
کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟
معرفی کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟
کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟ با نام اصلی Why Has Nobody Told Me This Before نوشته جولی اسمیت و ترجمه نیلوفر حجازیزاده توسط نشر نارنگی منتشر شده است. این کتاب در دستهی روانشناسی و خودیاری قرار میگیرد و به موضوعاتی مانند مدیریت احساسات، عبور از بحرانهای عاطفی و تقویت سلامت روان پرداخته است. نویسنده باتکیهبر تجربههای بالینی و علمی، مجموعهای از ابزارها و مهارتهای کاربردی را برای مواجهه با چالشهای روزمره ارائه داده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟
کتاب چرا تابهحال کسی اینها را به من نگفته بود؟ (ابزارهای موردنیاز برای عبور از فرازونشیبهای زندگی) با رویکردی آموزشی و مبتنی بر شواهد، به بررسی ابزارها و مهارتهایی میپردازد که افراد برای عبور از فرازونشیبهای زندگی به آنها نیاز دارند. جولی اسمیت که خود روانشناس است، تجربههای شخصی و حرفهایاش را با مخاطب به اشتراک میگذارد و تلاش میکند بهجای تمرکز صرف بر گذشته یا آسیبهای دوران کودکی، راهکارهایی برای مدیریت احساسات و بهبود سلامت روان ارائه دهد.
کتاب حاضر در قالب بخشها و فصلهای متعدد، موضوعاتی مانند بدخلقی، انگیزه، درد عاطفی، سوگ، تردید به خود، اضطراب، استرس و معنای زندگی را پوشش میدهد. هر فصل با مثالها و تمرینهایی همراه است تا خواننده بتواند مفاهیم را در زندگی روزمره به کار بگیرد. این اثر در دورهای نوشته شده که توجه به سلامت روان بیشازپیش اهمیت یافته و جولی اسمیت با الهام از جلسات مشاوره و بازخورد مراجعان، محتوای کتاب را شکل داده است. هدف اصلی کتاب، ارائهی جعبهابزاری از مهارتهای زندگی است که هر فرد بتواند متناسب با شرایط خود از آنها بهره ببرد.
خلاصه کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟
کتاب چرا تابهحال کسی اینها را به من نگفته بود؟ با تمرکز بر مهارتهای عملی و ابزارهای ذهنی، به خواننده نشان میدهد که چگونه میتوان با احساسات دشوار و موقعیتهای چالشبرانگیز روبهرو شد. نویسنده ابتدا به مفهوم بدخلقی و عوامل مؤثر بر آن میپردازد و توضیح میدهد که احساسات، نتیجهی ترکیب عوامل درونی و بیرونی هستند و میتوان با شناخت این عوامل، بر آنها تأثیر گذاشت؛ سپس به تلههای ذهنی و خطاهای شناختی اشاره میشود که اغلب در زمان ناراحتی یا افسردگی فعال میشوند و راهکارهایی برای شناسایی و مدیریت آنها ارائه میگردد. در ادامه، کتاب به اهمیت فاصلهگرفتن از افکار منفی و تمرین ذهنآگاهی میپردازد و تمرینهایی برای توقف نشخوار فکری و تغییر مرکز توجه پیشنهاد میکند.
نویسنده تأکید دارد که نمیتوان افکار ناخوشایند را حذف کرد، اما میتوان نحوهی واکنش به آنها را تغییر داد. فصلهای بعدی به تصمیمگیری در روزهای بد، مقابله با کمالگرایی و اهمیت دلسوزی نسبت به خود اختصاص یافته است. در بخش اصول اولیه، نقش ورزش، خواب، تغذیه، روال زندگی و روابط انسانی در سلامت روان بررسی میشود و توصیههایی برای بهبود هر یک ارائه میشود. کتاب همچنین به موضوعاتی مانند انگیزه، سوگ، اضطراب، استرس و معنای زندگی میپردازد و برای هرکدام ابزارها و تمرینهایی معرفی میکند تا خواننده بتواند در موقعیتهای مختلف از آنها استفاده کند. پیام اصلی کتاب این است که سلامت روان، مانند سلامت جسم، نیازمند مراقبت و تمرین مستمر است و هر فرد میتواند با یادگیری و تمرین مهارتهای مناسب، تابآوری و کیفیت زندگی خود را افزایش دهد.
چرا باید کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟ را خواند؟
کتاب چرا تابهحال کسی اینها را به من نگفته بود؟ مجموعهای از ابزارها و مهارتهای کاربردی برای مدیریت احساسات، عبور از بحرانهای عاطفی و تقویت سلامت روان ارائه میدهد. نویسنده با مثالهای واقعی و تمرینهای عملی، به خواننده کمک میکند تا شناخت بهتری از افکار و احساسات خود پیدا کند و راههای مؤثری برای مقابله با اضطراب، استرس، بدخلقی و تردید به خود بیابد. مطالعهی این اثر میتواند به افزایش خودآگاهی، تابآوری و بهبود کیفیت زندگی کمک کند و راهنمایی برای مواجهه با چالشهای روزمره باشد.
خواندن کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای افرادی مناسب است که بهدنبال راهکارهایی برای مدیریت احساسات، عبور از بحرانهای عاطفی، کاهش اضطراب و استرس یا افزایش تابآوری هستند؛ همچنین برای کسانی که دغدغهی سلامت روان دارند یا میخواهند مهارتهای زندگی خود را تقویت کنند، مفید خواهد بود. دانشجویان روانشناسی و مشاوران نیز میتوانند از مطالب کتاب بهره ببرند.
بخشی از کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟
«در اتاق مشاورهام روبهروی یک خانم جوان نشستهام. با آرامش در صندلی فرورفته و حین صحبتکردن دستهایش را آزادانه تکان میدهد. از تنش و عصبانیت جلسهٔ اول خبری نبود. فقط دوازده جلسه با یکدیگر ملاقات داشتیم. درحالیکه به چشمانم نگاه میکرد، سرش را تکان داد و با لبخند گفت: «میدونم کار سختیه؛ اما از پسش برمیآم.» درحالی که اشک در چشمانم حلقه زده است، آب دهانم را قورت میدهم. به پهنای صورتم لبخند میزنم. او تغییر را احساس کرده بود و اکنون برای من نیز نمایان شده بود. این زن مدتی پیش وحشتزده وارد اتاقم شده بود. عدمخودباوری او را از روبهروشدن با هرگونه تغییر و چالش جدیدی میترساند. آن روز، هنگام ترککردن جلسه، سرش را کمی بالا گرفته بود. دلیل این اتفاق من نبودم. من از هیچگونه قدرت جادوییای برای درمان یا تغییر زندگی فرد برخوردار نیستم. حلکردن مسائل دوران کودکی او به سالها درمان نیاز نداشت. در این مواقع، من نقش یک مربی را دارم. فقط معلومات علمی و روشهای کارساز را در اختیار بیمار میگذارم. همزمان با شروع استفاده از محتوا و مهارتها، تغییر رخ داد.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه