلارک، رمانی معمایی و پرتعلیق از آمریکا است که فضای داستانی آن در یک کشتی تفریحی لوکس شکل میگیرد. نویسنده با بهرهگیری از عناصر کلاسیک داستانهای جنایی، جمعی از شخصیتهای متفاوت را در محیطی بسته و پرزرقوبرق گرد هم آورده است. هر یک از مسافران کشتیِ کوئین شارلوت، گذشته و رازهایی دارند که بهتدریج و در طول سفر آشکار میشود. از جواهرشناس جوانی که گذشتهای پرحاشیه دارد تا بانوی ثروتمندی که گردنبند افسانهای کلئوپاترا را به همراه آورده و از دزد بینالمللی جواهرات تا مأمور پلیس مخفی، هرکدام نقشی کلیدی در پیشبرد این رمان ایفا میکنند. مری هیگینز کلارک با روایت چندلایه و پرداخت دقیق شخصیتها، فضایی پرتنش و رازآلود خلق کرده است که در آن، مرز میان حقیقت و فریب بهسادگی قابلتشخیص نیست. ساختار کتاب بهگونهای است که با جابهجایی میان دیدگاه شخصیتها و روایتهای موازی، خواننده را درگیر معمایی پیچیده و پیشبینیناپذیر میکند.
خلاصه داستان تنهاتر از همیشه
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با آغاز سفر کشتیِ کوئین شارلوت در رودخانهی هادسون شروع میشود. مسافران، هرکدام با انگیزهای خاص وارد کشتی میشوند. سلیا کیلبراید، جواهرشناس جوانی که بهتازگی از یک رسوایی مالی و عاطفی رهایی یافته؛ لیدی امیلی هیوود، بانوی سالخورده و ثروتمندی که گردنبند افسانهای کلئوپاترا را به همراه دارد و تصمیم دارد آن را برای نخستینبار در ملأعام به گردن بیندازد؛ تد کاوانف، وکیل و پسر سفیر سابق که مأموریتی شخصی برای بازگرداندن گردنبند به مصر دارد و دِوون مایکلسون، مأمور پلیس بینالملل که در پوشش مسافر، مراقب امنیت جواهرات و مسافران است. در کنار این شخصیتها زوجهایی مانند الویرا و ویلی میهان که بهمناسبت سالگرد ازدواجشان در این سفر حضور دارند و آنا دومیل که بلیت سفر را در قرعهکشی کلیسا برده، هرکدام با امیدها و نگرانیهای خود وارد اثر میشوند. فضای کشتی با برنامههای سرگرمکننده، سخنرانیها و مهمانیهای شبانه پر شده، اما زیر این ظاهر پرزرقوبرق، تنش و سوءظن جریان دارد. شایعهی حضور یک دزد بینالمللی جواهرات، تهدید به سرقت گردنبند کلئوپاترا و گذشتهی مبهم برخی مسافران، فضای رمان را بهتدریج سنگینتر میکند. در طول سفر، روابط میان شخصیتها پیچیدهتر میشود و هرکدام با چالشهای شخصی و رازهایی روبهرو میشوند که گاه به سوءظن و گاه به همدلی میانجامد. نویسنده با جابهجایی میان دیدگاه شخصیتها، لایههای مختلف داستان را آشکار و تعلیق را تا لحظات پایانی حفظ میکند.
چرا باید کتاب تنهاتر از همیشه را بخوانیم؟
این کتاب، تجربهای دیگر از یک رمان معمایی آمریکایی را ارائه میدهد. حضور شخصیتهایی با پیشینههای متنوع و رازهای پنهان، داستان را از یک روایت ساده فراتر میبرد و لایههایی از روانشناسی، روابط انسانی و دغدغههای اخلاقی را به آن میافزاید. داستان در محیطی بسته و لوکس، حس تعلیق و اضطراب را تقویت کرده و خواننده را به کشف حقیقت وادار میکند. همچنین پرداختن به موضوعاتی مانند اعتماد، خیانت، طمع و هویتْ این رمان معاصر را برای علاقهمندان به داستانهای معمایی و روانشناسانه جذاب میسازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان رمانهای معمایی آمریکا، دوستداران داستانهای جنایی با فضای بسته و پررمزوراز و کسانی که به موضوعاتی مانند اعتماد، خیانت و رازهای خانوادگی حساس هستند، پیشنهاد میشود.
درباره مری هیگینز کلارک
ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark) در سال ۱۹۲۷ به دنیا آمد و در سال ۲۰۲۰ درگذشت. او رماننویس آمریکایی و یکی از برجستهترین چهرههای ادبیات معمایی و دارای تعلیق است که بهدلیل آثار پرهیجان و مهیج خود لقب «ملکهی تعلیق» (The Queen of Suspense) را دریافت کرده است. ازجمله آثار معروف این نویسنده میتوان به الان کجایی؟، دو دختر کوچولوی آبیپوش، چرخ روزگار، خیره ماندهام به تو، تنهاتر از همیشه و سالهای بیخبری اشاره کرد. مری هیگینز کلارک در طول دوران حرفهای خود جوایز و افتخارات متعددی کسب کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
ماری هیگینز کلارک در سال ۱۹۸۰ برای رمان A Stranger Is Watching برندهی جایزهی بینالمللی Grand Prix de Littérature Policière شد و در سال ۱۹۹۰ Colorado Blue Spruce Award را برای The Cradle Will Fall (گهواره سقوط خواهد کرد) دریافت کرد. کتاب خاطرات او با عنوان Kitchen Privileges: A Memoir در سال ۲۰۰۲ نامزد Agatha Award در بخش آثار غیرداستانی شد. رمان I Heard That Song Before در سال ۲۰۰۷ برندهی جایزهی انتخاب منتقدان Romantic Times Book Reviews در بخش معمای معاصر شد و Just Take My Heart در سال ۲۰۰۹ نامزد Goodreads Choice Awards در بخش تریلر و معما بود. ماری هیگینز کلارک در سال ۲۰۰۰ جایزهی بزرگ استاد (Grand Master Award) انجمن نویسندگان معمایی آمریکا، در سال ۲۰۱۰ Malice Domestic Award for Lifetime Achievement و در سال ۲۰۱۳، Christopher Life Achievement Award را دریافت کرد و در سال ۲۰۱۴ میلادی به تالار مشاهیر نویسندگان نیویورک (New York State Writers Hall of Fame) راه یافت.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب حاضر با عنوان تنهای تنها و ترجمهی بامداد بهنام در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات کتاب مرو فیپا دریافت کرد و در سال ۱۳۹۸ تجدید چاپ شد.
بخشی از کتاب تنهاتر از همیشه
«زمان بهسرعت میگذشت. کشتی تا صبح به ساوتهمپتون میرسید. مرد هزارچهره کمتر از بیستوچهار ساعت وقت داشت تا گردنبند کلئوپاترا را به چنگ آورد. کاملاً اطمینان داشت برندا تنها کسی است که لیدی امیلی به او اعتماد داشت. ولی ظاهراً اشتباه میکرد.
پس چه کس دیگری مورد اطمینان او بود؟ درحالیکه روی عرشه قدم میزد، این را از خودش پرسید.
زنده ماندن برندا هیچ مشکلی برایش ایجاد نکرده بود. از توضیحات او در مورد اتفاقی که برایش افتاده بود، معلوم بود که اصلاً متوجه نشده بود چه کسی به او حمله کرده بود. فقط نمیدانست چرا برندا بهدروغ به همه میگفت فردی که به او حمله کرده یک گردنبند مروارید از اتاقش دزدیده است.
وقتی روکش بالش را روی سرش کشیده و او را توی کمد انداخته بود، توانسته بود همه جای اتاق را بگردد و اثری از گردنبند کلئوپاترا ندیده بود. آنقدر که دلش میخواست لیدی امیلی را بکشد، در مورد برندا اینگونه نبود. آن موقع لیدی امیلی از خواب پریده و شاید با وجود تغییر قیافه او را شناخته بود. اما در مورد برندا، خطر از بیخ گوشش گذشته بود. وقتی شنیده بود که پیشخدمت درِ اتاق برندا را میزند، او حتی درِ اتاق خودش را نبسته بود.»
حجم
۲۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۲۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه