تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب خط قرمزهای رابطه
معرفی کتاب خط قرمزهای رابطه
کتاب خط قرمزهای رابطه نوشتهٔ «ندرا گلاور تاب» با ترجمهٔ «مینا فتحی» و منتشرشده توسط انتشارات لیوسا، اثری در حوزهٔ روابط بینفردی و خودیاری است. این کتاب به موضوع مرزبندی و تعیین خطوط قرمز در روابط با دیگران میپردازد و راهکارهایی برای ساختن چارچوبهای سالم و شفاف ارائه میدهد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خط قرمزهای رابطه
کتاب «خط قرمزهای رابطه» اثری است که باتوجهبه دغدغههای روزمرهٔ افراد دربارهٔ روابط شخصی و اجتماعی نوشته شده است. نویسنده که خود تجربهٔ درمانگری و مشاوره را دارد، با تکیه بر تجربیات شخصی و حرفهای به بررسی اهمیت مرزبندی در روابط میپردازد. کتاب با زبانی صریح و کاربردی به مشکلات ناشی از نبود حد و مرز در ارتباطات میپردازد و نشان میدهد که چگونه نبود چارچوبهای مشخص میتواند منجر به اضطراب، خشم، افسردگی و فرسودگی شود. «ندرا گلاور تاب» در بخشهای مختلف کتاب، مثالهایی واقعی از مراجعان و زندگی شخصی خود را مطرح میکند تا خواننده بتواند با موقعیتهای مشابه همذاتپنداری کند. این اثر علاوهبر پرداختن به روابط خانوادگی به روابط کاری، دوستیها و حتی تعاملات در فضای مجازی توجه دارد و تلاش میکند تصویری جامع از ضرورت مرزبندی در زندگی معاصر ارائه دهد. «ندرا گلاور تاب» بر اهمیت مراقبت از خود و بازنگری در روابط ناسالم تأکید دارد و راههایی برای بازسازی چارچوبهای فردی پیشنهاد میدهد.
خلاصه کتاب خط قرمزهای رابطه
کتاب «خط قرمزهای رابطه» با طرح این پرسش آغاز میشود که چرا بسیاری از مشکلات روابط بینفردی ریشه در نبود مرزهای شفاف دارد. «ندرا گلاور تاب» ابتدا به نشانههای نبود مرزبندی میپردازد؛ احساس خشم، کلافگی، خستگی، ناتوانی در نهگفتن و راضیکردن دیگران به بهای نادیدهگرفتن خود؛ سپس با مثالهایی از زندگی واقعی نشان میدهد که چگونه افراد بهدلیل ترس از طردشدن یا قضاوت دیگران از تعیین حد و مرزهای سالم خودداری میکنند و این موضوع به مرور زمان به آسیبهای روانی و جسمی منجر میشود. کتاب به بررسی انواع مرزها (جسمی، عاطفی، فکری، زمانی، مالی و جنسی) میپردازد و برای هرکدام نشانههای نقض و راهکارهای عملی برای تعیین و حفظ آنها را ارائه میدهد. نویسنده تأکید میکند که مرزبندی نهتنها نشانهٔ خوددوستی و احترام به خود است، بلکه به سلامت روابط و آرامش روانی نیز کمک میکند. در ادامه، به موانع ذهنی و فرهنگی مرزبندی مانند ترس از بدجلوهکردن، احساس گناه یا باورهای غلط دربارهٔ خودخواهی پرداخته میشود. کتاب با تمرینها و مثالهای کاربردی، خواننده را تشویق میکند تا بهتدریج مهارت نهگفتن و بیان خواستهها را تمرین کند و با واکنشهای احتمالی اطرافیان روبهرو شود.
چرا باید کتاب خط قرمزهای رابطه را خواند؟
کتاب حاضر با رویکردی واقعگرایانه به یکی از چالشهای اساسی زندگی امروز میپردازد؛ اینکه چگونه میتوان بدون احساس گناه یا ترس از قضاوت، مرزهای شخصی را در روابط مختلف حفظ کرد. نویسنده با مثالهای ملموس و تمرینهای عملی به خواننده کمک میکند تا نشانههای نبود مرز را در زندگی خود شناسایی کند و گامبهگام برای تغییر الگوهای رفتاری ناسالم اقدام کند. مطالعهٔ این اثر میتواند به افزایش اعتمادبهنفس، کاهش اضطراب و بهبود کیفیت روابط فردی و اجتماعی منجر شود.
خواندن کتاب خط قرمزهای رابطه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی مناسب است که در روابط خود با خانواده، دوستان، همکاران یا حتی در فضای مجازی دچار احساس خستگی، سوءاستفاده یا ناتوانی در نهگفتن هستند؛ همچنین افرادی که بهدنبال بهبود سلامت روان، افزایش عزتنفس و یادگیری مهارتهای ارتباطی مؤثر هستند، میتوانند از مطالب این کتاب بهره ببرند.
بخشی از کتاب خط قرمزهای رابطه
«۱۰. خانواده
عشقِ سرسختانه عشقی است که برای آن، چارچوبهایی را مطرح کردهایم و به آنها پایبندیم
جیمز از اینکه دائم میان مرافعههای مادرش، دبورا، و همسرش، تیفانی، قرار بگیرد، دیگر خسته شده بود. آرزوی قلبی او این بود که مادر و همسرش با یکدیگر از در صلح دربیایند، اما آنها همیشه در حال شکایت از همدیگر نزد جیمز بودند و او هم سعی میکرد بدون جبههگیری فقط به حرفهایشان گوش دهد.
تیفانی از اینکه جیمز مادرش را سر جایش نمینشاند عصبی بود. جیمز به مادرش اجازه میداد در همهٔ امور زندگی آنها دخالت کند. تمام تصمیماتشان باید از صافی و تأیید مادرش میگذشت، اما جیمز این واقعیت را که تمام تصمیمگیریهایش تحتتأثیر مادرش است، انکار میکرد. او مادرش را ستایش میکرد و او را زنی باهوش و موفق و قابل اتکا میدانست که همواره بهترین توصیهها را میکرد، اما به نظر همسر جیمز، مادرشوهرش فقط زنی فریبکار و غیرقابل تحمل و منفعل ـــ پرخاشگر بود.
تیفانی همیشه در زندگیاش آرزوی مادرشوهری را داشت که برای او مانند مادرِ دوم باشد، اما مادر جیمز هفت ماه بعد از آشنایی تیفانی با جیمز، وقتی که برای اولین بار با او دیدار کرد، از همان لحظهٔ اول، خیال تیفانی را راحت کرد که مادری است که زندگی پسرش را هدایت و مدیریت میکند.
برای مراسم ازدواجشان و پول پیش خانهای که خریدند هم چشم جیمز به دست مادرش بود. پس او برای تمام خرجهای بزرگ و کوچک زندگیاش تابع نظر مادرش بود.
در طول دو سال آشنایی و پنج سال ازدواجشان تیفانی سعی کرد با توسل به جیمز، دخالتهای مادرش را بهنوعی مدیریت کند، اما جیمز هرگز چارچوب قاطع و شفافی در مقابل انتظارات و دخالتهای مادرش بنا نگذاشته بود. بدینترتیب، دبورا همیشه مطابق میل خود عمل میکرد. ازاینرو، در وجود تیفانی خشمی به منفعلبودن همسرش شکل گرفت که ثمرهاش کنارهگیری از اغلبِ معاشرتهای فامیلی بود. زمانی هم که مادر جیمز به آنجا میآمد، او بیشتر در اتاقش میماند، اما اکنون که تیفانی و شوهرش تصمیم گرفته بودند صاحب فرزند شوند، تیفانی مُصر بود جیمز چارچوبها و خطوط قرمز مشخصی را برای مادرش تعیین کند. بدینترتیب، این زوج تصمیم گرفته بودند برای مدیریت تأثیرگذاری مادر جیمز بر ازدواجشان به سراغ من بیایند.»
حجم
۲۵۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه
حجم
۲۵۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه