
کتاب قرص شب امتحان
معرفی کتاب قرص شب امتحان
معرفی کتاب قرص شب امتحان
کتاب الکترونیکی «قرص شب امتحان (مجموعه داستان کوتاه برگزیده جشنواره ادبی باران. اسفند ۱۴۰۳)» با همکاری نویسندگان جوانی چون «هستی فولادیان»، «حنانه احمدی»، «باران بصیرت»، «پارسا جعفری»، «امیرمحمد پیری»، «فاطمه شکورینیا»، «ترنم آفتابی»، «پرنیان هاشمی»، «فاطمه حقگو»، «سما خنجی»، «سید محمدمهدی میراحمدی»، «فاطمهزهرا اصحابی»، «شفیقالرحمن محمدی» و «نسترن ناصری» توسط نشر دال منتشر شده است. این مجموعه داستانها به موضوع اعتیاد و تاثیرات آن بر زندگی نوجوانان و خانوادهها میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قرص شب امتحان
این مجموعه داستان کوتاه، حاصل جشنواره ادبی باران است و در سال ۱۴۰۳ گردآوری شده. داستانها توسط گروهی از نویسندگان نوجوان و جوان نوشته شدهاند و هرکدام از زاویهای متفاوت به موضوع اعتیاد، خانواده، فشارهای اجتماعی و بحرانهای نوجوانی میپردازند. فضای داستانها اغلب در بستر زندگی روزمره نوجوانان ایرانی شکل میگیرد و دغدغههایی مانند کنکور، روابط خانوادگی، فقر، طلاق، و تاثیرات مخرب مواد مخدر بر زندگی شخصیتها را روایت میکند. کتاب با نگاهی واقعگرایانه، تجربههای تلخ و گاه امیدبخش شخصیتها را در مواجهه با اعتیاد و پیامدهای آن به تصویر میکشد. هر داستان، روایتی مستقل دارد اما همگی در یک مضمون مشترک یعنی اعتیاد و تاثیرات آن بر نوجوانان و خانوادهها به هم پیوند میخورند. این مجموعه، تصویری از جامعه معاصر ایران و چالشهای نسل جوان را ارائه میدهد و تلاش میکند صدای نوجوانان را در مواجهه با بحرانهای اجتماعی بازتاب دهد.
خلاصه کتاب قرص شب امتحان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در داستان «قرص شب امتحان» نوشته «هستی فولادیان»، دختری نوجوان با فشارهای کنکور و انتظارات خانواده روبهروست و برای تحمل این فشارها به مصرف قرصهایی روی میآورد که به او وعده تمرکز و موفقیت میدهند. اما این مسیر به وابستگی و مشکلات جسمی و روحی میانجامد و خانوادهاش نیز درگیر پیامدهای این انتخاب میشوند. داستانهای دیگر مجموعه، هرکدام از زاویهای متفاوت به موضوع اعتیاد میپردازند: «رویای لیلا» روایت مادری است که با مشکلات مالی و اعتیاد اعضای خانواده دستوپنجه نرم میکند؛ «بهمن سوئیسی» به تجربه نوجوانی میپردازد که در پی بحرانهای خانوادگی و فشارهای اجتماعی به سمت مصرف مواد میرود؛ «در سایه اعتیاد» زندگی کودکی را نشان میدهد که پدرش معتاد است و این اعتیاد بر کل خانواده سایه انداخته؛ «پناه نیلوفر» داستان دختری است که پس از طلاق والدینش به سمت رفتارهای پرخطر کشیده میشود. سایر داستانها نیز با روایتهایی از زندگی روزمره، بحرانهای خانوادگی، فقر، خشونت و تلاش برای رهایی از اعتیاد، تصویری چندوجهی از تاثیرات این معضل اجتماعی بر نوجوانان و خانوادهها ارائه میدهند. در برخی داستانها، امید به تغییر و بازسازی زندگی نیز دیده میشود، اما اغلب روایتها تلخی و واقعیتهای دشوار این مسیر را به تصویر میکشند.
چرا باید کتاب قرص شب امتحان را خواند؟
این مجموعه داستان کوتاه، با روایتهایی متنوع و ملموس، به موضوع اعتیاد و تاثیرات آن بر نوجوانان و خانوادهها میپردازد. هر داستان، زاویهای تازه از بحرانهای اجتماعی و روانی را نشان میدهد و خواننده را با تجربههای واقعی و گاه دردناک شخصیتها روبهرو میکند. کتاب فرصتی است برای درک بهتر دغدغههای نسل جوان و آشنایی با چالشهایی که ممکن است در زندگی روزمره کمتر به چشم بیایند. همچنین، این اثر میتواند به عنوان بستری برای گفتگو درباره پیشگیری و مواجهه با اعتیاد در خانوادهها و مدارس مورد استفاده قرار گیرد.
خواندن کتاب قرص شب امتحان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان، والدین، مشاوران مدارس، معلمان و هرکسی که دغدغه مسائل اجتماعی و آسیبهای مرتبط با اعتیاد را دارد، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال شناخت بهتر بحرانهای نوجوانی و تاثیرات محیط و خانواده بر رفتارهای پرخطر هستند، مفید خواهد بود.
فهرست کتاب قرص شب امتحان
- قرص شب امتحان (هستی فولادیان): روایت دختری که برای موفقیت در کنکور به مصرف قرصهای محرک روی میآورد و با پیامدهای آن روبهرو میشود. - رویای لیلا (حنانه احمدی): داستان مادری که با مشکلات مالی، بیماری و اعتیاد اعضای خانواده دستوپنجه نرم میکند. - بهمن سوئیسی (باران بصیرت): تجربه نوجوانی که در پی بحرانهای خانوادگی و فشارهای اجتماعی به سمت مصرف مواد میرود. - در سایه اعتیاد (امیرمحمد پیری): زندگی کودکی که پدرش معتاد است و این اعتیاد بر کل خانواده سایه انداخته است. - پناه نیلوفر (فاطمه شکورینیا): روایت دختری که پس از طلاق والدینش به سمت رفتارهای پرخطر کشیده میشود. - آینههای شکسته (ترنم آفتابی): داستانی درباره تاثیر اعتیاد بر روابط خانوادگی و تلاش برای بازسازی پیوندها. - غذای سفارشی (پرنیان هاشمی): نگاهی به تاثیر فضای مجازی و کمرنگشدن روابط خانوادگی بر نوجوانان. - شیشههای عمر (فاطمه حقگو): روایت خانوادهای که با اعتیاد پدر و پیامدهای آن دستوپنجه نرم میکنند. - خرگوش شکلاتی (سما خنجی): داستانی نمادین درباره وابستگی و تلاش برای رهایی از عادتهای مخرب. سایر داستانها نیز هرکدام با روایتی مستقل، به ابعاد مختلف اعتیاد و تاثیرات آن بر نوجوانان و خانوادهها میپردازند.
بخشی از کتاب قرص شب امتحان
«همین الان تصمیم گرفتم به نوشتن... نه یکدفعه... نه! با دلیل این کار را شروع کردم. داشتم تستهای فیزیک را میزدم که به یک سوّال آشناء ولی سخت برخوردم. چیزهای گنگی در سرم آمد؛ ولی نفهمیدم کی و کجا اين را مثل آب خوردن داشتم حل میکردم. یادم آمد سال پیش موقع اولین کنکورم زمانی که کلاس کنکور میرفتم. یکی از اساتید این را برایمان حل کرده بود. با سادهترین راهحل و کمترین زمان. رفتم سر کمدم دنبال دفترم گشتم. همان دفتر دویستبرگهای که مخصوص فیزیکم بود. پیدایش کردم. گذاشته بودمش روی بالاترین قفسه کتابخانه اتاقم. یکی نبود به من بگوید آخر دختر خوب! کی میخواهد به دفتر فیزیکت دستبرد بزند... . هزارتا غر زدم تا توانستم بگیرمش؛ اما کامل نیامد در دستم و تعادلم را از دست دادم که منجر به این شد که خودم و دفتر فیزیک و یک پاکت کوچولو که ظاهرا توی دفتر بوده پخش زمین شدیم. دك شدم. پاکت توجهم را جلب کرده بود. این دیگر چه کلاس کنکور خیلی پیگیرم بود. ولی خب تو این که نامه جا نمیشود. انگار چیزی در ذهنم جرقه خورد. اتفاقاتی گنگ ولی آشنا... داشت کمکم یادم میآمد؛ عصبی شده بودم. مگر میشد آن همه بلایی که سرم آمده از یادم برود؟ بسته را پرت کردم توی سطل زبالٌ گوشذ اتاقم. به خودم قول داده بودم دیگر به این چیزها فکر نکنم. من نباید اینقدر زود همهچیز را فراموش کنم. من به خانوادهام قول داده بودم. داشتم سعی میکردم تمرکز کنم و بنشینم فیزیک بخوانم. دفترم را باز کردم. یکهو دلم برای روزهایی که میرفتم سرکلاس اساتید برتر تهران مینشستم و درس هر دو خطی که از فرمول و مباحث درس میخواندم بیشتر بابت بسته فکرم درگیر میشد. به خودم نهیب زدم و گفتم: «هستی تو امتحان نهایی داری! باید درس بخونی. نه اینکه فکرتو درگیر گذشته کنی. از گذشتت عبرت اما فایده نداشت انگار. حرفهايم برای خودم مثل بنزینی بود که روی آتش ريخته میشد. دفتر و کتاب فیزیک را بستم. به سطل زبالة روبهرویم خیره شده بودم و فکر میکردم. یکهو در ذهنم جرقه زد که بنشینم راجع به آن روزها و بلایی که سرم آمد. بنویسم. شاید هم بعدا بهطور ناشناس در فضای مجازی يا روزنامه چاپش کردم تا درس عبرت بشود برای امثال من. از آن موقعی که بسته را دیدهام تا الان که دارم مینویسم. ۷ دقیقه گذشته است؛ اين را ساعت روی میزم دارد نشان میدهد. تصمیمم را گرفتم... مینویسم. از ان روزها... از روزهای بد زندگی من و خانوادهام."}
حجم
۳۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۳۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه