دانلود و خرید کتاب پشت دیوار سرد صدیقه فدائی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پشت دیوار سرد

کتاب پشت دیوار سرد

نویسنده:صدیقه فدائی
انتشارات:انتشارات دال
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب پشت دیوار سرد

معرفی کتاب پشت دیوار سرد

کتاب الکترونیکی «پشت دیوار سرد» (مجموعه‌داستان اعتیاد-۱۲) نوشتهٔ صدیقه فدائی و منتشرشده توسط نشر دال، روایتی داستانی از زندگی نوجوانی به نام «صادق» است که با مشکلات خانوادگی، فقر، اعتیاد و هویت گمشده دست‌وپنجه نرم می‌کند. این اثر در دستهٔ داستان‌های فارسی معاصر قرار می‌گیرد و به مسائل اجتماعی و خانوادگی در بستر جامعهٔ امروز ایران می‌پردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پشت دیوار سرد

«پشت دیوار سرد» داستانی است که در فضای شهری و محله‌ای از ایران روایت می‌شود و به زندگی نوجوانی به نام «صادق» می‌پردازد. کتاب در سال ۱۴۰۴ منتشر شده و فضای آن به وضوح بازتاب‌دهندهٔ دغدغه‌های اجتماعی و خانوادگی دهه‌های اخیر است. نویسنده با تمرکز بر موضوعاتی چون اعتیاد، فقر، هویت و روابط خانوادگی، تصویری از زندگی طبقهٔ فرودست جامعه ارائه می‌دهد. روایت کتاب از زبان اول‌شخص و با زاویه دید نوجوانی روایت می‌شود که درگیر بحران‌های هویتی و خانوادگی است. اثر، علاوه بر پرداختن به مسائل فردی شخصیت اصلی، به روابط پیچیدهٔ او با پدر معتاد، مادرخوانده، دوستان و اطرافیان نیز می‌پردازد و در بستر این روابط، لایه‌هایی از ناگفته‌های خانوادگی و رازهای گذشته را آشکار می‌کند. فضای داستان، سرد و واقع‌گرایانه است و نویسنده تلاش کرده تا با جزئیات زندگی روزمره، احساسات و دغدغه‌های شخصیت‌ها را به تصویر بکشد. «پشت دیوار سرد» در قالب یک رمان اجتماعی، به کندوکاو درونی شخصیت‌ها و تأثیر محیط بر سرنوشت آن‌ها می‌پردازد.

خلاصه کتاب پشت دیوار سرد

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با زندگی نوجوانی به نام «صادق» آغاز می‌شود که در خانواده‌ای گرفتار فقر و اعتیاد بزرگ می‌شود. پدرش مردی معتاد است که نه‌تنها زندگی خود، بلکه خانواده‌اش را نیز به ورطهٔ نابودی کشانده است. مادرخواندهٔ صادق، «هانیه»، تنها تکیه‌گاه عاطفی اوست و نقش مهمی در حمایت از او ایفا می‌کند. صادق در مدرسه با مشکلاتی روبه‌روست و همواره میان درس و کار برای تأمین معاش خانواده در رفت‌وآمد است. راز بزرگی دربارهٔ هویت واقعی صادق وجود دارد؛ او به‌تدریج متوجه می‌شود که «هانیه» مادر واقعی‌اش نیست و مادر اصلی‌اش، «ریحانه»، سال‌ها پیش از دنیا رفته است. این کشف، بحران هویت و احساس تنهایی را در او تشدید می‌کند. پس از مرگ مادرخوانده و پدر، صادق ناچار می‌شود برای ادامهٔ زندگی به مغازهٔ نجاری «حاج‌قاسم» پناه ببرد. در این مسیر، با اتهام دزدی و آتش‌سوزی مغازه مواجه می‌شود و مدتی را در زندان می‌گذراند. در زندان نیز با چالش‌های جدیدی روبه‌رو می‌شود و با آدم‌هایی از طبقات مختلف جامعه آشنا می‌شود. در نهایت، با کمک یک وکیل و حمایت‌های پنهانی، موفق به آزادی می‌شود و حقیقت هویت خود را درمی‌یابد؛ او نوهٔ حاج‌قاسم است و گذشتهٔ پنهان خانواده‌اش آشکار می‌شود. داستان با امید به آینده و تلاش صادق برای ساختن زندگی بهتر به پایان می‌رسد، بی‌آنکه پایان قطعی و بسته‌ای داشته باشد.

چرا باید کتاب پشت دیوار سرد را خواند؟

این کتاب با روایت زندگی نوجوانی از طبقهٔ فرودست، تصویری ملموس از تأثیر اعتیاد، فقر و بحران هویت بر سرنوشت افراد ارائه می‌دهد. «پشت دیوار سرد» با پرداختن به روابط خانوادگی، رازهای پنهان و چالش‌های اجتماعی، مخاطب را با واقعیت‌های تلخ و گاه ناگفتهٔ جامعه روبه‌رو می‌کند. خواندن این اثر فرصتی است برای همدلی با شخصیت‌هایی که در سایهٔ مشکلات، امید و مقاومت را جست‌وجو می‌کنند و در عین حال، به اهمیت پیوندهای انسانی و نقش حمایت در عبور از بحران‌ها اشاره دارد.

خواندن کتاب پشت دیوار سرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های اجتماعی و خانوادگی، نوجوانان و جوانانی که با دغدغه‌های هویت، فقر یا مشکلات خانوادگی روبه‌رو هستند و همچنین کسانی که به روایت‌هایی دربارهٔ تأثیر اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی علاقه دارند، مناسب است.

بخشی از کتاب پشت دیوار سرد

«از حیاط مدرسه خارج شدم. باید هرچه زودتر خودم را به خانه می‌رساندم و ناهار می‌خوردم وای که چقدر درس دارم! وقتی که کوچه‌ها را یکی پس از دیگری رد می‌کردم؛ در دلم خدا خدا می‌کردم که پدرم خانه نباشد؛ وگرنه دمار از روزگارم درمی‌آورد. آهسته در را باز کردم و پاورچین‌پاورچین به داخل حیاط رفتم. هیچ صدایی نمی‌آمد. کفش‌هايم پر از آب گودال‌های بزرگ و کوچک کوچه شده بود. مادر آن را چندباری به کفاشی برده و وصله‌وپینه کرده بود؛ اما بازهم سوراخ شده بودند. دیشب حسابی باران باریده و هوا سرد سرد بود. به در اتاق نزدیک شدم. کفش‌های سوراخم را بیرون آوردم. جوراب‌هایم خیس شده بودند و پاهایم از سرما یخ کرده بود. انگار که مادرم هم خانه نبود؛ چون حضور گرمش را احساس نمی‌کردم. مدرم تنهاامید من بود و نها تکیهگاه. او هميشه در برابر طوفان‌های زندگی و سرازیری‌هایی که مرا در بر می‌گرفت. حمایتم می‌کرد. وقتی که در ر باز کردم تاازدست سرما به داخل بروم» ناگهان صدایی آمد. و صاحب آن صدا کسی جز پدرم نبود. ترسان به طرفش چرخیدم. چهره‌ای سیاه‌چرده داشت و موهایش تقریبا مانند دندان‌هایش ريخته بود. با اعتیادش هم زندگی ما را سیاه کرده بود و هم خودش را به تباهی می‌کشید. با صدای زمخت و با چشم‌هایی سیاه که گود رفته بود. نزدیک آمد و به من خیره شد. خوب می‌دانستم که بازهم خواسته‌ای دارد. پس در اتاق را که باز کرده بودم. به ناچار بستم و کفش‌های خیسم را کنار زدم و منتظر ماندم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۵ صفحه

حجم

۳۰۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۵ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان