
کتاب بیست سال بعد
معرفی کتاب بیست سال بعد
کتاب الکترونیکی «بیست سال بعد» نوشتهٔ چارلی دانلی و با ترجمهٔ فاطمه رحیمی، توسط نشر نسل نواندیش منتشر شده است. این رمان معمایی و جنایی، داستانی پرکشش را در بستر رویدادهای واقعی و تاریخی روایت میکند و با محوریت شخصیتهایی درگیر با رازها، جنایت و پیامدهای یک پروندهٔ قدیمی، مخاطب را به سفری میان گذشته و حال میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بیست سال بعد
«بیست سال بعد» اثری در ژانر رمان معمایی و جنایی است که با روایتی چندلایه، داستان خود را در سه بازهٔ زمانی مختلف روایت میکند: سال ۲۰۰۱، روزهای منتهی به حادثهٔ ۱۱ سپتامبر؛ سالهای پس از آن؛ و بیست سال بعد، زمانی که فناوریهای نوین پزشکی قانونی، رازهای بهجامانده از گذشته را دوباره زنده میکنند. چارلی دانلی در این کتاب، با بهرهگیری از عناصر داستانی کلاسیک و معاصر، شخصیتهایی را خلق کرده است که هرکدام با گذشتهای پررمزوراز و آیندهای نامعلوم دستوپنجه نرم میکنند. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای موازی و تغییر زاویهٔ دید میان شخصیتهای مختلف بنا شده و فضای داستانی آن، میان نیویورک، لسآنجلس و حتی جامائیکا در نوسان است. این رمان، علاوهبر پرداختن به یک پروندهٔ قتل حلنشده، به تأثیرات رویدادهای بزرگ تاریخی بر زندگی فردی و جمعی شخصیتها نیز توجه دارد و با پیوند زدن داستانهای شخصی به وقایع اجتماعی، تصویری چندوجهی از حقیقت و عدالت ارائه میدهد.
خلاصه داستان بیست سال بعد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «بیست سال بعد» با کشف جسدی در عمارت باشکوهی در کوههای کتسکیل آغاز میشود؛ جایی که یک کارآگاه جنایی تازهکار، درگیر نخستین پروندهٔ قتل خود میشود. شواهد صحنهٔ جرم به زنی به نام «ویکتوریا فورد» اشاره دارند و همهچیز برای محکومیت او آماده به نظر میرسد. اما وقوع حادثهٔ ۱۱ سپتامبر، روند پرونده را بهکلی تغییر میدهد و سرنوشت ویکتوریا در هالهای از ابهام فرو میرود. بیست سال بعد، با پیشرفت فناوری دی.ان.ای و شناسایی بقایای قربانیان حادثه، رازهای فراموششده دوباره زنده میشوند. در این میان، «ایوری میسن»، مجری جوان و موفق یک برنامهٔ تلویزیونی، به دنبال کشف حقیقت دربارهٔ پروندهٔ ویکتوریا و ارتباط آن با گذشتهٔ خودش است. روایت داستان، میان گذشته و حال در حرکت است و شخصیتها هرکدام با زخمها و رازهای خود روبهرو میشوند. در کنار ایوری، شخصیتهایی چون «والت جنکینز»، مأمور سابق اف.بی.آی که اکنون در جامائیکا زندگی میکند، و دیگر بازماندگان و شاهدان، هرکدام بخشی از پازل حقیقت را در اختیار دارند. داستان با گرهافکنیهای متعدد، مخاطب را در تعلیق نگه میدارد و تا انتها، لایههای پنهان پرونده و زندگی شخصیتها را بهتدریج آشکار میکند، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب بیست سال بعد را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب عناصر معمایی، جنایی و درام خانوادگی، تجربهای متفاوت از روایت داستانی را رقم میزند. پرداختن به تأثیر رویدادهای تاریخی بر سرنوشت فردی، استفاده از فناوریهای نوین پزشکی قانونی در حل معماها و روایت چندلایه از زاویهدید شخصیتهای مختلف، از ویژگیهای شاخص «بیست سال بعد» است. مخاطب با خواندن این اثر، نهتنها با یک معمای جنایی روبهرو میشود، بلکه با پرسشهایی دربارهٔ حقیقت، عدالت و تأثیر گذشته بر حال نیز مواجه خواهد شد. این کتاب برای کسانی که به داستانهای پرتعلیق و شخصیتمحور علاقه دارند، جذابیت ویژهای دارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این رمان برای علاقهمندان به داستانهای معمایی، جنایی و روایتهای چندلایه مناسب است. کسانی که به دنبال داستانهایی با محوریت رازهای خانوادگی، پروندههای حلنشده و تأثیر رویدادهای تاریخی بر زندگی شخصیتها هستند، از خواندن «بیست سال بعد» لذت خواهند برد. همچنین مخاطبانی که به روایتهای شخصیتمحور و داستانهایی با تعلیق و پیچیدگی علاقه دارند، این کتاب را مناسب خواهند یافت.
بخشی از کتاب بیست سال بعد
«کوههای کتسکیل ۱۵ جولای ۲۰۰۱، دو ماه قبل از ۱۱ سپتامبر فضا آکنده از بوی مرگ بود. بهمحض خم شدن و عبور از زیر نوارهای ممنوعیت ورود به صحنهٔ جرم پلیس و پا گذاشتن بر چمنزار عمارت باشکوه، بوی آن را استشمام کرد. کوههای کتسکیل از بالای خط افقی بام عمارت خودنمایی میکردند و خورشید صبحگاهی، سایهٔ درختها را بر چمن گسترده بود. نسیمی از دامنهٔ تپهها میوزید و با خود بوی تعفن میآورد که باعث شد چهرهاش از انزجار در هم برود. بوی مرگ، او را هیجانزده کرده بود. امیدوار بود دلیل این هیجان، اولین پروندهاش بهعنوان یک کارآگاه جنایی تازهکار باشد، نه بهسبب یک اختلال پنهان که از وجودش بیخبر بوده است. یک افسر پلیس یونیفرمپوش، او را از روی چمن به سمت پشت ملک هدایت کرد. در آنجا منبع بوی زننده را پیدا کرد. قربانی نیمهبرهنه، از بالکن طبقۀ دوم آویزان بود. پاهای معلقش همچنان کمی تکان میخورد و طناب سفید دور گردنش، سرش را مانند یک آبنبات شکسته کج کرده بود. کارآگاه به بالکن نگاه کرد. طناب بهشدت روی نرده کشیده شده بود و هر لحظه ممکن بود بر اثر تحمل وزن قربانی پاره شود. طناب از لابهلای درهای فرانسوی ناپدید میشد و او حدس زد که آن درها به اتاقخواب منتهی میشوند. تصور میکرد که قربانی احتمالاً بیشتر شب را معلق در هوا چرخیده و حالا رو به خانه قرار گرفته است. وقتی به جسد رسید، متوجه کبودیهای بالای ران راست مرد شد. کبودیها به رنگ بنفش کمرنگ بر پوست آبیِ پس از مرگ مرد خودنمایی میکردند.»
حجم
۳۳۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۳۳۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه