
کتاب نهم نوامبر
معرفی کتاب نهم نوامبر
کتاب الکترونیکی «نهم نوامبر» نوشتهٔ کالین هوور و با ترجمهٔ پرنیان معدنچی، توسط نشر نارنگی منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای عاشقانه و معاصر قرار میگیرد و داستانی دربارهٔ دو شخصیت جوان را روایت میکند که زندگیشان در یک روز خاص، یعنی نهم نوامبر، به هم گره میخورد. روایت کتاب با تمرکز بر روابط انسانی، جستوجوی هویت و مواجهه با گذشته شکل گرفته است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نهم نوامبر
«نهم نوامبر» اثری داستانی و عاشقانه است که در قالب یک رمان معاصر روایت میشود. کالین هوور در این کتاب، داستان دو شخصیت اصلی به نامهای «فالن» و «بن» را دنبال میکند که هر سال در تاریخ نهم نوامبر با یکدیگر ملاقات میکنند. ساختار رمان بهگونهای است که هر فصل، یک سال از زندگی این دو نفر را در همان روز خاص روایت میکند و بهتدریج لایههای شخصیتها و گذشتهٔ آنها را آشکار میسازد. فضای داستان در لسآنجلس و نیویورک میگذرد و دغدغههایی چون هویت، آسیبهای روحی و جسمی، و تأثیر گذشته بر آینده را به تصویر میکشد. کالین هوور با انتخاب یک روز تکرارشونده و روایت تدریجی، به خواننده فرصت میدهد تا با فرازونشیبهای رابطهٔ فالن و بن همراه شود و پیچیدگیهای احساسی و روانی آنها را لمس کند. این رمان با زبانی صریح و بیپرده، به موضوعاتی چون پذیرش خود، بخشش و امیدواری میپردازد و در عین حال، با روایت دوصدایی و تغییر زاویهٔ دید، تجربهای متفاوت از خواندن یک داستان عاشقانه را رقم میزند.
خلاصه داستان نهم نوامبر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «نهم نوامبر» با روایت زندگی «فالن»، دختری جوان که پس از یک حادثهٔ آتشسوزی دچار زخمهای جسمی و روحی شده، آغاز میشود. او در روز نهم نوامبر، درست پیش از مهاجرت به نیویورک، با «بن»، پسری نویسنده و مرموز، در یک رستوران ملاقات میکند. این دیدار تصادفی، نقطهٔ عطفی در زندگی هر دو نفر میشود. فالن با پدری سرد و بیاحساس روبهروست و رابطهٔ آنها پر از سوءتفاهم و فاصله است. بن با ورود ناگهانی به گفتوگوی فالن و پدرش، نقش دوستپسر قلابی را بازی میکند تا فالن را از موقعیت ناخوشایند نجات دهد. این آشنایی، به توافقی عجیب میان آنها منجر میشود: هر سال، فقط در نهم نوامبر یکدیگر را ملاقات کنند و باقی سال را جدا از هم زندگی کنند تا هرکدام بتواند مسیر رشد و تغییر خود را طی کند. در طول سالها، این قرار تکرارشونده به فرصتی برای شناخت عمیقتر خود و دیگری تبدیل میشود. هر ملاقات، رازها و زخمهای تازهای را آشکار میکند و رابطهٔ آنها را به چالش میکشد. داستان با محوریت جستوجوی هویت، بخشش، پذیرش گذشته و امید به آینده پیش میرود و در عین حال، با پیچیدگیهای احساسی و تصمیمهای دشوار شخصیتها، خواننده را با خود همراه میکند. پایان داستان، بدون افشای جزئیات، بر انتخابهای فردی و قدرت تغییر تأکید دارد.
چرا باید کتاب نهم نوامبر را بخوانیم؟
«نهم نوامبر» با ساختار روایی خاص و تمرکز بر یک روز تکرارشونده، تجربهای متفاوت از یک رمان عاشقانه ارائه میدهد. این کتاب بهجای روایت خطی، با پرشهای زمانی و زاویهدیدهای متغیر، مخاطب را درگیر فرازونشیبهای احساسی شخصیتها میکند. پرداختن به موضوعاتی چون آسیبهای روحی، پذیرش خود، و تأثیر گذشته بر آینده، باعث شده این رمان فراتر از یک داستان عاشقانهٔ ساده باشد. خواندن این کتاب فرصتی است برای تأمل دربارهٔ هویت، بخشش و قدرت انتخاب در زندگی، و همچنین لمس پیچیدگیهای روابط انسانی در بستری صمیمی و ملموس.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه معاصر، کسانی که به داستانهایی با محوریت رشد فردی و روابط پیچیده علاقه دارند، و افرادی که دغدغههایی چون پذیرش خود، بخشش و عبور از گذشته را تجربه میکنند، مناسب است. همچنین مخاطبانی که به روایتهای غیرخطی و شخصیتپردازی عمیق علاقهمندند، از مطالعهٔ این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب نهم نوامبر
«من دریایی گلآلودم. بیهدف و سرگردان. او لنگری است فرورفته در دریای من. دلم میخواهد بدانم اگر این لیوان را روی سرش پودر کنم، چه صدایی خواهد داد. یعنی خونریزی هم خواهد داشت؟ دستمالهای روی میز آنقدر باکیفیت نیستند که خون زیادی را به خود جذب کنند. میگوید: «خب. آره. یه کمی غافلگیر شدم؛ اما اتفاقیه که داره میافته.» صدایش باعث میشود لیوان را محکمتر در دستم فشار بدهم تا مبادا به جمجمهاش کوبیده شود. «فالن!» گلویش را صاف کرده و تلاش میکند لحنش را ملایمتر کند؛ اما کلماتش همچنان مانند خنجری به قلبم فرومیروند. «نمیخوای چیزی بگی؟» نه مانند دختری هجدهساله، بلکه همچون بچهای بیادب زمزمه میکنم: «چی باید بگم؟ میخوای بهت تبریک بگم؟» دستبهسینه به پشتی صندلی تکیه میدهم. به او نگاهی میکنم. نمیدانم پشیمانی در نگاهش بهخاطر ناامیدکردن من است یا اینکه دوباره دارد نقش بازی میکند؟ پنج دقیقه بیشتر از نشستناش نگذشته که میز را به صحنهٔ نمایش تبدیل کرده و من باز هم مجبورم فقط تماشاچی باشم.»
حجم
۹۵۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه
حجم
۹۵۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه