
کتاب رختشویخانه لبخند یون نام دونگ
معرفی کتاب رختشویخانه لبخند یون نام دونگ
کتاب رختشویخانهی لبخند یون نام دونگ نوشتهی کیم جی یون و با ترجمهی ریحانه بهرامی، روایتی داستانی از زندگی روزمره و دغدغههای نسلهای مختلف در محلهای در حال تغییر در سئول است. این اثر با نگاهی جزئینگر و انسانی، به روابط خانوادگی، چالشهای اقتصادی، پیری، تنهایی و امیدهای کوچک و بزرگ آدمها میپردازد. محوریت داستان حول چند شخصیت اصلی، از جمله جانگ پیر و خانوادهی میرا، شکل میگیرد که هرکدام با مسائل و بحرانهای خاص خود دستوپنجه نرم میکنند. فضای داستان، میان خانههای قدیمی، رختشویخانهای مدرن و خیابانهای شلوغ شهر در رفتوآمد است و نویسنده با ظرافت، پیوند میان گذشته و حال، سنت و مدرنیته را به تصویر کشیده است. نشر دانشآفرین آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب رختشویخانه لبخند یون نام دونگ
رختشویخانهی لبخند یون نام دونگ نوشتهی کیم جی یون، داستانی چندلایه و معاصر است که زندگی ساکنان یک محلهی قدیمی در سئول را روایت میکند. کتاب با تمرکز بر شخصیتهایی از نسلهای مختلف، به ویژه جانگ پیر و خانوادهی میرا، تصویری از تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کره جنوبی ارائه میدهد. جانگ پیر، داروساز بازنشستهای است که پس از فوت همسرش، با سگ وفادارش جیندول در خانهای قدیمی زندگی میکند و با فشارهای خانواده برای فروش خانه و نقلمکان به آپارتمان روبهروست. در سوی دیگر، میرا زنی جوان است که با مشکلات مالی، تربیت فرزند و دغدغههای شغلی دستوپنجه نرم میکند. رختشویخانهی لبخند، به عنوان مکانی مدرن و صمیمی، نقطهی تلاقی داستانها و احساسات شخصیتهاست؛ جایی که دفترچهای مشترک، بستری برای بیان دغدغهها و همدلی میان غریبهها فراهم میکند. ساختار کتاب، با روایتهای موازی و جزئیات دقیق، به تدریج لایههای زندگی شخصیتها را آشکار میسازد و پیوندهای عاطفی میان آنها را برجسته میکند.
خلاصه داستان رختشویخانه لبخند یون نام دونگ
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با جانگ پیر آغاز میشود؛ مردی سالخورده که پس از فوت همسرش، در خانهای بزرگ و قدیمی با سگش جیندول زندگی میکند. او با خاطرات گذشته و فشارهای فرزندانش برای فروش خانه و نقلمکان به آپارتمان مواجه است. جانگ پیر، با وجود مشکلات جسمی و تنهایی، به باغچه و یادگارهای همسرش دل بسته و حاضر نیست خانه را رها کند. در همین حال، رختشویخانهی لبخند یون نام دونگ به عنوان مکانی تازهتأسیس در محله، توجه او را جلب میکند؛ جایی که نهتنها لباسها، بلکه خاطرات و احساسات آدمها شسته و تازه میشود. در سوی دیگر، میرا زنی جوان است که با همسر و دخترش ناهی در آپارتمانی کوچک زندگی میکند. مشکلات مالی، افزایش اجاره، خرابی وسایل خانه و دغدغههای تربیت فرزند، زندگی او را پرتنش کرده است. میرا برای تأمین هزینهها و یافتن شغل، با بنبستهای متعددی روبهرو میشود و همزمان باید با بیماری پدرش و مسئولیتهای خانوادگی دستوپنجه نرم کند. ارتباط او با رختشویخانه و دفترچهی خاطراتی که در آنجا قرار دارد، فرصتی برای بیان ناامیدیها و دریافت همدلی از غریبهها فراهم میکند. در طول داستان، دفترچهی خاطرات رختشویخانه به ابزاری برای ارتباط میان شخصیتها بدل میشود. جانگ پیر و میرا، هرکدام با نوشتن و خواندن یادداشتها، احساس همدلی و امید را تجربه میکنند. بحرانهایی مانند بیماری، آسیب دیدن سگ، فشارهای اقتصادی و اختلافات خانوادگی، شخصیتها را به هم نزدیکتر میکند و در نهایت، رختشویخانه به نمادی از پناه، همدلی و شروع دوباره بدل میشود.
چرا باید کتاب رختشویخانه لبخند یون نام دونگ را بخوانیم؟
رختشویخانهی لبخند یون نام دونگ با روایت چندصدایی و جزئینگر، تصویری ملموس از زندگی شهری، پیری، خانواده و امیدهای کوچک ارائه میدهد. کتاب با پرداختن به دغدغههای روزمره، بحرانهای مالی، روابط میاننسلی و تنهایی، فضایی آشنا و صمیمی میسازد که بسیاری از خوانندگان میتوانند با آن همذاتپنداری کنند. حضور دفترچهی خاطرات مشترک در رختشویخانه، ایدهی همدلی و شنیدهشدن را به شکلی خلاقانه و تاثیرگذار مطرح کرده است. همچنین، تضاد میان سنت و مدرنیته، و نمایش تغییرات اجتماعی در بستر یک محلهی قدیمی، به کتاب عمق و جذابیت ویژهای بخشیده است. این اثر، نهتنها داستانی درباره مشکلات، بلکه درباره تابآوری، دوستی و امید است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که به داستانهای شهری، روایتهای خانوادگی، دغدغههای میاننسلی و موضوعاتی مانند تنهایی، پیری، بحرانهای مالی و امید در زندگی روزمره علاقه دارند. همچنین برای علاقهمندان به ادبیات معاصر شرق آسیا و کسانی که به دنبال روایتهایی انسانی و همدلانه هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب رختشویخانه لبخند یون نام دونگ
«در گوشهٔ صفحه اول، یک خط مرتب نوشته بود: به سوی دنیایی که میتونیم بدون نگرانی در اون بخوابیم. حروف روی کاغذ فرو رفته بودند، گویی شخص با جدیت زیادی فشار آورده بود. شبیه یک دفترچه خاطرات معمولی به نظر نمیرسید. در صفحه بعد، تاریخی در تقویم با ستاره قرمز نشاندار شده بود. بیست و پنجم نوامبر. جانگ پیر با خود فکر کرد؛ شاید روز تولد صاحب دفترچه باشه؟ در صفحه بعد سه عبارت به چشم میخورد که نیمی از فضا را پر کرده بودند. خالی کردن حساب... برداشت کردن... تحویل دادن... زیر آن یک نمودار گردشی وجود داشت ــ منطقه یک یک، منطقه یک دو، منطقه یک سه ــ که جانگ پیر چیزی از آن سر درنیاورد. چند صفحه ورق زد، تا اینکه به پرتره مردی رسید که با عجله و به وسیله خودکار کشیده شده بود. روی آن مکث کرد. چشمان باریک، اندک ابروهای کوتاه و پهن، بینی بلند و قوسدار و لبهای نازک و یکوری. قبلاً این مرد را کجا دیده بود؟ آن خاطره آزارش میداد. مدتی به پرتره خیره ماند. سعی کرد چند صفحه به عقب برگردد و به دنبال سرنخی باشد که آن مرد چه کسی میتوانست باشد؛ اما چیزی دستگیرش نشد. شاید پرترهٔ خود نقاش بود؟ جانگ پیر در خاطراتش کندوکاو کرد، اما باز هم چیزی به یاد نیاورد.»
حجم
۲۴۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۴۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه