
کتاب کودکی که فروخته شد
معرفی کتاب کودکی که فروخته شد
کتاب کودکی که فروخته شد نوشتهٔ «اسماعیل یوردشاهیان» (اورمیا) اثری در ژانر رمان اجتماعی است که نشر مروارید آن را در سال ۱۴۰۳ منتشر کرده است. این رمان با محوریت زندگی کودکان قربانی قاچاق انسان و فروش اجباری، داستانی تلخ و واقعگرا را روایت میکند. نویسنده با نگاهی انسانی و جزئینگرانه، سرنوشت کودکانی را به تصویر میکشد که درگیر فقر، جنگ و بیعدالتی شدهاند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کودکی که فروخته شد اثر اسماعیل یوردشاهیان
رمان معاصر، ایرانی و اجتماعیِ «کودکی که فروخته شد» به موضوع قاچاق کودکان و فروش آنها در بستر جنگ و فقر پرداخته است. «اسماعیل یوردشاهیان» (اورمیا) در این اثر، زندگی کودکانی را دنبال میکند که بهدلیل شرایط دشوار خانوادگی و اجتماعی، قربانی شبکههای قاچاق انسان میشوند. داستان در فضایی تلخ و پرتنش شکل میگیرد و با تمرکز بر شخصیت «امین»، تصویری از رنج، جدایی، امید و تلاش برای بقا ارائه میدهد. ساختار کتاب مبتنی بر روایت خطی و توصیفهای دقیق از احساسات و موقعیتهای شخصیتها است. این رمان با پرداختن به مسائل اجتماعی و انسانی، خواننده را با واقعیتهای تلخ و کمتردیدهشدهٔ زندگی کودکان آسیبدیده روبهرو میکند. رمان حاضر با جزئیات فراوان، فضای زندگی شخصیتها و تحولات آن را به تصویر کشیده است.
رمان «کودکی که فروخته شد» حاصل یک سفر و تحقیق میدانی است که در آن نویسنده با مشاهدهٔ چهرهٔ غمگین و بیکسیِ کودکان در یک انبار، به نگارش آن رغبت پیدا میکند. اسماعیل یوردشاهیان با الهام از این اتفاق و با تحقیق دربارهٔ پدیدهٔ فروش کودکان که به شکلهای مختلف ازجمله فروش اعضای بدن، بهرهبرداری جنسی و کار اجباری در قرن ۲۱ میلادی، همچنان در سراسر جهان بهویژه مناطق جنگزده وجود دارد، این رمان را خلق کرده است. او معتقد است بهعنوان یک شهروند جهان وظیفه داشته به این زخم چرکین اجتماعی بپردازد و داستان زندگی یکی از صدها کودک قربانی را روایت کند. بخش مهمی از هدف نگارش این رمان، کمک به کودکان است؛ به همین دلیل، عواید حاصل از فروش آن در مراسمی به سازمانهای حامی کودکان و مراکز نگهداری کودکان بیسرپرست اهدا میشود.
خلاصه داستان کودکی که فروخته شد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با روایت زندگی «امین»، پسربچهای افغانستانی آغاز میشود که پس از مرگ پدرش در جنگ، مادرش بهدلیل فقر و بیماری ناچار میشود او را به مردی غریبه بفروشد. امین با جدایی از خانواده وارد چرخهای از جابهجایی و اسارت میشود؛ ابتدا به خانهٔ زن مسنی سپرده میشود و سپس همراه با دیگر کودکان فروختهشده، به مکانی ناشناخته منتقل میشود. امین در این مسیر با کودکانی همسرنوشت با خودش آشنا میشود؛ ازجمله «ثریا»، «یاسر» و «حامد» که هرکدام داستانی تلخ و گذشتهای پر از رنج دارند. کودکان در محیطی بسته و تحت نظارت نگهبانان، به گروههای مختلف تقسیم میشوند؛ برخی برای کار، برخی برای فروش اعضای بدن و برخی برای بهرهکشی جنسی. امید به فرار و بازگشت به خانه، دغدغهٔ مشترک بسیاری از آنها است. امین و دوستانش بارها تلاش میکنند راهی برای نجات پیدا کنند، اما با واقعیتهای تلخ و محدودیتهای محیط روبهرو میشوند. روایت کتاب با تمرکز بر احساسات، ترسها و آرزوهای کودکان، تصویری از دنیای بیرحم قاچاق انسان و سرنوشت قربانیان آن ارائه میدهد.
چرا باید کتاب کودکی که فروخته شد را بخوانیم؟
این کتاب با پرداختن به موضوعی حساس و کمترروایتشده، تصویری بیپرده از سرنوشت کودکان قربانی قاچاق انسان و فروش اجباری ارائه میدهد. روایت داستان از زاویهٔ دید کودکان، خواننده را به عمق احساسات، ترسها و امیدهای آنها نزدیک میکند و فرصتی برای همدلی با آسیبدیدگان فراهم میآورد. «کودکی که فروخته شد» نهتنها به مسائل اجتماعی و انسانی میپردازد، بلکه تجربهای تأثیرگذار از مواجهه با واقعیتهای تلخ جامعه را رقم میزند. مطالعهٔ این اثر میتواند آگاهی نسبت به پدیدههای پنهان و دردناک اجتماعی را افزایش دهد و نگاه تازهای به مفهوم کودکی و حق زیستن بیافریند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به ادبیات اجتماعی، فعالان حوزهٔ حقوق کودک، پژوهشگران مسائل اجتماعی و کسانی که دغدغهٔ آگاهی از واقعیتهای پنهان جامعه را دارند، مناسب است؛ همچنین مطالعهٔ آن به کسانی که بهدنبال درک عمیقتری از تأثیر جنگ، فقر و بیعدالتی بر زندگی کودکان هستند، پیشنهاد میشود.
درباره اسماعیل یوردشاهیان
«اسماعیل یوردشاهیان» (اورمیا) شاعر، نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی است که گاه به نقاشی هم پرداخته است. او در ۲۸ بهمن ۱۳۳۴ در ارومیه متولد شد. پدر و مادرش، هر دو از خانوادههای اصیل و تحصیلکرده بودند که به هنر و اندیشه توجه داشتند. مادرش دوران کودکی و جوانی خود را در استانبولِ ترکیه گذراند و در ۱۸سالگی به ایران مهاجرت کرد. پدرش در دوران نوجوانی و پس از تسلط روسها بر آذربایجان و ارمنستان، از ایروان به ایران کوچ کرد و در منطقهٔ یوردشاه در نزدیکی ارومیه سکونت گزید. پدر و مادر او بهترتیب در سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۷۱ درگذشتند. رمان «کودکی که فروخته شد» نوشتهٔ این نویسنده است.
بخشی از کتاب کودکی که فروخته شد
«مدیر هتلی که در آن بودند، وقتی از قصدشان برای رفتن به افغانستان مطلع شد، یکی از کارکنان خود را که رانندهٔ جوان خوشاخلاقی بود، مأمور بردن و برگرداندن آنها کرد و بابت این کار پول خوبی از آنها گرفت. راننده از مقصد آنها در افغانستان پرسید. وقتی فهمید که قصدشان رفتن به قندهار و هلمند است، پیشنهاد کرد که از طریق پیشاور به افغانستان بروند. اگرچه راه دور و طولانی میشد اما مطمئنتر از نواحی دیگر بود. کریم که قصد داشت پاکستان را بگردد و اگر امکانش بود به کشمیر هم برود، از پیشنهاد رانندهٔ جوان استقبال کرد. صبح روز بعد آنها به طرف پیشاور حرکت کردند. کریم خوشحال بود که در مسیرشان حیدرآباد و راولپندی را هم خواهند دید. اما امین همچنان در فکر خانوادهاش بود. با خود فکر میکرد اکنون مادرش، خواهر و برادر کوچکش که میدانست بزرگ شدهاند، در چه حالاند؟ خواهرش تهمینه چطور است؟»
حجم
۱۳۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۰ صفحه
حجم
۱۳۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۰ صفحه